آن شعری که در محضر مقام معظم رهبری خواندم؛ نخستین باری بود که کسی شعر طنز انتقادی – سیاسی می خواند و پس از آن فتح بابی شد ...
گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ سعید بیابانکی شاعر طنزپرداز که با شعرخوانی طنزش در محضر زهبر انقلاب معروفیتش بیشتر شد.
برای ستون این هفته هنمند هم نباید سیب زمینی باشد به سراغ او رفتیم تا از دغدغه هایش در این حوزه بشنویم.
متن ذیل گفت و گوی «خبرگزاری دانشجو» با این شاعر است:
«خبرگزاری دانشجو»- از چه زمانی شعر و شاعری را شروع کردید؟
بیابانکی: از اواسط دورۀ متوسطه، تقریبا از دوم و سوم دبیرستان که حدوداً سال 62 می شود، به صورت تفننی سرودن شعر را شروع کردم و از زمانی که وارد دانشگاه شدم، یعنی از سال 65، شعر خیلی برایم جدی شد.
«خبرگزاری دانشجو»- چه کسی برای اولین بار شما را وارد فضای شاعری کرد؟
بیابانکی: اولین کسی که متوجه شد چنین ذوق و قریحه ای در من وجود دارد، استاد اصغر حاج حیدری بودند که استاد خوب و بزرگی هستند. آن زمان در یک دبیرستان مستخدم بوده و درضمن شاعر بسیار خوبی هم بودند.
یک جایی مسابقۀ شعری بود که من چند بیت را سر هم کردم و فرستادم. استاد حیدری که در آن مسابقه داور بود، وقتی اسم مرا دید، بسیار ذوق کرد؛ زیرا من و خانواده ام را می شناخت. سپس به مدرسه مان زنگ زد و گفت: تو کدام بیابانکی هستی؟ گفتم: پسر فلانی. پرسید: چند وقت است شعر می گویی؟ گفتم: دو یا سه روز است! سپس مرا خیلی تشویق کرد و با کسب اجازه از مادرم، من را به انجمن شاعران برد. یعنی اولین معلم من ایشان هستند.
«خبرگزاری دانشجو»- در چه رشته ای تحصیل کردهاید؟
بیابانکی: من در دو مقطع به دانشگاه رفتم. سال 64 دیپلم فنی گرفتم و سال 64 تا 66 کاردانی برق قدرت خواندم. دوست داشتم در همان رشته در دانشگاه شریف یا اصفهان ادامۀ تحصیل دهم که رتبه نیاوردم و به همین دلیل، مهندسی کامپیوتر در صنعتی اصفهان خواندم.
«خبرگزاری دانشجو»- پس از ورود به عرصۀ شعر به طور جدی، در چه حوزه هایی وارد شدید؟
بیابانکی: آغاز شعرگویی من به دهۀ 60 برمی گردد که آن دهه نیز دهۀ جنگ بود و نخستین حوزه هایی که در عرصۀ هنر وارد می شد، مسائل ارزشی بود. شعر نیز چنین سیری را داشت؛ یعنی ارزش هایی مثل شهادت، جنگ، ایجاد روحیه، حماسه و... در این عرصه وارد شده بود.
در دهۀ 70 مقداری از جنگ فاصله گرفتیم و فضای دیگری ایجاد شد و من خودم به شعر مذهبی و عاشورایی عشق و علاقه داشتم. برخی آثار من که مربوط به دهۀ 70 است، پس از بیست سال هنوز هم خوانده می شود و مخاطب دارد.
یک حوزه نیز، شعر های اجتماعی و عاشقانه و انتقادی است؛ یعنی در تمام حوزه ها سعی کرده ام یک قلمی بزنم و طبع خود را بیازمایم. به هر حال، در بعضی از آن ها موفق تر بوده ام و در برخی موفقیت چندانی کسب نکرده ام.
«خبرگزاری دانشجو»- در عرصه شاعری از وجود چه استادانی بهره بردید؟
بیابانکی: اولین کسی که من را کشف کرد، همان حاج حیدر بود. از محضر اساتیدی چون مرحوم خلیل بلدی متخلص به باغبان، محمد مستقیمی، رضا جلالی، فتح الله حداد، مجید زهتاب و عباسعلی مهدی به نوعی استفاده کرده ام.
