گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو-نگین چکین: نوجوانی نقطهی آغاز تغییرات و پیچوخمهای زندگی هر فردی محسوب میشود و از همین رو، یکی از چالشبرانگیزترین دورههای زندگی است. این روزها، اما که با رشد سریع تکنولوژی، هر پدیدهای پیچیدهتر از قبل شده، چالشهای نوجوانان نیز عمق و حساسیت بیشتری پیدا کرده. یکی از این چالشها میل به دیدهشدن است که با وجود بسترهایی، چون شبکههای اجتماعی شدیدتر از گذشته خود را نمایان ساخته کرده. در خصوص این میل و ارتباط آن با فضای مجازی با منصوره طالبیان استاد دانشگاه و روانشناس کودک و نوجوان گفتگو کردیم.
خبرگزاری دانشجو: همانطور که میدانید این روزها در فضای مجازی با نوجوانهایی مواجهیم که بیش از حد متعارف به دنبال جلب توجهاند. شما میل شدید نوجوان به دیدهشدن را ناشی از چه میدانید؟
طالبیان: ما میتوانیم به دیدهشدن از چند محور نگاه کنیم تا بگوییم از کجا ناشی میشود. در وهلهی اول باید بفهمیم، با چه ویژگیهایی مواجهیم. ما با یک نوجوانی مواجهیم که شرایط جسمی خیلی خاصی دارد و متعاقب این شرایط جسمی حالات روحی و روانی متفاوتی را هم تجربه میکند. جسم، دارد برای دوران بزرگسالی آماده میشود. میزان هورمونها بهشدت افزایش پیدا میکند و همین باعث تغییرات فیزیولوژیکی میشود. متعاقبش از لحاظ روانشناختی هم نوجوان تغییراتی را در خودش احساس میکند. حالا این تغییرات باعث یک سری امیال میشود. یعنی متناسب آن سطوح تغییرات رشدی، ما یک تغییراتی را در سطح امیال فرد هم میبینیم. میلهای جدیدی پیدا میشود که ما در کودکی با آن روبرو نبودیم یا دستکم اگر وجود داشت با این شدت نبود. یکی از میلهای اساسی و زیربنایی «هویتیابی» است. انگار که ما تمام تلاشمان در دوران نوجوانی برای این است که تکلیفمان با خودمان روشن شود. من که هستم؟ کجایم؟ نسبت به آیندهام چه برنامهای دارم؟ الان در چه موقعیتی هستم؟ چقدر این خودی که هستم را دوست دارم و میپذیرمش؟ و نسبت به همه ابعاد باید موضعم را روشن کنم. این برای یک نوجوان فشار زیادی محسوب میشود. نوجوان ناچار میشود در هر کدام از این حوزهها خودش را پیدا کند. حالا شما تصور کنید در هرکدام از این زمینهها اگر فرد با چالشی مواجه شود، میتواند در حوزههای دیگر دست به تظاهر بزند؛ نتیچه این است که شما ظاهراً یک مسئله را میبینید که اصل ماجرا نیست و وقتی بررسی میکنیم میبینیم آن رفتار ظاهر و پوستهی ماجرا است اما هسته و اصل، چیز دیگری است.
