محمد الغبان نوشت: در بعد جهاد و انقلابی گری، شهید سلیمانی انسانی مجاهد و رهایی طلب بود که از نهضت و قیام امام حسین (ع) الهام میگرفت. او حقیقتاً مرام و مسلک حسینی داشت.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، چندی پیش و به مناسبت نخستین سالگرد شهادت سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، کتاب «سردار بزرگ» تهیه و تنظیم شده از سوی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در عراق توسط مؤسسه بینالمللی الهدی وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با شمارگان یک هزار نسخه و ۱۰۸ صفحه منتشر شد.
این کتاب، مجموعهای است از مقالات تألیفی توسط شخصیتهای عراقی که در پاسخ به پرسشهایی پیرامون شخصیت شهید فرمانده حاج قاسم سلیمانی به رشته تحریر در آمده است. متن زیر یادداشتی است از این کتاب به قلم محمد الغبان، نماینده مجلس و وزیر کشور سابق عراق و از فرماندهان سپاه بدر درباره سردار سلیمانی. این یادداشت را در ادامه بخوانید:
۱. به اعتقاد من عاملی که باعث شده تا شهید حاج قاسم سلیمانی به شخصیتی جهانی بدل شود و آزادگان و آزادی خواهان جذب او گردند این است که از یک سو نسبت به اسلام و مسلمانان و از سوی دیگر نسبت به حوادث و اتفاقات جهان نگاهی همه جانبه و افقی عالم گیر داشت.
در بعد جهاد و انقلابی گری، شهید سلیمانی انسانی مجاهد و رهایی طلب بود که از نهضت و قیام امام حسین (ع) الهام میگرفت. او حقیقتاً مرام و مسلک حسینی داشت. پیشوا و مقتدای او در جهاد و حرکت، سرور آزادگان جهان حضرت عبدالله الحسین بود. به همین خاطر این سخن را به زبان جاری میساخت که ما ملت امام حسینیم. همچنین از این رو بود که زندگی خود را وقف مقابله با دشمنان اسلام و در هم کوبیدن ظلم و یاری حق و مظلومین کرده بود و در این میان به مرزهای جغرافیایی و وابستگیهای نژادی و طائفهای وقعی نمینهاد. عرصههای مقاومت در سوریه و لبنان و فلسطین و عراق و یمن و بحرین و سایر کشورهای منطقه گواه این راه و عمل شهید سلیمانی خواهند بود. سردار سلیمانی به واسطه هدایت نظامی درست و متکی به راهبرد دیپلماتیک نقش مهم و سرنوشت سازی در تشکیل و تقویت محور مقاومت در منطقه داشت. در نتیجه این راهبردها بود که نقشههای دشمنان و کشورهای ابرقدرت در کشورهایی نظیر لبنان و سوریه و عراق با شکست و ناکامی همراه شد.
پیروزیهای چشمگیر سردار سلیمانی و شخصیت کاریزماتیک او از یک سو و اخلاص در راه خدا و از خودگذشتگی در راه احقاق حق و یاری مظلومین و مستضعفین از سوی دیگر موجب محبوبیت او شده بود و او را به فرماندهی الهام بخش و نماد آزادگان و مبارزان جهان بدل کرده بود.
۲. ایالات متحده آمریکا، شهید قاسم سلیمانی را سرسختترین دشمن خود میدانست و از مدتها قبل به دنبال ترورش بود. در آخر هم با ناجوانمردی و به اذعان خانم اگنس کالامار گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد بر خلاف تمامی قوانین بین المللی و عرف دیپلماسی دست به این جنایت وحشیانه زد.
دلایل دشمنی آمریکا با شهید سلیمانی و نگاه جنایتکارانه آمریکا را به طور خلاصه این گونه میتوان برشمرد:
الف: بعد از رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله خامنهای، مهمترین شخصیت در جمهوری اسلامی ایران حاج قاسم بود که بسیار به مقام معظم رهبری نزدیک بودند. حاج قاسم مهمترین فرمانده نیروی زیرمجموعه سپاه بود که مأموریتهای نظامی و امنیتی در سطح بین المللی و منطقهای را برعهده دارد. از این جهت، ترور او ضربه سهمگینی به بنیان انقلاب اسلامی ایران وارد میکرد و خسارت و خسرانی غیر قابل جبرانی محسوب میشد.
ب: شهید سلیمانی یک فرمانده نظامی باتجربه و کار آزموده به لحاظ راهبردی و استراتژیک بودند. او تجارب نظامی و توانمندیهای فوق العادهای را در جنگ تحمیلی هشت ساله کسب کرده و به واسطه فرماندهی سپاه قدس این توان و تجربه میدانی را به مرحله تکامل و پختگی رسانده بود. او محور مقاومت را استحکام بخشیده بود و فرماندهی محورهای آن را برعهده داشت و با گروههای تروریستی و رژیم صهیونیستی و رژیمهای مستکبر مبارزات سختی کرده بود.
