به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حضرت امام محمد تقی (ع) معروف به جوادالائمه (ع)، پیشوای نهم شیعیان در ۱۰ رجب سال ۱۹۵ هجری قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود. ایشان در سال ۲۰۳ هجری قمری پس از شهادت پدر بزرگوارش امام رضا (ع) در سن هشت سالگی، به تصریح پیشوایان گذشته و با تعیین امام رضا (ع) عهده دار امامت شد. بیشتر عمر ۲۵ ساله حضرت یعنی ۱۷ سال دوران امامت او، با زمامداری مأمون (۲۱۸- ۲۰۳) و معتصم (۲۲۰- ۲۱۸) مصادف بود.
به مناسبت ولادت امام جواد (ع) گفت و گوی ما را با حجت الاسلام و المسلمین محمد هادی مشیری بخوانید؛
از مهمترین ویژگیهای اخلاقی امام جواد علیه السلام جود و بخشش ایشان بود. منزل ایشان محل تجمعی برای افرادی که از حضرت کمک میخواستند بود. امام جواد علیه السلام هم آنچه که در توانشان بود برای حل مشکلات دیگران از مال شریف خود انفاق میکردند و مشکلات مالی دیگران را حل و نیازمندان را تا حد امکان بهرهمند میکردند. عبادت امام جواد علیه السلام نیز از ویژگی برجسته ایشان بود.
در یکی از کتب قریشی از پژوهشگران معاصر ایشان، از کثرت نافلههای امام جواد علیه السلام نوشته شده؛ ایشان در هر رکعت از نافلههای خودشان یک حمد و هفتاد مرتبه سوره توحید را میخواندند و این نماز اول ماهی که نقل شده و مسلمانان در اول ماه انجام میدهند، یادگار امام جواد علیه السلام است.
همنشین شدن امام جواد (ع) با همه اقشار جامعه از ویژگیهای دیگرشان بود. امام جواد علیه السلام خود را نسبت به کسی برتر نمیدانستند و دیگران را از خودشان پایینتر خطاب نمیکردند. از حضرت نقل شده که «با شرافتترین افراد کسی است که شرفش به واسطه علم او باشد» به همین دلیل ایشان به طبقات پایین جامعه حتی به بردگان نیز توجه داشتند و با آنها ارتباط برقرار میکردند. بعضی از نویسندگان، حدود ده نفر از اصحاب حضرت را از بردگان شمرده اند.
ویژگی مهم دیگر امام جواد علیه السلام ویژگی علمی ایشان است. نقل کرده اند نزدیک به صد و نود نفر از اصحاب ایشان جزو علمای شیعه و عالمان نامدار و از شاگردان امام جواد علیه السلام محسوب میشوند. حتی وقتی علی بن جعفر از فرزندان امام صادق علیه السلام در مسجد النبی تدریس میکرد، و امام جواد علیه السلام وارد میشدند، ایشان که عموی امام جواد و امام رضا علیه السلام محسوب میشد، از منبر پایین میآمد و امام جواد علیه السلام را میبوسید و به ایشان میفرمود که به بالای منبر برود و درس بدهد تا همه استفاده کنند. وقتی دیگران به علی بن جعفر اعتراض میکردند که چرا با یک طفل اینگونه رفتار میکند حرفش این بود که خداوند متعال چیزی در امام جواد (ع) قرارداده که به ایشان، به عنوان فرزند امام صادق (ع) با همه پیرمردی، کهولت سن و جایگاهی که دارد این فضیلت را نداده است. به دلیل مقام و علم بالای امام جواد علیه السلام بود که بارها بعضی از عالمان اهل تسنن مکرر در محضر امام جواد (ع) سعی میکردند که سوالاتی مطرح کنند و فضل امام را با سوالاتشان از بین ببرند.
