به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، در هفتههای اخیر انتشار گزارشی از کاهش شدید ذخایر آبهای زیرزمینی کشور حسابی در رسانههای کشور خبرساز شد. موضوع از این منظر حائز اهمیت است که درکنار این اتفاق، حجم بارندگی کشور نیز بهطور قابلتوجهی در سال جاری کاهش یافته است، بهطوری که براساس آمارهای وزارت نیرو، در سال آبی 1400-1399 بهرغم اینکه طی اردیبهشت بارشهای پراکندهای صورت گرفته اما تا 18اردیبهشت مقدار بارندگی کشور نسبت به میانگین دوره بلندمدت 52ساله حدود 35درصد و نسبت به دوره مشابه سال آبی گذشته 53درصد کاهش نشان میدهد. درکنار کاهش بارندگی، وضعیت ذخایر سدهای کشور نیز چنگی به دل نمیزند و حکایت از افت حجم ذخایر آب نسبت به سال قبل است. همچنین تا 20فروردین سال جاری میزان بارندگی در برخی استانها همچون سیستانوبلوچستان نسبت به میانگین 52 ساله خود، کاهش 94درصدی را نشان میدهد. این کاهش در استان هرمزگان حدود 89درصد، در خراسانجنوبی 60درصد، در کرمان 57درصد، در خراسانرضوی 51درصد و در استان فارس 51درصد بوده است. با توجه به شاخصهای بلندمدت وضعیت اقلیمی کشور، جبران بارشها در 40روز آتی بهار امری بعید بهنظر میرسد مگر اینکه الگوی اقلیمی کشور رفتار متفاوتتری نسبت به وضعیت دوره بلندمدت از خود نشان دهد؛ بنابراین در سال جاری وقوع خشکسالی، بحران کمآبی و تبعات ناشی از آن در بیشتر نقاط کشور مورد انتظار است. پرواضح است که بدون اتخاذ اقدامات بهموقع و بدون آمادگی لازم برای سازگاری با خشکسالی در بخشهای مختلف کشور، تبعات این وضعیت میتواند تنشهایی اجتماعی را بهدنبال داشته باشد. نکته قابلتامل اینکه براساس آنچه در گزارش پیشرو آمده، سیستم اجرایی کشور کمترین اقدامی را برای اصلاح وضعیت مذکور حداقل در بخشهایی همچون مدیریت مصارف شهری و روستایی انجام نداده است. برای مثال در کل کشور نزدیک به 25درصد از آب تولیدی بدون درآمد بوده و در سیستم توزیع (لولهها و تجهیزات و...) از بین میرود. این مقدار در برخی استانها 30 تا 50درصد است. مورد دیگر، مصرف بیرویه در شهرهایی همانند تهران و بهویژه در مناطق شمالی شهر است. طبق آمارها، مصرف تهرانیها 40درصد بالاتر از میانگین کشوری بوده و بدتر از آن، مصرف شمال شهر تهران 58درصد بالاتر از میانگین شهر تهران است.