به گفته جان مگوایر از افسران سازمان اطلاعات آمریکا در گفتگو با روزنامه نیویورکر، «از سال ۲۰۱۳ قاسم سلیمانی قدرتمندترین شخص امنیتی در خاورمیانه بوده است و در مبارزه با گروههای تروریستی در سوریه در حال فروپاشی نقش کلیدی را ایفا کرده است.» مگوایر همچنین درباره نبرد القصیر میگوید: «پیروزی ارتش سوریه در نبرد القصیر در سال ۲۰۱۳ یک نقطه عطف استراتژیک در جنگ داخلی سوریه بود که در سایه فرماندهی سلیمانی رقم خورد.» او از این نبرد به عنوان یک پیروزی بزرگ یاد میکند که او شهید سلیمانی عامل آن بوده.
ج: محور مقاومت با فرماندهی شهید سلیمانی، شخصیتی که طراح و الهام بخش این محور بوده و به واسطه آن به قدرت بالایی در منطقه دست یافته است و این برای رژیمهای وابسته به آمریکا و منافع آنها در منطقه یک خطر بزرگ محسوب میشد. محور مقاومت برهم زننده دسیسهها و طرحهای آمریکا به ویژه در عراق و سوریه بوده است.
د. شهید سلیمانی سرسختترین دشمن رژیم غاصب صهیونیستی بود و در مبارزه محور مقاومت در لبنان و فسلطین با این رژیم در کنار آنها قرار داشت. جنگ ۳۳ روزه لبنان با اسرائیل و مواردی دیگری از این دست و انواع پشتیبانیها از مقاومت فلسطین شاهدی بر این مدعا هستند. از زبان ایشان گفته شده که نبرد در جبهه سوریه و عراق در امتداد مسیر آزادی فلسطین است. به همین خاطر آمریکا و رژیم صهیونیستی او را سرسختترین دشمن خود میدانستند.
۳. آیت الله سیستانی مرجع عالی قدر جهان تشیع در پیام تسلیت خود به مناسبت شهادت این عزیزان از تعبیر قهرمانان نبردهای پیروزی یاد کردند که این موضوع به چندین علت بوده است:
الف- آیت الله سیستانی، نقش مهم شهید سلیمانی و یارش ابومهدی المهندس در سازمان دهی و ایجاد و فرماندهی حشد الشعبی و مدیریت هزاران نیروی داوطلبی را که به ندای مرجعیت لبیک گفته بودند، به خوبی درک کردند. نیروهای داوطلبی که از هیج سازمان دهی و فرماندهی و نظم و آموزشی برخوردار نبودند. اگر اقدام این دو فرمانده بزرگ به لحاظ سازمان دهی و در بعد میدانی نبود، این نیروها به دلیل فقدان یک فرمانده مقتدر از هم پاشیده میشدند و دیگر نمیتوانستند در جنگی سخت با دشمن اعتقادی که موفق به اشغال یک سوم عراق و شش استان شده بود چنین ظفرمندانه از میدان خارج شوند. نظامیان حرفهای و واحدهای نظامی مجهز به سلاحهای پیشرفته نظیر نیروهای سازمان مقابله با تروریسم که از تجهیزات بالایی برخوردار هستند و آموزشهای فوق حرفهای را پشت سر گذاشتهاند در مقابل کار بزرگ او احساس حقارت میکردند.
ب. موفقیت شهید سلیمانی و ابومهدی المهندس در هماهنگی کم نظیر میان نیروهای حشد الشعبی و ارتش و پلیس و سازمان مبارزه با تروریسم و دیگر سازمانهای امنیتی عراق به حدی بود که یک حالت همپوشانی میان انجام مسئولیتها و وظایف وجود داشت. این موضوع یکی از اصلیترین عوامل در شکست دشمن و پیروزی در نبرد و بالا بردن روحیه نیروها به ویژه نیروهای ارتش و پلیس محسوب میشود.
ج. شجاعت مثال زدنی و روحیه فداکاری شهید سلیمانی در خطوط مقدم مقابله با داعش. این روحیه در رقم خوردن پیروزی و پس گرفتن مناطق اشغالی از داعش و در آخر نابودی این سازمان تروریستی و اسطوره خلافت پوشالی که بیش از یک دهه در برابر کشورهای ائتلاف بین المللی و آمریکا قد علم کرده بود مؤثر افتاد.
د. شهید سلیمانی، نقشی کلیدی در ناکام گذاشتن نقشه سقوط بغداد به دست داعش داشت. داعشی که پیش قراولانش به حلقه اطراف بغداد رسیده بود و خمپارههایش به محلههای شمال بغداد اصابت میکرد. در این میان عدهای از نیروهای داعش به جنوب غرب بغداد رسیده بودند و کربلا و نجف اشرف نیز در معرض تهدید قرار داشت. شهید سلیمانی بعد از این که خط مقاومت مستحکمی را در برابر داعش سازمان دهی کرد به سمت مسیر بغداد- سامرا رفته و شخصاً برای باز کردن مسیر سامراء گردانی را فرماندهی میکند و بدین ترتیب خطر سقوط این شهر به دست داعشیان از بین میرود.
