به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، «سعید سلطانی» که در این سالها سه گانه سریال «ستایش» را برای تلویزیون ساخته بود، برای شب های ماه مبارک رمضان سریال دیگری را با نام «یاور» که ابتدا «دوزخ برزخ بهشت» نام داشت را کارگردانی کرده است.
این سریال که به دوستی و رفاقت و روابط خانوادگی میان چند خانواده می پردازد، در میانه راه و با قتل یکی از شخصیت ها وارد داستان های جنایی پلیسی شد. «بهادر زمانی» که اولین کار حرفه ایش در سینما ایفای نقش «حضرت عباس (ع)» در فیلم سینمایی روز رستاخیز بود، در سریال «یاور» نقش سرگرد پلیسی را ایفا می کند که مسئول پرونده قتل شخصیت شهمیرزادی است و طی آن با شخصیت اصلی «یاور» وارد داستان هایی می شود.
با «بهادر زمانی» درباره چالش های نقش یک پلیس در سریال رمضانی شبکه سه گفت و گو کردیم.
** با توجه به اینکه شما پیش از این در سریال های مختلفی نیز به ایفای نقش پرداخته بودید، چطور شد که نقش پلیس در سریال «یاور» را به شما پیشنهاد دادند؟
وقتی این نقش پیشنهاد شد جلسه ای با آقای سلطانی کارگردان و گروه تهیه کار داشتم و وسواسم و مشخصاتی که دوست دارم اتفاق بیفتد را گفتم. چون در تلویزیون مدل کار متفاوت از سینما است و من تجربه کارهای قبلی نظیر تنهایی لیلای آقای لطیفی را داشتم و به همین خاطر سعی کردم ابعاد مختلف نقش را ببینم. زمانیکه آقای سلطانی درباره این نقش توضیحاتی داد لذت بردم به خاطر اینکه شخصیتی نبود که فقط درگیر مسئله نظامی اش باشد و در درام داستان تاثیر گذار بود و با شخصیت اصلی سریال که یاور باشد کشمکش دراماتیکی داشت و این تا پایان داستان هم ادامه دارد. به این دلیل ها حضور در این سریال را پذیرفتم و خوشحال شدم که با آقای سلطانی همکاری کردم.
** تا به حال نقش پلیس بازی کرده بودید؟
در سریال کرگدن نقش شخصیتی امنیتی را بازی می کردم که تفاوت هایی با پلیس دارد. پلیس بود البته نه به آن شکلی که همه می شناسند.
** به عنوان فردی که نقش پلیس را در سریال «یاور» ایفا می کنید مهم ترین چالش شما با این شخصیت چه بود؟
چالش در بازیگری خیلی برایم مطرح نیست اما آنچه برایم مهم بود هم بازی بودن با شخصیت اصلی سریال بود که در مظان قدرت نشسته است. یعنی برخلاف اینکه سایر شخصیت های سریال از یاور حرف شنوی دارند و شاید از او واهمه دارند، اما شخصیت سرگرد در عین اینکه ماجرای دراماتیکی با یاور دارد و سنش هم از یاور کمتر است، هیچ تاثیرپذیری از شخصیت قلدر و عصبی یاور ندارد چون خودش قدرتی نظامی دارد. اما در عین حال باید تمام تلاشش را بکند که توهینی به شخصیت یاور به عنوان بزرگتر و داغدیده و فردی که در کودکی به خانواده اش کمکی کرده است، نکند.
در حقیقت چالش مهم من این بود که نقش را طوری بازی نکنم که نسبت به یاور گستاخانه شود و به خاطر نظامی بودنش حس قلدری نکند و هم اینکه در جایگاه پلیس رتبه دار و درجه دار خودش را جلوی یاور به واسطه بزرگتر بودن یاور پست و ذلیل نکند و میانه را بگیرد و هم با خضوع رفتار کند.