براساس آخرین گزارش وزارت نیرو از وضعیت بارندگی کشور در سال آبی جاری ارتفاع کل ریزشهای جوی از اول مهر تا 18 اردیبهشت سال آبی 1400-1399 بالغ بر 140 میلیمتر بوده است. این مقدار بارندگی نسبت به میانگین دورههای مشابه درازمدت(215 میلیمتر) 35 درصد کاهش و نسبت به دوره مشابه سال آبی گذشته(298 میلیمتر) 53 درصد کاهش نشان میدهد. همچنین حجم بارش اول مهر تا پایان 18 اردیبهشت معادل 230.742 میلیارد مترمکعب است اما در سطح حوضههای آبریز نیز، بیشترین کاهش بارندگی مربوط به حوضه مرزی شرقی(حوضه آبریز استانهای سیستانوبلوچستان و خراسان جنوبی) است. در این منطقه میزان بارندگی سال آبی 1400-1399 نسبت به مدت مشابه سال گذشته کاهش 72 درصدی و نسبت به میانگین بلندمدت 52 ساله کاهش 55 درصدی داشته است. پس از این منطقه، حوضه آبریز قرهقوم در رتبه دوم قرار دارد. در این حوضه آبریز حجم بارندگی نسبت به مدت مشابه سال گذشته کاهش 63 درصدی و نسبت به دوره 52 ساله کاهش 47 درصدی داشته است. سومین حوضه آبریز با کمترین بارش، فلات مرکزی است که بارندگی در این حوضه نیز نسبت به سال گذشته کاهش 60 درصدی و نسبت به دوره 52 ساله کاهش 36 درصدی داشته است. خلیجفارس و دریای عمان چهارمین حوضه است که بارندگی آن نسبت به سال گذشته کاهش 55 درصدی و نسبت به دوره بلندمت کاهش 42 درصدی داشته است. دریای خزر و دریاچه ارومیه هم به ترتیب پنجمین و ششمین حوضه آبریز کشور هستند که به ترتیب نسبت به سال گذشته 34 و 14 درصد و نسبت به دوره 52 ساله 1/16 درصد کاهش بارندگی داشتهاند.
اما نگاهی به استانها نیز آمار و ارقام قابل تاملی را نشان میدهد. گرچه آخرین آمارهای مربوط به بارندگی اردیبهشتماه در سطح استانی هنوز منتشر نشده، اما براساس آخرین آمارها که مربوط به دوره اول مهر 99 تا 20 فروردین سال جاری است، میزان بارندگی در استان سیستانوبلوچستان نسبت به میانگین بارش 52 سال کاهش 94 درصدی را نشان میدهد. استان هرمزگان در رتبه دوم قرار داشته و کاهش بارندگی در این استان نسبت به میانگین بلندمدت حدود 89 درصد است. همچنین کاهش میزان بارش در سال آبی جاری نسبت به دوره بلندمدت 52 ساله در استان خراسان جنوبی 60 درصد، در کرمان 57 درصد، در خراسانرضوی 51 درصد، در فارس 51 درصد، در خراسان شمالی 34 درصد، در کرمانشاه و در استانهای چهارمحالوبختیاری و سمنان 31 درصد بوده است. در مجموع تنها بارش 4 استان منفی نبوده و 27 استان دیگر همگی با کاهش قابل توجه بارندگی نسبت به میانگین بلندمدت مواجه شدهاند. البته این وضعیت را اگر با سال گذشته مقایسه کنیم، اعداد و ارقام بسیار وحشتناکتر و ترسناکتر خواهد بود.
در مورد وضعیت سدها و ذخایر آبی کشور نیز، طبق آنچه وزارت نیرو منتشر کرده(در گزارش مرکز پژوهشها)، ذخایر آبی استان سیستانوبلوچستان کاهش 46 درصدی نسبت به سال گذشته دارد. این میزان در سدهای هرمزگان 51 و 83 درصد است. در سدها و ذخایر آبی استان اصفهان این مقدار 32 درصد کاهش نشان میدهد. در سدهای خراسان رضوی 18 درصد کاهش، در سدهای فارس حدود 14 درصد، در اردبیل 10 درصد و در استان مرکزی این میزان 15 درصد کاهش نسبت به مدت مشابه سال گذشته است.
آثار و پیامدهای کاهش بارندگی در کشور، در بخشهای مختلف میتواند مشکلاتی را به وجود آورد که برخی از آنها عبارتند از:
1- در بخش شرب و بهداشت شهرهایی که تامین آب شرب آنها از منابع آب سطحی(مخازن سدها) تامین میشود، با تنش تامین آب شرب مواجه خواهند بود و در این شهرها احتمالا قطعی آب شرب و جیرهبندی وجود خواهد داشت.
