به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در بخش نخست برنامه به موضوع لزوم مطالبهگری دانشجویان اشاره و عنوان شد: ما مطالبهگری را تعریف نکردیم، لذا افرادی هم که با عقائد دانشجویی مشکل دارند میگویند این یک مسئله دانشجویی است و حل میشود و فکر نمیکنند این مطالبهگری یک روز هم به خودشان میرسد.
در ادامه کارشناسان در واکنش به این بحث اظهار کردند: مسئله این است که ما اصلا یک مطالبهگری صحیح دانشجویی داشتیم؟ این مطالبهگری اغلب در مسائل سیاسی، فرهنگی و اولویتها هم لحاظ نمیشود چه رسد به مسائل علمی که اصلا ورود نمیکنند لذا تا موقعی که مطالبهگری صحیح نباشد ما مشکل داریم.
همچنین در ادامه با اشاره به اینکه در سالهای اخیر تشکلهای دانشجویی به قدری کمرنگ شده که میدان برای بسیاری از مسائل فرعی در دانشگاه باز شده و یک جریانی قصد دارد آن را در کنجی قرار دهد، مطرح شد: ما در دانشگاه دشمن داخلی داریم که نمیگذارند حرف بزنیم و با پروپاگاندای خودشان کاری میکنند که منی که دغدغه انقلاب را دارم بشوم دشمن و آنها تطهیر شوند، بارها این کار را کردند و در نهایت اینطور القاء میکنند که دانشجو دشمن است نه آنها، در دانشگاه ارزشیابی استاد اتفاق افتاده و استاد به دانشجو گفته یا معذرتخواهی میکنی و یا نمرهات را نمیدهم.
در بخش دیگری از بدون توقف تصریح شد: کلا چه در میان اصلاحطلبان و چه اصولگرایان فرهنگی باب شده و این باور به وجود آمده که اگر دانشجو از من حمایت کرد خوب است و اجازه تجمع دارد در غیر این صورت دانشجو باید درسش را بخواند و دنبال این بازیها نرود. حتی خیلی از دوستان انقلابی هستند که یک زمان به ظاهر از جریان دانشجویی حمایت میکردند و مورد اطمینان آنها بودند و مایل بودند بچههای مذهبی و حزباللهی به میدان بیایند، اما آنها هم عقیده دارند هر وقت این جریان به نفع ما به میدان بیاید خوب است، اما اگر پا روی دم ما گذاشتند میشوند قبیح.
همچنین کارشناسان برنامه یادآور شدند: لذا جمعی کار کردن یک سری هزینههای اولیهای دارد، ولی به موفقیتهایی هم منجر میشود و مصداق دارد، اینکه حضرت آقا میفرماید «خدا لعنت کند دستهایی که میخواهد قشر جوان و دانشگاه ما را غیرسیاسی کند» مصداق همین است، خوب مگر وقتی این حرف به کف دانشگاه میرسد هزینه ندارد و عدهای هزینه آن را ندادند؟ اما همین که امروز ما به عنوان دانشجو از رسانه ملی کنشگری کرده و مطالبات خودمان را بیان میکنیم یک اتفاق مثبت است، یعنی همین فعالیتهای تشکلی باعث شده که دانشجو دیده شود.
در ادامه نیز با تأکید براینکه نهادی که متوجه نمیشود و وقتی دانشجو اعتراض میکند مشروطش میکند باید به سمت اصلاح پیش برود، عنوان شد: دانشجو باید نسبت به اتفاقات حساس باشد، اگر دانشجو دغدغه نداشته باشد خطرناک است، دانشجو باید نسبت به مسائل موضعگیری و تحلیل داشته باشد، دستهایی در تلاش هستند که بر سر دانشجو بزنند، اما دانشجو باید آنها را رسوا کند چنانکه محرک افشای بسیاری از فسادها و رسواییها همین دانشجوها بودند. دانشگاه به شدت متأثر از مسائل سیاسی و اجتماعی است و ساختارها نیز به تدریج عوض میشود، در هشت سال اخیر چقدر شرایط ساختاری متفاوت شدند، چون جریان فکری عوض شد.
در بخش دیگر برنامه به موضوع مطالبات دانشگاهیان از دولت سیزدهم اشاره و مطرح شد: دولت سیزدهم باید برخلاف گذشته به دنبال عملیاتی کردن دستورات اجرایی باشد، اینکه استادان لیبرال باید از چرخه آموزش حذف شوند، نظرات و پیشنهادات در حوزه علوم آکادمیک اجرایی شود و دیگر مسائل فقط در حد حرف نباشد، امروز تعداد تشکلهای فعال دانشجویی ما از 23 تشکل در سال 92 به هفت تشکل رسیده، پس ساختار عوض شده و با وجود ادعای آزاداندیشی دولت حاکم ما به این نقطه رسیدیم، لذا با وضعیتی که کشور دارد باید پارتیزانی وارد عمل شویم.
در ادامه نیز تأکید شد: سطح جریان دانشجویی علیرغم کارهای جدی که میکند چقدر پائین آمده؟ چقدر درگیر مسائل کف آب شده و عمق دیدگاه در آنها کم شده؟ همه این اتفاق هم از خود جریان نیست، وقتی موی دماغ کسی میشوی فرهنگی که بر شما حاکم میکند این است که دَرست را بخوان، شما دقت کنید نحوه چینش درسها و واحدها در دانشگاه به گونهای است که دانشجو فقط علم کسب کند و کار دانشجویی کردن را کنار بگذارد، این دستها حاکم است و جریان دانشجویی خودش باید خودش را ارتقاء دهد، وفاداری خودش را به نخبگان فرهنگی و سیاسی نه نخبهنماها ارتقاء داده و سطح فهمش از مسائل اعتقادی، معرفتی، بینش و بصیرت سیاسی را گسترش دهد.
در پایان نیز با اشاره به اینکه امید به تغییر، کلید اصلی توسعه و زنده شدن فعالیتهای دانشجویی است، بیان شد: خیلی از دوستان که در تشکلهای دانشجویی بسیار فعال بودند امروز ناامید شدند، لذا دولت غیر از کارهای نمایشی میتواند از لحاظ عملکردی حرف این افراد را در مقام اجرا بشنود و راهحلها هم شنیده شود، همچنین باید قواعد دانشگاه را تغییر دهند، این تشکلها گاها دچار استحاله از درون میشوند یعنی جریانهایی هست که به تنظیمگری کار تشکلها روی آورده تا به جای اینکه به سر آنها بزند کاری کند که اصلا به خط قرمزها نزدیک نشوند، حساس بودن به این خط گیریها خیلی مهم است.