امام جواد علیه السلام به دلیل فضای علمی و دانشی که داشتند و از آن طرف تلاشی که درباریان و خلفا برای مقابله علمی با ایشان داشتند، بارها و بارها دعوت به مناظره و جلسات گفتگو میشدند که حدود ۹ مورد در منابع مسلمانان بیان شده. از جمله بحثهایی در حوزه حج، طلاق، حد ثروت و یا فضائلی که برای دو خلیفه نقل شده که اینها هر کدام در جلسات سوالات را مطرح میکردند. از جمله مهمترین آنها مناظرهای است که در شب دامادی حضرت پیرامون مقام خلفا شکل گرفت و آنقدر سوالها متعدد و جوابهای حضرت محکم و متین بود که مأمون احساس کرد که ممکن است تحولی در افکار عالمان اهل سنت حاضر در مجلس صورت بگیرد و نسبت به اندیشههای امام جواد علیه السلام تمایل پیدا کنند برای همین یحیی بن اکثم را ساکت کرد و نگذاشت ادامه مناظره شکل بگیرد.
کرامات فراوانی از حضرت امام جواد علیهالسلام نقل شدهاست؛ یکی از این کرامات شهادت عصای حضرت بر امامت ایشان بود، یحیی بن اکثم که که از علمای دربار بنی عباس بود و تقریبا چهار مناظره با امام جواد داشت و همیشه تلاش میکرد، امام جواد علیهالسلام را در مناظرات علمی شکست دهد و خیلی با حضرت دشمنی داشت، گفته: روزى وارد مسجد رسول خدا شدم تا قبر مبارک او را طواف کنم، حضرت جواد علیه السلام را دیدم که در آنجا طواف مى کند. درباره مسائلى که در نظر داشتم با آن حضرت گفتگو کردم و او همه را جواب فرمود. به ایشان عرض کردم: مى خواهم سؤالى از شما بپرسم ولى به خدا قسم خجالت مى کشم.
امام علیه السلام فرمود: من از آن سؤال به تو خبر مى دهم قبل از آنکه بپرسى، مى خواهى بپرسی که امام زمان کیست؟ عرض کردم: به خدا قسم سؤال مورد نظرم همان است. فرمود: من امام هستم، عرض کردم نشانه اى مى خواهم تا یقین کنم. آن حضرت در دست خود عصایى داشت، وقتى من چنین گفتم فوراً آن عصا شروع به صحبت کرد و گفت: إنّ مولای امام هذا الزمان وهو الحجّه. به راستى مولا و صاحب من امام این زمان است و او حجت پروردگار است.
در ماجرای دیگری امام رضا نقل میکند که محمد بن میمون یکی از همراهان امام رضا (ع) در ایام حج در مکه بود. در آن هنگام امام رضا علیه السلام هنوز به سفر اجباری خراسان نرفته بود. او که از نور چشمانش محروم بود، میگوید: پس از مراسم حج، من با امام رضا علیه السلام خداحافظی میکردم که در آن حال به امام عرض کردم: میخواهم از مکه به مدینه بروم، دوست دارم برایم نامهای نوشته و مرا به حضرت جواد علیه السلام معرفی کنید. امام تبسم کرد و نامهای برایم نوشت. من به مدینه آمدم. کارگزار امام جواد علیه السلام آن حضرت را به نزد ما آورد. من نامه را به آن کودک بزرگمنش دادم. او به کارگزارش فرمود: آن نامه را باز کن! او مهر از نامه برداشت و آن را باز کرد و در مقابل امام جواد علیه السلام قرار داد. حضرت به نامه نگاهی انداخت و در آن حال به من متوجه شده، فرمود: ای محمد! وضع چشمانت چطور است؟ گفتم:ای پسر رسول خدا همان طور که مشاهده میکنید من از چشم و از نعمت بینایی بی بهره ام.
حضرت جواد (ع) در آن لحظه دستان کوچکش را نزدیک آورد و به چشمانم کشید. از یمن برکت آن بزرگوار چشمانم شفا یافت و بینایی ام بازگشت و بهتر از قبل شد. من از خوشحالی دست و پای آن گرامی را بوسیدم و در حالی از امام جواد جدا شدم که کاملاً همه جا را میدیدم.
امام جواد علیهالسلام توجه و عنایت خاصی به حضرت فاطمه سلاماللهعلیها داشتند از جمله این که حضرت به یکی از شیعیان خود فرمودند که هر کس ما اهلبیت را صدا بزند پاسخ او را میدهیم و او را اجابت میکنیم، اما اگر کسی مادرمان فاطمه سلام اللهعلیها را صدا بزند همه ما اهلبیت پاسخ و جواب او را خواهیم داد.