2- در بخش کشاورزی با توجه به اهمیت تولید دیم محصولات استراتژیک کشاورزی، کاهش بارندگی در سال آبی ۱400-۱399 به کاهش تولید این محصولات منجر خواهد شد. این وضعیت منجر به کاهش ذخایر کالاهای استراتژیک و غیراستراتژیک شده و نیاز به واردات اقلام اساسی و نیاز به منابع ارزی را بیشتر میکند.
3- در بخش محیطزیست وابستگی نزدیک میان آب و محیطزیست، بهطور حتم معضلات زیستمحیطی موجود را تشدید میکند. افزایش تعداد روزهای همراه با گردوغبار و سایر مخاطرات زیستمحیطی دور از ذهن نیست.
4- در بخش انرژی تامین انرژی برقابی به دلیل کاهش ذخیره مخازن سدها دچار چالش میشود. بین ۱۰ تا ۱۵ درصد انرژی برق کشور از نیروگاههای برقابی تامین میشود، نیروگاههای برقابی از منظر بار پیک دارای اهمیت هستند. این موضوع میتواند قطعی برق در تابستان را در کشور رقم بزند و آسیبهای آن در بخش خانگی و صنایع قابل پیشبینی است.
5- در بخش ثبات اجتماعی با وجود کمبود بارش، در مناطق مختلف ملاحظات اجتماعی ناشی از کمبود آب احتمالا افزایش خواهد یافت و این بحران در مناطقی نظیر حوضه زایندهرود که طرحهای انتقال بینحوضهای در آن اجرا شده بیشتر خواهد بود. این موضوع میتواند تبعات ناشی از کمبود آب را شدت ببخشد. در بخش اجتماعی در مناطق خشک کشور که دچار بحران آبی هستند بهویژه مناطق واقع در شرق کشور مانند سیستانوبلوچستان، تامین نیاز آب شرب با مشکل بیشتری مواجه خواهد شد و از سویی به دلیل وابستگی عمده معیشت مردم محلی به کشاورزی، مشکلات انسانی نیز به وجود میآید. با کاهش تولید محصولات کشاورزی و ایجاد مشکلات معیشتی برای کشاورزان بهویژه در مناطق روستایی، حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ شدت پیدا کرده و تبعات انسانی ناشی از کمبود آب و مشکلات اقتصادی در مناطق روستایی و وابسته به کشاورزی بیشتر خواهد شد. در مناطق با کشت دیم که خطر خشک شدن کامل وجود داشته، این مشکلات شدیدتر خواهد بود.
در شرایط فعلی راهکارهای مختلفی برای مدیریت کمآبی در کشور در کوتاهمدت یا بهتر بگوییم در سال جاری از سوی مراکز پژوهشی و پژوهشگران مطرح میشود که این موارد را میتوان بهطور خلاصه در 10 مورد ذکر کرد:
1- اولویتبندی مصارف بخشهای مختلف و برنامهریزی منابع آب به ترتیب اولویت شرب و بهداشت، صنعت، محیطزیست و کشاورزی. 2- اطلاعرسانی و ایجاد آمادگی در اقشار مختلف مردم و ترویج سازگاری با کمآبی و خشکسالی. 3- خرید حقآبه کشاورزی و اجرای طرحهای نکاشت با هدف ذخیره آب در پشت سدهای دارای حقآبه شرب. 4- اولویتبندی در توسعه کشت و تولید محصولات کشاورزی بهخصوص محصولات استراتژیک. 5- تقویت بیمههای کشاورزی با هدف حمایت از معیشت جوامع روستایی مواجه با بحران. 6- تقویت رایزنی با کشورهای همسایه دارای حوضه آبریز مشترک و توجه ویژه به دیپلماسی آب. 7- تجهیز شبکه پایش منابع آب و پایش دقیق تمام مصارف سطحی و زیرزمینی. 8- ایجاد آمادگی در مسئولان کشوری برای مقابله و مدیریت اختلافات و ملاحظات اجتماعی بهخصوص در حوضههای آبریز مرکزی و خلیجفارس و دریای عمان. 9- اقدامات عاجل برای حداقل کردن آسیب به محیطزیست و منابع آب زیرزمینی و 10- عدم ایجاد تعهدات آببر توسط دولت و مجلس شورای اسلامی.