مگر میشود مرجعیت عالی عراق با وجود این همه جانفشانی در راه نجات مردم عراق و دفع شر داعش از سر کشور، لقب قهرمانان نبردهای پیروزی را به شهید سلیمانی و المهندس ندهد. او بود که در میدان نبرد فرماندهی را شخصاً برعهده گرفته بود و حمایت تسلیحاتی از نیروهای عراقی انجام داد. بالاتر از آن این که دهها مستشار و کارشناس ایرانی دوشادوش نیروهای عراقی در نبرد با داعش خون پاکشان را تقدیم کردند. سردار شهید سلیمانی، فرماندهی نبردهای مهمی را در بازپس گیری مناطق اشغالی با داعش برعهده داشتند. ایشان همچنین فرماندهی عملیات مشترکی را برعهده داشتند که به آزادی منطقه استراتژیک جرف الصخر منتهی شد و تهدید واقعی را از شهرهای کربلا و نجف دور کرد و محاصره ۸۰ روزه شهر آمرلی را در هم شکست. همچنین شهر جلولاء و السعدیه در دیالی و تکریت و بیجی غرب موصل نیز آزاد شدند.
۴. حاج قاسم سلیمانی یک ملت بود. او به حق یک مکتب جهادی بود و چه زیبا رهبر انقلاب آیت الله خامنهای فرمودند که باید به چشم یک مکتب به او نگاه کرد.
بارزترین ویژگیهای شخصیتی شهید سلیمانی محو شدن در ذات حضرت باریتعالی و راه او و عمل خالصانه برای خدا و در راه دین و امت اسلام بود. علیرغم جایگاه و منصب رفیع و اختیارات و امکانات مادی گستردهای که در اختیارش بود، هرگز تحت تأثیر منصب و عنوان و این منابع مالی و مادی قرار نگرفت. او به این گفته مولای خود امیرمؤمنان که از فرزندشان عباس سوال فرمودند: «ارزش این کفش چند است؟ گفت: هیچ. گفت: به خدا سوگند این کفش پاره در نظر من از حکومت بر شما محبوبتر است، مگر اینکه بتوانم حقّی را اقامه و باطلی را دفع کنم» (ما قیمَةُ هذَا النَّعْلِ؟» فَقُلْتُ: لا قیمَةَ لَها. فَقالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: «وَاللّهِ لَهِیَ اَحَبُّ اِلَیَّ مِنْ اِمْرَتِکُمْ، اِلاّ اَنْ اُقیمَ حَقّاً، اَوْ اَدْفَعَ باطِلاً. خطبه ۳۳ نهج البلاغه) تأسی جست و به همین دلیل حتی حاضر به کاندیداتوری در انتخاب ریاست جمهوری نشد.
آخرین موضوع، ارتباط شهید سلیمانی با مقام ولایت فقیه و ذوب شدن در آن بود. شهید سلیمانی برای خود اعتبار و جایگاهی قائل نبود، به طوری که اعتقاد داشت که در قیامت از مؤمن درباره رابطه و عقیدهاش نسبت به، ولی فقیه سوال میشود. این باور از بصیرت و درک ایشان از مقام ولایت و جایگاه آن در رهبری امور مسلمین و مقابله با دشمنان نشأت میگرفت. نگرشی که ما را به یاد سخن شهید محمد باقر صدر رضوان الله علیه میاندازد که فرمودند: «همان طور که ذوب در اسلام هستید ذوب در امام خمینی باشید.» این گونه بود که شهید صدر نیز اعتباری برای خود در برابر امام خمینی (قدس سره) قائل نبودند و در مورد ایشان میگفتند که امام خواسته انبیا را تحقق بخشیدهاند.
شهید سلیمانی شجاعت بی نظیری داشت. در خطوط مقدم جبهه در عراق و سوریه، بدون لباس ضدگلوله حاضر میشد و برای شناسایی موقعیت دشمن تا عمق میدان پیش میرفت. این شجاعت و دلیری از زمان جنگ تحمیلی در ایشان وجود داشت و موضوع تازهای نبود و به همین دلیل حضرت آیت الله خامنهای به ایشان عنوان شهید زنده را داده بودند.
در عین این که حاج قاسم سلیمانی یک فرمانده عالی رتبه نظامی در سطح منطقه و جهان بود، اما به شهادت و اذعان دور و نزدیک استراتژی نظامی و دیپلماسی سیاسی را با هم جمع کرده بود. شهید سلیمانی یک انسان مؤمن، عارف و زاهد بود که شهادت را از خدا طلب میکرد.
آری، آن که خواهان شهادت است باید با اخلاق و منش و اعمال خود در مسیر آن گام بردارد و شهادت را چراغ راه خود سازد تا از جام نوشین آن سیراب گردد.