به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، با هدف بررسی ابعاد روشنگرانه شخصیت حاجاحمدآقای خمینی در دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی و بهمنظور واکاوی اهداف جریاناتی ازجمله منافقین، نیروهای ملیگرا و نزدیکان آیتالله منتظری در حملاتی که به یادگار امام داشتند، با محمدعلی صمدی، پژوهشگر تاریخ انقلاب به گفتگو پرداختهایم.
این پژوهشگر تاریخ انقلاب، هدف نهایی جریانات کوششکننده برای تخریب وجهه یادگار امام را، حمله به خود امامخمینی (ره) ارزیابی میکند و یکی از ماندگارترین اقدامات حاجاحمدآقا در خنثی کردن حملات به انقلاب را، انتشار رنجنامه تاریخی ایشان میداند.
صمدی در ابتدا به تشریح شرایط حاکم بر جامعه ایران در روزهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی میپردازد و تلاش جریانات ملیگرا برای نزدیک شدن هرچهبیشتر به یادگار امام را با هدف اثرگذاری نهایی بر امامخمینی ارزیابی میکند. این پژوهشگر تاریخ در این باره اینگونه توضیح میدهد: «برخی افراد قصد داشتند با استفاده از روابط دوستانهشان با حاجاحمدآقای خمینی، از امتیازات ویژهای برخوردار شوند که البته حاجاحمدآقا، امید آنان را ناامید کرد. با توجه به اینکه وی ارتباطات دوستانهای با اعضای جریانات ملیگرا مثل نهضت آزادی و جبهه ملی داشت، آنان انتظار داشتند بتوانند از این رانت ارتباط با فرزند امام، بعد از تشکیل و استقرار حکومت اسلامی به رهبری امامخمینی (ره) استفاده کنند. در این میان حتی بنیصدر هم پایش را از حد فراتر گذاشت و با این هدف قصد داشت ایشان را بهعنوان نخستوزیر خود معرفی کند که امام جلوی این اقدامش را گرفتند.» محمدعلی صمدی با اشاره به رویکرد حاجاحمدآقا در مواجهه با این جریانات میگوید: «امید این جریانات و افراد برای نزدیک شدن به حاجاحمدآقا هر لحظه بیش از قبل رنگ میباخت؛ چراکه در روزهای بعد از پیروزی انقلاب، حاجاحمدآقا گرایشها و تمایلات سیاسی خود را آشکارتر از قبل و نزدیک به نیروهای مستقر و وفاداران به جمهوری اسلامی نشان داد که درنتیجه آن، رویکردهایی که ممکن بود ایشان را با تمایلات ملیگرایانه نشان دهد، در تصور نیروهای ملی کنار گذاشته شد.»
این پژوهشگر تاریخ انقلاب با اشاره به عدم توفیق جریانات ملیگرا در اعمال نفوذ بر رهبری انقلاب از طریق مرحوم سیداحمد خمینی، دلیل شکلگیری نخستین کینه آن جریانات از ایشان را اینگونه مطرح میکند: «حاجاحمدآقا، آن چیزی که آنان میخواستند را برایشان میسر نکرد و همین مورد شکلدهنده نخستین کینهها علیه ایشان بود.»
صمدی با اشاره به بهوجود آمدن برخی تصورات غلط درمیان نزدیکان آیتالله منتظری گفت: «در بحث عزل آقای منتظری از قائممقامی رهبری توهمی از سوی جریانات حامی آقای منتظری شکل گرفته بود که نمیدانم ریشه آن کجاست، ولی توهم این را داشتند که حاجاحمدآقا سودای جانشینی امام را دارد و این تصور غلط باعث میشد ایشان را بهعنوان رقیبی برای خود تعریف کنند. این توهم آنقدر عجیب است که باتوجه به شناختی که از بیت آقای منتظری داریم و مطلعیم میدانستند جمهوری اسلامی حکومتی وراثتی نیست، نمیتوان باور کرد اعتقادشان درباره حاجاحمدآقا واقعا این بوده است. بهنظر میرسد برای حمله به رقبایشان از این اهرم استفاده میکردهاند. افرادی که در بیت آقای منتظری حضور داشتند، بهخصوص باند مهدی و هادی هاشمی عمدتا سیاستباز بودند. به بازیهای سیاسی آشنا بودند و بیشتر آقای خامنهای و آقای هاشمیرفسنجانی را رقیب خود تعریف میکردند که به زعم خودشان برای تضعیف جبهه رقیب، از این روش هم استفاده میکردند و به حاجاحمدآقا حمله میکردند تا مجموعه نیروهای مقابل خود را اینگونه تضعیف کنند.»