نگاهی به این راهکارها که بهویژه از سوی مرکز پژوهشهای مجلس نیز مطرح شده، نشان میدهد در کنار بخش کشاورزی، یکی از بخشهای مورد توجه و دارای اهمیت، مصارف بخش خانگی است. درخصوص مصارف بخش خانگی دو نکته قابل تامل وجود دارد. اول؛ حجم بالای هدررفت آب در شبکه توزیع است و دوم؛ مصارف بیش از حد مجاز برخی از مشترکان خانگی.
ابتدا به موضوع هدررفت میپردازیم. براساس آمارهای شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور، در سال گذشته 6 میلیارد و 262 میلیون مترمکعب آب شرب برای مصرف خانگی و غیرخانگی در شهرهای کشور تولید شده اما حدود یک میلیارد و 528 میلیون مترمکعب آن بدون درآمد بوده است. این مقدار یعنی 24.4 درصد از آب شرب تولیدی برای شهرهای کشور به هدر میرود. اما سوال این است که آب بدون درآمد چیست؟ براساس استانداردهای مراجع بینالمللی اعم از انجمن جهانی آب(IWA) و انجمن کارهای آبی آمریکا(AWWA) جهت سنجش سالانه هدررفت آب از واژه آب بدون درآمد یا همان(NON-REVENUE WATER) استفاده میشود. آب بدون درآمد عبارت است از اختلاف بین حجم آب ورودی به سیستم(شبکه توزیع) و مصارف مجاز با درآمد یک سال. براساس تعاریف، آب بدون درآمد دارای سه جزء اصلی است.
1- هدررفت واقعی: به حجمی از آب اطلاق میشود که بهصورت واقعی(فیزیکی) از شبکههای توزیع هدر میرود و شامل نشت از شبکههای توزیع، نشت از خطوط انتقال، نشت و سرریز مخازن و نشت از انشعابات مشترکین میشود. سهم هدررفت واقعی از این24.4 درصد کل، حدود 13.2 درصد است (5.8 درصد نشت از شبکه توزیع، 0.9 درصد خطوط انتقال، 0.1 درصد سرریز مخازن، 30.3 درصد نشت از مخازن و 6.1 درصد نشت از انشعابات آب مشترکین).
2- هدررفت ظاهری: به حجمی از آب اطلاق میشود که مصرف شده است، ولی به دلایل متعددی ازجمله خطای کنتورهای مشترکین، اندازهگیری نشده است. این هدررفت شامل خطای تجهیزات اندازهگیری، انشعابات غیرمجاز، خطای قرائت و انتقال دادهها میشود. از 24.4 درصد آب بدون درآمد، هدررفت ظاهری سهمی 10.1 درصدی دارد(مصارف غیرمجاز 3.7 درصد، خطای مدیریت دادهها و سیستم 1.7 درصد و عدم دقت تجهیزات اندازهگیری 4.7 درصد).
3- مصارف مجاز بدون درآمد: به مصارفی گفته میشود که استفاده از آن مجاز است، ولی درآمدی برای شرکتهای آب و فاضلاب ندارد از قبیل: مصارف فرآیندی در تاسیسات آب و فاضلاب، مصارف آتشنشانی و... . مصارف مجاز بدون درآمد نیز سهمی 1/1 درصدی از 24.4 درصد کل آب بدون درآمد دارند. در یک جمعبندی، 13.2 درصد آب شرب کشور در لولهها و سیستم انتقال آب هدر میرود، 10.1 درصد آب شرب کشور بهدلیل مصرف غیرمجاز مشترکین هیچ عایدیای برای وزارت نیرو ندارد و 1/1 درصد آب شرب کشور نیز صرف مصارف تاسیسات آب و فاضلاب، آتشنشانی و از این دست موارد میشود.