خبرگزاری دانشجو: در واقع منظورتان این است که این میل به دیده شدن نامتعارف از یک چالشی در هویتیابی نشات میگیرد؟
طالبیان: بله. درست است. حالا یک بخشش را بهصورت جدی میتوانیم در هویتیابی ببینیم. حالا میگوید من باید تکلیفم را با خانواده روشن کنم. مثلاً ببینید ممکن است که ما با یک دختر یا پسر نوجوان مواجه شویم که به طرز عجیب و متفاوتی خودش را در فضای اینستاگرام عرضه میکند. برای پسرش یکجورو برای دختر یک طور دیگر است. وقتی بررسی میکنیم میبینیم این فرد اصلا از یک خانواده کاملاً مذهبی است. خب اینجا ما به یک تعارض برمیخوریم. چرا این آدم اینگونه رفتار میکند؟ چرا از یک خانواده مذهبیچنین خروجی داریم؟ وهمان پروسه هویتیابی است که مختل شده. این آدم نتوانسته تکلیف خودش را با باورهای خانوادهاش مشخص کند و احتمال دارد که یک خانواده سختگیری باشد. وقتی خانواده سختگیر باشد، ممکن است تظاهرات از آن سمتی ببینیم که این آدم یک واکنشهای کاملاً معکوسی نشان میدهد. میخواهد خلاف باورهای آنها زندگی کند که به آنها اثبات کند که ببینید من یک هویت مستقلی دارم. یکی از امیال دیگر این بحث استقلال است. میخواهم درهمتنیدگی اینها را ببینید که زیاد هم نمیشود اینها را از هم جدا کنیم. میل دیگری که ویژهتر در دختران میبینیم میل به زیبایی و این که زیبا دیده بشوند، است. گاهی میبینیم که یک نوجوان خودش را به شکل عجیبی آراسته میکند چه برای بیرون رفتن و حتی عکس یا لایوهایی که میگذارد و میبینید که عجیب غریب به خودش میرسد. این همین میلش به زیبا بودن است. حالا باید ببینیم چه شده که این آدم اینطور دارد خودش را نشان میدهد؟ این که بعضی وقتها خلأهای روانشناختی را هم این وسط میبینیم. یعنی این امیال که هست یک خلائی هم ممکن است این وسط به آن اضافه بشود و برخورد خانواده با این دختر خیلی مقایسه محور بوده و خودش هم یاد گرفته که مقایسه کند. خب طبیعتاً در این مسابقه عظیمی که وجود دارد همیشه یک عالم آدم بهتر از او هستند. وقتی که مقایسه میکند عزتنفسش پایین میآید و وقتی عزتنفس پایین آمد، آنوقت از هر ابزاری استفاده میکند که بگوید ببینید من هم هستم، من هم زیبایم. در وهله اول من هستم و بعد به این دقت کنید که من زیبا هستم.
خبرگزاری دانشجو: پس در واقع بخش زیادی از این موضوع به خانواده این افراد برمیگردد؟
طالبیان: همینطور است. خیلی برای من عجیب است؛ اما میبینیم اغلب خانوادههایی که تحصیلکردهاند، ساعتهای طولانی را در فضای اینستاگرام یا کانالهای تلگرامی یا واتساپی میچرخند. اما همچنان فرایند تربیتیشان خطاهای بسیار بزرگی دارد. قدم اول این گره از این خانواده است که این مادر و پدر بفهمند که سبک تربیتیشان باید به چه شکل باشد که این خلأ ایجاد نشود.
خبرگزاری دانشجو: شما در صحبتهایتان اشاره کردید که این نیاز به جلب توجه ناشی از خلأهای تربیتی و ضعف عزتنفس است. پس چرا بعضی از این نوجوانان در محتواهایی که تولید میکنند، حتی بیش از اندازه با اعتمادبهنفس به نظر میرسند؟
طالبیان: چه کسانی که اصطلاحاً اعتماد به سقف دارند و چه کسی که دائماً سرش کج است و معذرتخواهی میکند و حس خوبی به خودش ندارد، هر دوی اینها عزتنفس پایینی دارند با این تفاوت که یکی عزتنفس دفاعی دارد و یک گارد میگذارد جلوی خودش که کسی نفهمد از درون چقدر احساس پوچی میکند و چقدر حالش با خودش بد است. شمای بیننده متوجه نمیشوید که چقدر از درون آشفته است و احساس عدم امنیت و عدم کفایت دارد.