این پژوهشگر تاریخ انقلاب، با اشاره به پرهیز همیشگی یادگار امام از ورود به عرصههای سیاسی، به نقش کمککار بودن ایشان نسبت به امام اشاره میکند و این مشی را به نوعی، خلعسلاحکننده مهاجمان به ایشان عنوان میکند.
صمدی در این باره میگوید: «آنها روی نقطهضعفهای احتمالی حاجاحمدآقا حساب باز کرده بودند و با خود محاسبه میکردند که مثلا چه اقدامی داشته باشند، ممکن است واکنش احمدآقا را درپی داشته باشد که البته باز هم ایشان با زیرکی خاصی واکنش نشان نمیداد و مسیر خود را میرفت. این هم سومین موردی بود که باعث ایجاد کینه از ایشان شد. برخی مواقع همین سکوت باعث ایجاد کینه طرف مقابل از ایشان میشد. این آرامش حاجاحمدآقا در این مسیر، مشکلات آنان با ایشان را تشدید کرد.»
محمدعلی صمدی، رویکردهای حاجاحمدآقا را در زمان حیات امام کاملا در چهارچوب همان رعایتهای سابق عنوان میکند و اشارات امام در وصیتنامه خود درباره احمدآقا را موید این میداند که حضرت امام، متوجه فضاسازیها علیه احمدآقا شده بودند.
صمدی اینگونه ادامه میدهد: «تحلیل من این است که هدف از این حجم بالای فعالیت علیه یادگار امام، بازگرداندن اعتبار آقای منتظری بود. حاجاحمدآقا در اوج فشارها وارد میدان شد و با انتشار آن رنجنامه تاریخی، ضربه مهلکی به اینها زد. رنجنامه حاجاحمدآقا برای خودش یک سند بود. برای نخستینبار بود که یکی از شهود، ماجرای اتفاقات منجر به عزل آقای منتظری از قائم مقامی رهبری را مطرح میکرد. آقای منتظری در آن زمان هنوز از احترام زیادی برخوردار بود و بههرحال جزء فضلای حوزه محسوب میشد و برای خودش جایگاهی داشت، اما این رنجنامه آن جایگاه را تقریبا برای همیشه منهدم کرد.»
صمدی با اشاره به رنجنامه تاریخی مرحوم سیداحمد خمینی میگوید: «طلاییترین موضع حاجاحمدآقا در تاریخ حیاتشان آن رنجنامهای است که منتشر کردند. زمانی بود که ایشان دید سوءاستفادهگران سر بلند کردهاند و دارند به اصل رهبری و نظام حمله میکنند و تلاششان زیرسوال بردن این اصول است و درنتیجه آن، حرکتی کرد که در تاریخ ماندگار شد. بعد از رنجنامه حاجاحمدآقا بود که آقای ریشهری آمد و متن کاملتری در این باره منتشر کرد، کتاب مفصلی نوشت که در اینباره حتی بیش از رنجنامه مطلب داشت، اما نکته اینجاست که خطشکنی در این زمینه با حاجاحمدآقا بود.»
این پژوهشگر تاریخ انقلاب، نکات خود درباره یادگار امام را اینگونه پایانبندی میکند: «باهمه اینها، میتوان هدف تمام این حملات به حاجاحمدآقا را درنهایت تخریب امامخمینی (ره) دانست. باتوجه به اینکه محبوبیت امام زیاد است و نمیتوانند بهسادگی در تخریب ایشان موفق شوند، به احمدآقا حمله میکنند، چون درنهایت به این میرسند که سکان بیت امام، دست شخصی بوده است که پیشتر او را تخریب کردهاند.»