اما هزینه این مقدار هدررفت آب برای کشور نیز بسیار سرسامآور است؛ بهطوری که براساس اظهارات محمدرضا بختیاری، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان تهران در سال 1399 هزینه قیمت تمام شده آب در هر مترمکعب ۲۵۰۰ تومان بوده است، براین اساس هدررفت سالانه یک میلیارد و 528 میلیون مترمکعب آب در بخشهای توزیع آب شرب شهری، حدود 3 هزار و 820 میلیارد تومان هزینه روی دست دولت میگذارد.
اما موضوع به اینجا ختم نمیشود؛ براساس گزارش شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور، در سال گذشته درحالی میانگین آب بدون درآمد برای کشور 24.4 درصد بوده که این میزان در استان کهگیلویهوبویراحمد حدود 49 درصد، در خراسان جنوبی 35 درصد، در کرمانشاه 34 درصد، در گلستان 33 درصد، در بوشهر و خوزستان 32 درصد، کاشان، استان کردستان و مازندران 31 درصد، در خراسان رضوی 30 درصد، کرمان 28درصد، فارس 27 درصد، در دو استان کمآب خراسان شمالی و سیستانوبلوچستان و شهر شیراز 26 درصد و در استان اردبیل، شهر اهواز، استانهای سمنان، گیلان، کردستان، مازندران و زنجان نیز هر کدام بالاتر از میانگین کشور و حدود 25 درصد است.
این ارقام از این جهت نگرانکننده است که اولا هزینههای هنگفتی را به کشور متحمل میسازد و ثانیا برخی از این استانهایی که بیشترین هدررفت آب را در بخش توزیع دارند، جزء استانها و شهرهای کمآب کشور محسوب میشوند. گرچه بخشی از هدررفت و به عبارت صحیحتر آب بدون درآمد ناگزیر است اما اگر نگاهی به آمار عملکرد برخی استانهای با کمترین هدررفت آب داشته باشیم، میتوان گفت هدررفت آب شرب شهری در کشور تا 50 درصد قابل کاهش است و البته اگر به عملکرد کشورهای دیگر نگاهی بیندازیم، این مقدار تا 70 درصد قابل کاهش است. برای مثال طی سال گذشته درحالی در برخی استانها آب بدون درآمد به 30 تا 50 درصد میرسد که این مقدار برای استان اصفهان حدود 16 درصد، برای قم 17درصد و برای قزوین و آذربایجان شرقی نیز 18 درصد بوده است.
درکنار حجم بالای هدررفت آب یا بهتر بگوییم آب بدون درآمد در کشور که ارزش ریالی آن در سال گذشته بیش از 3.8 هزار میلیارد تومان بوده، موضوع دیگری که نیازمند مدیریت و کنترل آن در شرایط فعلی است، سرانه بالای آب مصرفی در برخی شهرها و ازجمله پایتخت است. درخصوص مصرف بالای مشترکین آب در شهر تهران اعداد و ارقام متفاوتی ذکر شده است، اما نگاهی به آمارهای شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور نیز نشان میدهد متوسط مصرف مشترکین خانگی در ایران طی سال گذشته درحالی برای کل کشور حدود 667 لیتر در شبانهروز بوده که این میزان در استان تهران 1344 لیتر، در البرز 1224 لیتر و در شهر اهواز 796 لیتر بوده است. این میزان در استان مازندران 733 لیتر، در قم 700 لیتر و در استان مرکزی 683 لیتر بوده است. همچنین کمترین میزان مصرف آب در بین مشترکین خانگی کشور مربوط به استانهای خراسان جنوبی با 387 لیتر در شبانهروز، در خراسان رضوی 399 لیتر، در خراسان شمالی 407 و در کهگیلویه و بویراحمد نیز این میزان 431 لیتر است. باتوجه به اینکه هر مشترک خانگی ممکن است شامل چندین خانوار باشد و در استانهایی همانند تهران و البرز واحدهای مسکونی بلندمرتبه نسبتبه کل کشور بالاتر است، شاید این شاخص نتواند تصویر درستی از وضعیت مصرف آب شرب شهری ارائه بدهد. برای اینکه نتایج دقیقتری از مصرف آب در شهرهای کشور بهدست آید، باید به سرانه مصرف آب شرب شهری بهازای هر فرد مراجعه کنیم.