خبرگزاری دانشجو: به عبارتی طبق گفته شما، این شور و هیجانی که در محتواهای تولیدی این نوجوانان میبینیم تماماً ساختگی است؟
طالبیان: یکی از امیال دوره نوجوانی هیجانخواهی است، یعنی بخشی از کاری که میکنند برایشان هیجان دارد. این هیجانخواهی همیشه بوده حتی در زمان جنگ بچههای نوجوان در شناسنامههایشان دست میبردند و به جبهه میرفتند که همین بخشی از میل طبیعی به هیجانخواهی آنها بوده. آن هم چنین هیجان عظیمی که در آن شرایط جنگ، باعث میشد نوجوان موثر واقع شود و کاری انجام دهد. الان نوجوان ما کجا این فرصت را دارند؟ کجا این میل هیجانخواهی ارضا میشود؟
خبرگزاری دانشجو: تعطیل شدن مدرسه را هم در این تخلیه نشدن هیجان و کشیده شدن آن به فضای مجازی مؤثر میدانید؟
طالبیان: قطعاً رفتن و آمدنهای بچهها و ارتباطشان با هم در مدرسه مؤثر بود. قبلاً حداقل نصف روز بچهها گوشی دستشان نبود. اما الان گوشی در دسترس بچهها قرار گرفته و هم این که در کنار حضور این گوشی، هیجانهای بچهها هیچ کجا تخلیه نمیشود. حتی فعالیتهای بدنی بچهها محدود شده. کسانی که فعالیت بدنی محدودی دارند، سطح اضطرابشان بالا میرود و برای مدیریت اضطرابمان از ابزارهایی که دم دستمان است استفاده میکنیم. هرکسی در هر سنی، بسته به میزان پختگی روانشناختی از یک ابزاری برای کنترل هیجاناتش استفاده میکند. این بچهای که ناپختگی دارد تنها ابزارش چیست؟ این که اضطرابش را با چرخیدن در پیجها کم کند. با جستجو در پیجها، پیشفرضهایی از عملکرد بقیه پیدا میکند و در پیج خودش پیاده میکند. و میگوید چرا من صفحهام را هر روز، بهروز نکنم و عکس از خودم نگذارم؟ وقتی که بقیه میآیند نظر میدهند و فرصت تعامل فراهم است. من که هیچ تعاملی ندارم، تعامل مجازی از هیچ چیز که بهتر است.
خبرگزاری دانشجو: در اینصورت کمکم تأیید شدن توسط دیگران هم برایش جذاب میشود.
طالبیان: بله و ما به این تقویت میگوییم. وقتی نوجوان تقویت دریافت میکند و مثلاً دوستانش از فعالیتهایشان تعریف میکنند، او بیشتر به فعالیت تشویق میشود. انگار که توی یک کورس افتادند و با همدیگر تبادل دارند و صفحات هم را دنبال میکنند و میبینند که فلانی آنقدر فالوور دارد پس با خودشان میگویند من هم باید با روشهای مختلف دنبالکننده جذب کنم و وقت و انرژی زیادی برایش میگذارند.
خبرگزاری دانشجو: آیا این قضایا بر شخصیت و تربیت نوجوانی که وارد این فضا شده و سیل توجهات را هم به سمت خود جذب کرده، تأثیر منفی میگذارد؟
طالبیان: توجه زیاد اگر در دوران کودکی اتفاق بیافتد یک طرحوارهای در افراد ایجاد میکند مبنی بر این که فرد احساس خاص بودن و تفاوت با دیگران دارد. همیشه یک نگاه از موضع بالا به آدمها دارد و احساس میکند که همه باید در خدمتش باشند. آسیب دیگر این است که اگر در بلندمدت عملکردهای دیگرشان در زندگی به کفایت نباشد و به یک دستاورد نرسند احساس بدی پیدا میکنند و شاید این حتی در ظاهر هم مشخص نباشد و در تعامل با یک درمانگر روشن میشود که چقدر این آدم احساس بیکفایتی میکند.
خبرگزاری دانشجو: به نظرتان اگر این روال دیدهشدن نامتعارف همینطور ادامه پیدا کند، باید در آینده منتظر چه چیزی باشیم؟
طالبیان: این را در حوزههای مختلفی میتوان تحلیل کرد. بچههایی که در این مسابقه نمیتوانند پابهپای بقیه حرکت کنند، تصور میکنند بیعرضهاند و کفایت لازم را ندارند. اینها همان کسانی هستند که در آینده مستعد طیف وسیعی از اختلالات روانشناختی و آسیبهای اجتماعی میشوند و آنوقت دیگر تن به هر چیز میدهند. اما درباره آن کسانی که در مسابقهی بیپایانی قرار گرفتهاند، باید توجه کرد که هیچکس قادر به حضور در یک مسابقه بیپایان نیست یک جایی باید بایستد، چون نفس این آدمها بند میآید پس ما چطور داریم روان بچههایمان را در این بستر صرف میکنیم؟ حتی اگر مقطعی باشد.