سپس وارد دانشگاه شده و در آنجا با دو شاعر بزرگ آشنا شدم. یکی قادر طهماسبی متخلص به فرید بود و دیگری خسرو احتشامی که در دانشگاه علوم پزشکی، ادبیات فارسی عمومی درس می داد. ابتدا با شعر ایشان آشنا شدم و سپس خودشان را پیدا کردم و هنوز هم از محضرشان استفاده می کنم. تقریباً می توان گفت احتشامی بیشترین تأثیر را روی شعر، فکر، ذهن و زبان من گذاشت. به خصوص او بچۀ ایل است و شعرش مقداری ایلیاتی بود. به این دلیل که او و شعرهایش با بقیه متفاوت بود، من خیلی او را دوست داشتم.
افرادی نیز غیر مستقیم بر روی من مؤثر بوده اند. نوشته ها و شعرهای مرحوم قیصر امینپور، سید حسن حسینی، مرحوم حسین منزوی، محمد علی بهمنی و بسیاری دیگر بسیار تأثیرگذار بوده اند.
«خبرگزاری دانشجو»- راه شما به سمت شعر رفت یا رشتۀ تحصیلی سعید بیابانکی؟
بیابانکی: سعی کردم تا مدتی هر دو را با یکدیگر ادامه دهم. زمانی شرکت خصوصی در زمینۀ کامپیوتر زدم و در همان زمان به نظر خودم آدم موفقی بودم. منتها احساس می کردم فرد موفقی هستم، اما آدم تأثیرگذاری نیستم. به همین دلیل، تصمیم گرفتم در عرصۀ فرهنگ و شعر فعالیت و خدمت کنم. به سختی توانستم به تهران بیایم و سپس حوزۀ هنری از من دعوت به همکاری کرد.
محیط اینجا را بسیار دوست دارم. خیلی از کتاب هایی که آن زمان حوزۀ هنری و سوره چاپ می کردند، منبع مطالعاتی من بود. در مجموع الان بیشتر در حوزۀ ادبیات، شعر و فرهنگ در حال فعالیت هستم و کار مهندسی را کاملاً کنار گذاشتم.
«خبرگزاری دانشجو»- اگر به رشتۀ برق صنعتی دانشگاه شریف راه می یافتید، همچنان راه شعر را ادامه می دادید؟
بیابانکی: واقعاً نمی شود این را گفت. من رشتۀ برق را خیلی دوست داشتم؛ به طوری که جزو دانشجویان ممتاز بودم. اگر هم قبول می شدم، شعر به گونه ای بود که زورش بر مهندسی می چربید.
اگر کسی در رشتۀ مهندسی فعالیت کند، طبیعتاً از لحاظ مالی بسیار پیشرفت می کند؛ ولی این گونه مسائل به لحاظ روحی، انسان را اقناع نمی کند.
در هر حال، اکنون که در حوزۀ شعر فعالیت دارم، احساس می کنم که روح من، روح پالایش شده ای است. به همین دلیل، فکر می کنم اگر به رشتۀ مهندسی برق می رفتم، بعد از یک زمانی آن را رها می کردم.
«خبرگزاری دانشجو»- به نظر شما شعرای بزرگ معاصر که در حوزۀ شعر و همچنین جامعه تأثیر گذار بوده اند، چه کسانی هستند؟
بیابانکی: آدم تأثیرگذار زیاد داریم. فرد تأثیرگذار به عقیدۀ من کسی است که پیرو داشته باشد؛ یعنی کسی که شاعر بزرگی باشد ولی دنباله رو نداشته باشد، فرد تأثیرگذاری نیست.
افراد تأثیرگذاری که در این چند دهه می توان نام برد، علی معلم، یوسفعلی میرشکاک، قیصر امین پور، حسین منزوی، محمدعلی بهمنی و خسرو احتشام هستند. این افراد توانسته اند روی سه نسل و حتی بیشتر تأثیر بگذارند.
شاعران جریانساز در کشورمان کم داریم. پیش از انقلاب هم عدد و رقمشان توسط تاریخ مشخص شده است. نیما یک فرد جریانساز است. بعد از نیما شاملو، سهراب، فرخزاد و اخوان بوده اند؛ ولی بقیه در جریان های اصلی حل شده اند.