در این خصوص، براساس آنچه حسین سرایی، مدیر مرکز کنترل آب تهران در تاریخ 5 اردریبهشت سال جاری اظهار داشته، سرانه مصرف آب شرب در شهر تهران ۲۴۰ لیتر بر ثانیه در شبانهروز بهازای هر نفر است که باتوجه به سرانه ۱۷۰لیتر بر ثانیه کشوری، تهرانیها ۷۰لیتر بیشتر از سرانه کشور مصرف میکنند (این مقدار معادل 40 درصد بالاتر از میانگین کشور است). طبق اظهارات حسین سرایی سرانه مصرف شهر تهران در تابستان تا 310 لیتر بر ثانیه در شبانهروز نیز میرسد. البته در همین زمینه نگاهی به آمار و ارقام مصرف آب تهران در سال گذشته نشان میدهد تهرانیها (مجموع 6 منطقه آب و فاضلاب شهری) طی سال گذشته 1046 میلیارد لیتر (معادل یک میلیارد و 46 میلیون مترمکعب) آب مصرف کردهاند که با مدنظر قرار دادن جمعیت 9 میلیون و 846 هزار نفری این 6 منطقه، سرانه مصرف در تهران به 291 لیتر در شبانهروز میرسد. شاید دلیل تفاوت این دو رقم مربوط به جدا کردن مصرف خانگی از سایر مصارف تجاری و اداری و... باشد. لازم به ذکر است سرانه مصرف آب به عوامل متعددی ازجمله شرایط اقلیمی و وضعیت آب و هوایی، نوع فرهنگ هر منطقه، تعرفه و قوانین بازدارنده، تجهیزات کاهنده مصرف، وضعیت بهداشتی و غیره بستگی دارد و در کشورهای مختلف دارای ارقام متفاوتی است. بهطور کلی در اکثر کشورهای توسعهیافته بهدلیل وجود زیرساختهای مناسب و قوانین بازدارنده و تعرفههای بالای آب میزان سرانه مصرف آب در برخی از آنها از ایران کمتر است. بهعنوان مثال سرانه مصرف آب در کشور دانمارک (۱۵۹ لیتر)، سوئد (۱۶۴ لیتر)، پرتغال (۱۹۴ لیتر)، انگلستان (۱۵۳ لیتر)، اتریش (۱۵۳ لیتر)، ایرلند (۱۴۲ لیتر)، فرانسه (۱۳۹ لیتر)، آلمان (۱۲۹ لیتر)، هلند (۱۲۹ لیتر)، بلژیک (۱۱۲ لیتر)، لهستان (۹۸ لیتر)، آمریکا (۲۹۵ لیتر) و کانادا (۳۲۶ لیتر) بهازای هر نفر در شبانهروز است.