** تا به حال بازخوردهایی که از سمت مردم دریافت کردید چطور بوده است؟
از کامنت هایی که دریافت کردیم مشخص است مردم سریال را دیده اند و خوششان آمده است اما خب باید تا پایان بندی قصه صبر کرد و بعد نظر مردم را دید.
** در سریال های تلویزیونی شخصیت پلیس با محدودیت هایی مواجه می شود و خیلی جای مانور دادن ندارد. شما هم با این محدودیت ها روبرو بودید؟ و چطور بر این محدودیت ها غلبه کردید؟
دو منظر وجود دارد. به دلیل فشارهای زیاد روی نویسنده ها و کارگردان ها الان دیگر طوری شده که خودشان خود به خود خودشان را سانسور می کنند و به صورت اتومات اگر می خواهند وارد زندگی یک پلیس شوند نباید زندگی تجملاتی را در نظر بگیرند.
**به همین خاطر پلیس هایی که می بینیم عموما واقعی نیستند و شبیه به پلیس هایی نیستند که در سطح جامعه دیده می شوند.
بله، نیروی انتظامی و ناجی هنر در این سالهای اخیر خودشان مخالف چنین موضوعی هستند و دنبال این هستند که ساختارشکنی ها اتفاق بیفتد. اما به این دلیل که فیلم سازان می ترسند و نگران این هستند که فیلم شان سانسور شود و به اثرشان آسیبی برسد سعی می کنند روال گذشته را پیش بروند. منظر دوم این است که ما در جامعه مان نه در نقش پلیس بلکه در هیچ قشری انتقاد پذیر نیستیم و به محض اینکه نکته ای حتی خاکستری درباره قشری بیان کنیم به همه برمی خورد و در این میان تنها کسی که ضربه می خورد فیلم ساز است. حتی یادم است در سکانس هایی گروه فیلم ساز می گفتند نه این کار را نکنید اما سرهنگ ناظری که سر صحنه حضور داشت می گفت اصلا نیاز به این همه سخت گیری نیست و برایش سوال بود که چرا ما این کار را می کنیم؟ من خودم آسیب خورده یکی از بزرگترین آثار هستم و می دانم چه مسائلی به خاطر عدم نقد پذیری ها از بین رفت در نتیجه فیلم سازهای ما به این سمت می روند که همه شخصیت ها یا سفید باشد یا سیاه!.
** یعنی سازندگان را به خودسانسوری مجبور می کنند؟
بله به هر دو موردش سر این سریال برخوردیم یعنی هم خود ناظر اصرار داشته که کاری که ما انجام می دهیم و حساسیت هایی که داریم اشتباه است و هم اینکه گروه سازنده اصرار دارند که کاری که می کنند درست است. .
** شما برای ایفای این نقش دچار محدودیت شدید؟
مخالف خیلی از دیالوگ ها یا نوع بیانشان بودم و بارها با دو کارگردان در این باره صحبت کردم و همین الان هم که کار را می بینم با وجود اینکه هر دو کارگردان استاد هستند اما محدودیت ساختاری داشتند. من سر هر کاری که باشم و حس کنم دیالوگ و متن ها شعاری است و مخاطب پس می زند به سازنده می گویم. بخشی از کار من در این سالها آسیب شناسی رسانه بوده است و نقاط قوت و ضعف رسانه ها را بررسی می کردم و کاملا می توانم تشخیص دهم چه دیالوگ هایی باعث ریزش مخاطب می شود و چه دیالوگی باعث می شود مخاطبان بیشتری با ما همراه شوند.
** موضوع دیگری که درباره سریال «یاور» وجود دارد این است که از ابتدای پخش شما را با سریال «ستایش» ساخته سعید سلطانی مقایسه می کنند و این دو سریال چه از لحاظ کارگردانی، نگارش، بازیگران و حتی در بخش هایی در قصه شبیه به سریال «ستایش» است.