والدینی که اطلاع دارند فرزندشان در این فضا است، رضایت دارد و حتی تفسیر موفقیت هم از آن میکند، اصلاً به عوارض آن توجه نمیکند. مگر نوجوان تا کی میتواند آنقدر در سطوح بالای دیده شدن باشد. از یک جایی به بعد دیگر در این سطح باقی نمیماند و کمکم عزتنفس و اعتماد به نفسش آسیب میبیند. اگر از درس عقبافتاده باشد که دیگر آسیبش به مراتب بیشتر خواهد شد. اگر از روند طبیعی زندگیاش جامانده باشد، خودش را مقایسه و احساس بیعرضگی میکند و احساس میکند در این مسابقه آخر شده. مثل این که ما به بچهمان که تشنه است مدام آبنمک بدهیم. بعد یک وقتی بگوییم که آبنمک تمام شد. وقتی دیگر این توجه را دریافت نمیکند باید منتظر افزایش اختلالات خلقی در نوجوان باشیم. شروع اضطرابها و افسردگیها و امثالهم.
خبرگزاری دانشجو: راهکار شما برای جلوگیری از فراگیر شدن بیشتر این معضل در بین نوجوانان و کنترل آن چیست؟
طالبیان: ما چه در حوزه درمان و چه در حوزه پیشگیری، خانواده و مدرسه را داریم که درموردشان بحث کردیم و باید دربارهشان یک فکر جدی کرد، اما یک مسئلهی مغفول وجود دارد و آن این که ما یک سری نهاد مردمی داریم که میتوانند در عرصه هویتسازی به نوجوان کمک کنند و بعضا در حال انجام این کمک هستند اما دیده نمیشوند. پیش از این یک نهاد جدی برای فعالیت نوجوانها مسجد بود، اما الان این بعد اجتماعی مساجد را حذف کردیم و چیزی جایگزین نکردیم. طبیعی است که الان شبکههای اجتماعی مجازی جایگزین آن بُعد اجتماعی شوند.
اما یک طیف محدودی به این نهادهای مردمی دسترسی دارند. ما الان نهادهایی داریم که دختران و پسران جوان را جداگانه بدون آسیبهای فضای مختلط دور هم جمع میکنند و فضای هویتیابی را فراهم میکنند. هم به سؤالات ذهنی نوجوانان جواب میدهند و هم نوجوان این فرصت را دارد که با کسی دوست شود که بزرگتر از خودش است و در فرایند هویتیابی مسیری که آن فرد بزرگتر رفته را طی کند و در ضمن این مسیر دیده شود و کارهایی را انجام دهد. وقتی دیده شود دیگر احتیاجی به عرضه خود درفضای مجازی ندارد.
خبرگزاری دانشجو: پس معتقدید باید فضای حقیقی تقویت شود تا گرایش به دیدهشدن در فضای مجازی کم شود؟
طالبیان: دقیقاً. حالا حتی در همان فضای مجازی هم میشود، چون بچهها مدام گوشی دستشان است، پس میتوانند استفادهی هدایت شدهای داشته باشند. مثلاً من مادری را میشناسم که میگفت فرزندش از کتابهایی که میخواند، کلیپ درست میکند و در کانالی میگذارد و این خیلی خوب است چون از بُعد مثبت دیده شدن استفاده کرده بدون این که لازم باشد خودش را عرضه کند. بیشترین دغدغه من در این فضا برای نوجوانان، آسیبهای روانشناختی است که اگر یک گفتگوی میانرشتهای بین یک جامعهشناس و حقوقدان انجام شود، عمق فاجعه بیشتر روشن میشود. حالا من از بعد روانشناسی به مسئله نگاه کردم اما امیدوارم والدین نسبت به این مسئله آگاه شوند و سطحی به آن نگاه نکنند، چون این فعالیتهای نامتعارف نوجوانان دستاورد نیست و عواقب بلند مدتی دارد که میتواند حاشیهساز باشد.