براساس آمارهای اعلام شده از سوی شرکت آب و فاضلاب استان تهران مصرف آب در شهر تهران طی روزهای اخیر روزانه سه میلیارد و ۱۰۰ میلیون لیتر بوده که نسبت به مدت مشابه سال گذشته رشد نزدیک به یک درصدی را نشان میدهد. البته این میزان نسبت به سالهای 97 و 98 رشد قابلتوجهی داشته است، اما مساله فقط به اینجا ختم نمیشود؛ مقایسه مصرف آب در 6 منطقه آب و فاضلاب شهری تهران نشان میدهد در مناطق شمالی تهران مصرف آب 58 درصد بالاتر از سرانه مصرف کل شهر تهران و 130 درصد بالاتر از مناطق جنوبی شهر تهران است. برای مثال طبق آنچه در جدول آمده، منطقه 1 آب و فاضلاب شهری تهران که حدود 16 درصد از جمعیت تهران را در خود جای داده و شامل محدوده دیباجی، شمیران و شهرک غرب است، 25.4 درصد از کل آب شهری تهران در سال جاری را مصرف کرده است. طبق این آمارها، سرانه مصرف آب در این منطقه به ازای هر فرد 461 لیتر در شبانهروز بوده است. منطقه 2 آب و فاضلاب شهری تهران که شامل بخش عمده محدوده شهرداری منطقه ٦ و کل منطقه 7 است، با داشتن 15 درصد از جمعیت تهران،21.2 درصد از آب شهر را در سال گذشته مصرف کرده و سرانه مصرف آب به ازای هر فرد حدود 401 لیتر در شبانهروز بوده است. سرانه آب مصرفی این منطقه نیز دوبرابر مناطق جنوبی شهر است. منطقه 3 آب و فاضلاب شهری تهران هم شامل محدوده شهرداری منطقه 5 و بخشی از محدوده شهرداریهای مناطق 2، 6 و 22 است و 16 درصد از جمعیت شهر را بهخود اختصاص داده، در سال گذشته 16 درصد از آب شهر تهران را مصرف کرده است. سرانه مصرف آب در این منطقه به ازای هر فرد 294 لیتر بوده است که حدود سه لیتر بالاتر از میانگین و 90 لیتر بالاتر از مناطق مرکزی و جنوبی شهر تهران است. منطقه 4 شامل مناطق بهارستان، سلیمانیه و افسریه است. این منطقه با سهم 14درصدی از جمعیت شهر، 11.2 درصد از آب شرب شهری را مصرف کرده است. سرانه مصرف آب در این منطقه 227 لیتر در شبانه روز است. منطقه 5 شامل کل محدوده شهرداریهای مناطق 9، ۱۰، 18 و بخشی از محدوده شهرداری منطقه 11 و 17 است. این منطقه با سهم 18 درصدی از کل جمعیت تهران، سهمی 12.4 درصدی در مصرف آب دارد. منطقه 6 شامل مناطق 17 شهریور، نازیآباد، شهرری، باقرشهر، کهریزک، حسنآباد فشافویه، قیامدشت و خاورشهر است. این منطقه نیز با داشتن 21 درصدی از کل جمعیت شهری تهران، سهم 13.9 درصدی از مصرف آب شرب تهران دارد. در منطقه 5 سرانه مصرف آب 205 و در منطقه 6 حدود 194 لیتر در شبانهروز است.
آمارهای مذکور موید این نکته است که فقط دو منطقه 1 و 2 آب و فاضلاب شهری تهران با جمعیت 31 درصدی خود، حدود 46 درصد از آب شرب تهران را مصرف میکنند. این درحالی است که دو منطقه 5 و 6 تهران که شامل نیمهجنوبی تهران (نیمه پایینتر از خیابان انقلاب) است، با داشتن 38 درصد از جمعیت شهر تهران، 26.3 درصد از آب شهر را مصرف میکنند. نکته قابلتامل این است که طبق آمارهای ارائهشده از سوی شرکت آب و فاضلاب شهر تهران، نرخ فروش آب در سال گذشته به ازای هر لیتر درحالی 2500 تا 2700 تومان برای دولت تمام شده که هر لیتر آن در منطقه 1، 693 تومان، در منطقه 2، 308 تومان و در منطقه 3، 401 تومان بوده است. بهعبارتی، مناطق شمالی تهران درحالی بخش زیادی از آب شرب تهران را صرف پر کردن استخر، سونا، جکوزی و سایر تفریحات خود میکنند که حدود دوهزار تومان در هر لیتر یارانه به آنها تقدیم میشود. البته گرچه مصارف اداری و تجاری نیز در این افزایش مصرف بیتاثیر نیست، اما به هر صورت مشخص است که قیمتهای اعلامی دولت هیچ بازدارندگی در مصارف بیرویه این مناطق ندارد.