«خبرگزاری دانشجو»- چه دلیلی باعث شد روی طنز سیاسی متمرکز شوید و چرا به آن شهرت یافته اید؟
بیابانکی: این فعالیت طنز را از نوجوانی و جوانی شروع کردم و هیچ گاه نیز برایم جدی نبوده است. تقریباً تمام شاعران شعر طنز دارند؛ یعنی کسی را نمی توانید پیدا کنید که چنین شعری نداشته باشد. این حوزه، حوزه ای است که نه قابل خواندن است نه قابل نشر؛ یعنی مقداری به حوزۀ هجو و هزل نزدیک می شود. همه این را دارند.
من نیز مثل بقیه از آن آثار شروع کردم؛ یعنی شعرهایی می گفتم که دور هم بنشینیم و بخندیم. رسیدن به این مرحله ای که اثر شما هم طنز باشد و هم ارزش های ادبی خود را حفظ کند و هم پاکی و پاکدامنی در آن باشد که بتوان آن را همه جا ارائه کرد، برای من مرحلۀ دشواری بود.
گرچه آن قدری که شعر طنز برای مخاطبان جدی است، برای من نیست؛ ولی به هرحال در چند سال اخیر فعالیت هایی کرده ام. البته فعالیت جدی در شعر طنز برای من سابقه ای طولانی ندارد و حدود شش یا هفت سال است که شعر طنز می گویم.
گزیده ای که در نمایشگاه منتشر شد و استقبال خوبی هم از آن شد، نشان داد مردم اقبال خوبی نسبت به این نوع شعر دارند؛ یعنی زمانی که مدیران و هنرمندان بزرگ را به این شیوه به چالش بکشید، برای مردم جذابیت دارد و فکر می کنند که شاعری که چنین شعری سروده، خیلی شجاع است.
به هرحال در دنیای ما، زندگی با سیاست عجین شده است. این دنیا مشحون از تضادها و تناقض هاست. بسیاری از این تضادها و تناقض ها، به خودی خود طنز را می سازد. به عبارتی، طنز دنیای تضادها و تناقض ها است. مثلا چهارپایی که در حال راه رفتن است، به خودی خود خنده ندارد، اما مثلاً اگر پالانی از جنس شلوار لی روی آن بیندازند، به علت تضادی که ایجاد شده، خنده دار است. زمانی که این تضاد در کلام و مفهوم جاری می شود، طنزی مضاعف ایجاد می کند.
کار طنز، اصلاً به استهزا و نقد گرفتن بسیاری از رفتارها و باورهای غلط است؛ به نظر من بسیار بیشتر از کارهای جدی هم تأثیر گذار است و هم مخاطب بیشتری دارد. اینکه چرا من به این سمت آمدم، به این دلیل است که شاعر نمی تواند نسبت به محیط خود بی تفاوت باشد و به این مسئله علاقه مند هستم؛ یعنی هم کار روزنامه ای می کنم و هم از منابع سیاسی مثل روزنامه و مجله کسب خبر می کنیم. از دل این ها آن قدر مسائل متناقض و متضاد در می آید که اگر کسی ذوقی در این زمینه داشته باشد، می تواند اثری هنری و ادبی از این مسائل خلق کند.
«خبرگزاری دانشجو»- آیا شعر طنز بیشتر از شخصیت شما تأثیر می گیرد؟ به این معنا که آیا خود شما نیز فرد شاد و طنازی هستید؟
بیابانکی: تقریباً سعی می کنم هیمن طور باشم؛ یعنی آدم بداهه گویی هستم. این را نیز از شیوۀ بزرگان آموختم. مثلاً می گویند حضرت رسول کسی بود که هیچ گاه لبخند از چهره اش نمی رفت. از امام صادق (ع) نیز سفارش شده که اگر کسی بتواند بنده ای از بندگان خداوند را بدون بی احترامی شاد کند، خداوند بسیار او را دوست دارد.
من هم سعی کردم از این رفتار تأسی کنم و از ظرافت های کلامی بهره ببرم. این امر هم در سیرۀ حضرت رسول (ص) هست و هم در سیرۀ اهل بیت. شما ببینید چقدر از ظرافت های کلامی استفاده شده است. به نظر من طنز سخن گفتن به شیوۀ فرزانگان است؛ یعنی آدم های بزرگ کلام های مؤثرشان را در قالب این شیوه بیان کرده اند. مثلاً شما مثنوی مولوی را بخوانید، پایه اش بر اساس طنز است. از اول تا آخر مثنوی طنز می باشد. منتها ببینید از دل همین طنز چه حکمت ها و پیام هایی درآمده و نشان می دهد که بزرگان ما نیز متوجه شده اند که این شیوه بسیار مؤثر است. بخش زیادی از گلستان سعدی طنز است. حافظ سراپا از این شیوه استفاده کرده. موارد دیگری نیز به هیمن شکل نیز وجود دارد.