بله این مقایسه وجود دارد. این ماجرا در فضای مجازی بسیار پرسیده می شود و بهتر است در اینجا توضیحی درباره اش بدهم. ستایش و یاور دو سریال متفاوت هستند. نقش اصلی این دو سریال که یاور چلویی و حشمت فردوس باشد به هم شباهت دارد و کارگردان هر دو سریال یک نفر است با قاب بندی های یک شکل. اما این دو سریال هیچ شباهتی به هم ندارند به دلیل اینکه سریال یاور از نیمه وارد جریان اصلی شد و تا قبل از آن فقط به بیننده اطلاعات می داد.
درست است قصه یاور درام اجتماعی است اما از نیمه و بعد از قتل شامیز شهمیرزادی وارد داستانی جنایی می شود و پایه و اساس سریال که برای بیننده کشش ایجاد می کرد جنایی بودن قصه و پیدا کردن قاتل شخصیت شامیز شهمیرزادی است. در صورتیکه در ستایش چنین موضوعاتی نداشتیم و بیشتر قصه پیرامون کشمکش های خانوادگی بود و داستانی پیرامون یک پدر با پسرهایش را شاهد بودیم. به همین خاطر می گویم که این دو سریال از نظر قصه و داستان هیچ شباهتی با هم ندارند و تنها وجه اشتراکشان سازندگان آنها هستند.
** شاید مهم ترین دلیل این شباهت از دید مخاطب حضور داریوش ارجمند در نقش اصلی یاور و سایش باشد. یعنی کاراکتر یاور و حشمت فردوس.
خب یکی از مهم ترین دلیل هایش این است که یک بازیگر این دو نقش را بازی می کند و نوع بیان هایشان هم یکی است و اینکه نویسنده دو سریال هم آقای مطلبی است. معتقدم آقای ارجمند به بهترین شکل این دو نقش را اجرا می کند و چون نویسنده های این دو سریال یکی است چنین شباهت هایی بوجود می آید و هر چه هم بازیگر تلاش به متفاوت بودن کند اما باز این شباهت ها وجود دارد. اما در حالت کلی این دو سریال تفاوت های بسیاری با یکدیگر دارند.
** سریال «یاور» چقدر توانسته در قهرمان سازی موفق عمل کند؟
باید تا پایان سریال دید و بعد قضاوت کرد و اگر از الان درباره آن صحبت کنیم شاید به کار آسیب وارد کند. به نظرم تا به اینجای کار خوب پیش رفته است. به هر حال سعید سلطانی کارگردان برجسته تلویزیون است و تا الان کار شکست خورده در تلویزیون نداشته و عموما کارهایش جزو کارهای پر بازدید شبکه بوده و فردی است که در پردازش ها عمیق رفتار می کند و بازی گرفتن هایش حرفه ای است.
البته به عنوان کسی که فیلمسازی کرده حس می کنم سریال در مرحله پس تولید آسیب دیده است و این نظر شخصی من است و معتقدم در تدوین صداگذاری و موسیقی حق مطلب ادا نشده است و انتظارم از گروهی که حرفه ای هستند شاید بیش از اینها بود. از طرفی حس می کنم این موضوع به قهرمان سازی در سریال آسیب زده است. گاهی وجود ۵ فریم در ایجاد حس در تماشاچی تاثیر به سزایی دارد و این در سینما و تلویزیون هم وجود دارد و مدیوم ها فرقی با هم ندارند اما گاهی در برخی سریال ها کم و زیاد کردن تعدادی فریم ها باعث می شود حتی به قهرمان سازی لطمه وارد شود.
هر چند نباید قدرت بازی آقای ارجمند را نادیده گرفت. فارغ از همه نقدهایی که شده من وارد نقد بازی هیچکدام از استادهایم نمی شوم. ما معتقدم بازی آقای ارجمند به شخصیت یاور کمک کرده و تمام گروه تلاششان را کردند تا یاور حرف اصلی اش را بزند و تا آخر قصه آنچه که تحت عنوان دوستی مرام و معرفت نام می برند و توقع اصلی نویسنده است را نشان دهند. حال اینکه چقدر به دل مخاطب بنشیند را در پایان کار می شود بررسی کرد.
** قرار است سریال ادامه داشته باشد؟
چیزی در این باره به من نگفتند و اطلاعی درباره اش ندارم هرچند هنوز مشغول ضبط هستیم.
** چرا تصویربرداری تان آنقدر طولانی شد؟ با اینکه برای رسیدن به پخش در ماه رمضان شما دو گروهه شدید؟
این ماجرای دیر تصمیم گرفتن برای ساخت یک سریال مشکلی است که سالها است با آن دست به گریبانیم. تصویربرداری یک سریال ۳۰ قسمتی با این حجم از بازیگر و لوکیشن حداقل زمانی نزدیک به ۶ ماه می خواهد. من تجربه بازی در شبکه خانگی هم دارم و سریال ۲۶ قسمتی را در ۸ ماه ضبط کردیم. سریال یاور نیز در سه برهه مختلف زمانی ضبط شده و همین سرعت ما را گرفت و از طرفی درگیری عوامل و بازیگران با کرونا از دیگر مسائلی بود که سرعت تولید را کمتر کرد و حتی اگر دو گروه هم شدیم اما این دو گروهه شدن تاثیر زیادی روی سرعت کار نداشت.
** یکی از نقش های مهمی که شما تا به حال ایفا کردید نقش حضرت عباس (ع) در فیلم سینمایی روز رستاخیز بود. درباره حضورتان در این فیلم و اینکه نقش شخصیت بزرگی را در تاریخ ایفا کردید می فرمائید. به هر حال هر بازیگری آرزوی این را دارد که در گام های نخست در چنین نقشی بازی کند.ایفای این نقش برای شما هم آرزو بود؟
فیلم «روز رستاخیز» اولین کار شاخصم بود و قبل از آن کار تجربه بازی در تله فیلم هایی را برای تلویزیون داشتم. اما روز رستاخیز اولین کار بزرگم بود و آن زمان من ابتدای کار حرفه ایم بودم.
اما خب این فیلم در اکران عمومی لطمه خورد. چون علمای دینی با نشان دادن چهره حضرت عباس (ع) در این فیلم موافق نبودند و از این مهمتر اینکه علما با یکدیگر بر سر نشان دادن چهره حضرت عباس به اجماع نرسیده بودند و همین باعث شد در اکران به موفقیت خوبی نرسیم
در مورد این فیلم و شخصیتی که بازی کردم بارها و بارها صحبت کردم. برای یک هنرمند یک اثر دو بعد دارد بعدی که عرفانی و شخصی است و به شناخت خودش و جهان اطرافش برمی گردد و بعد دیگر کاری و تجربیات کاری است. معمولا کاراکتری که عین ندارد در سینما و شما نمی توانید به بازی بازیگر دیگری رجوع کنید و از روی آن تمرین کنید، در عین اینکه شما اول مسیر کاری تان هم هستید شرایط را سخت می کند و درک و اجرایش دو مقوله متفاوت از هم می شوند. طبیعتا یکی از مراحل سخت کاری من همان ابتدای کارم بود و همان اول تمام تجربیاتی که شاید یک بازیگر بخواهد در طول ۳۰ سال به لحاظ فنی تجربه کند، یک بعد است و بخش دیگرش هم این است که من یکباره با ادبیات سینمای حرفه ای آشنا شدم.
** کار جدیدی ندارید؟
چند پیشنهاد دارم اما خب چون هنوز مشغول بازی در یاور هستم نتوانستم کار جدیدی را قبول کنم. امیدوارم تجربه ای که در کارهای جدیدم بدست می آورم از کارهای قبلیم بیشتر باشد.
** شما کارگردانی هم می کنید؟
بله، سال گذشته فیلمی ساختم اما به خاطر کرونا هیچ فیلمسازی تمایلی به اکران ندارد و من هم ترجیح دادم مسیر جشنواره ای را پیش بگیرم تا ان شاء الله ببینیم چه شرایطی پیش می آید.