ما هم سعی کردیم قطره ای از دریا باشیم و این شیوه ها و شگردها را از دیگران بیاموزیم.
«خبرگزاری دانشجو»- در رابطه با شخصیت های سیاسی نیز شعر طنز سروده اید؟
بیابانکی: کم و بیش شعرهایی بوده است اما به هرحال طنز در رابطه با مصداق خیلی جواب نمی دهد؛ بلکه بیشتر درمورد مفهوم جواب می دهد. مثلاً نمی توانی در رابطه با یک شخص دروغگو شعر بنویسی اما در مورد دروغ می شود. اینجا فرق مصادیق و مفهوم مشخص می شود. من سعی کردم بیشتر به مفاهیم بپردازم. حال ممکن است شما که یک مفهوم را می شنوید یاد شخص خاصی بیفتید، ولی بیشتر منظور من مفهوم بود نه مصداق. در رابطه با مصداق صحبت کردن، نه هنر است نه ارزش دارد.
«خبرگزاری دانشجو»- شما شعر طنزی در مقابل مقام معظم رهبری خواندید؛ آن شعر از کجا سرچشمه گرفت و چه اتفاقی باعث شد آن شعر را در آن زمان و در مقابل مقام معظم رهبری بخوانید؟
بیابانکی: آن شعر را پیش تر کار کرده بودم. دقیقاً نیز مصادف شده بود با ناآرامی های پس از انتخابات. به هرحال فضای کشور فضای شادی نبود. یک روز به من گفتند: شعر بگو. گفتم: شعری آماده ندارم. گفتند: شعر طنز بگو. گفتم: من شعر طنز دارم. برای دوستان خواندم و چند بیتی از آن را حذف کردیم. من فکر می کردم فضای مناسبی برای خواندن آن شعر نیست، اما دوستان گفتند اتفاقاً بسیار هم موقعیت خوبی است و من هم آن شعر را خواندم و انتظار نداشتم با آن استقبال مواجه شود. لطف رهبر معظم نیز شامل حال این شعر شد.
نخستین باری بود که کسی شعر طنز انتقادی – سیاسی می خواند و پس از آن فتح بابی شد تا مقداری جسارت ایجاد شود. به نظر من مقام معظم رهبری بسیار طنز را دوست دارند و خیلی ادیب و شعرشناس هستند که خود این عوامل باعث دلگرمی است.
پخش شدن آن شعر بسیار روحیه و فضای کشور را تلطیف کرد و برای من و بسیاری از شاعران که کار طنز می کنند، خوشحال کننده و دریچه امیدی بود و بعدها این جسارت وارد فضای تصویری هم شد؛ مانند برنامه «خنده بازار» که با برنامههای گذشته در طنز سیاسی تفاوت دارد.
«خبرگزاری دانشجو»- فضای شعر طنز را در جامعه چگونه ارزیابی میکنید؟
بیابانکی: شاعران رسالت خود را براساس دستور دل خویش انجام میدهند و اگر مقداری رندانگی در شعر و داستان ادبی وجود داشته باشد، قابل دفاع و انتشار است. احساس میکنم که همان رندانگی خیلی جاها نیست و مصداق آن هم حافظ است.
احساس میکنم اگر شاعران ظرافت زبانی را از حافظ یاد بگیرند، مطلوب خواهد بود و رسیدن به این ظرافتها دشوار است و اگر کسی بخواهد طنز سیاسی انجام دهد این دشواریها را دارد.
«خبرگزاری دانشجو»- ایجاد موج جدید مبنی بر افزایش گرایش جوانان به شعر و شاعری را چگونه ارزیابی می کنید؟
بیابانکی: در هیچ دورهای از تاریخ شاید ما به این اندازه شاعر نداشتیم و به شعر اهمیت داده نمیشود و پیشتر هم تعداد شاعرانی در کشور بیشتر بوده است. ابزارهای انتشار افزایش یافته است و آدمهای موفق و موثر را در آینده و دهههای آتی باید دید.
شعر عرصه وقتگیر و زمانبری است و شاعر باید از خیلی از موضوعات عبور کند تا بتوانند اثری را خلق کند که مخاطبان بی شماری داشته باشد. افزایش تعداد شاعران می تواند هم خوب و هم بد باشد. بد بودن به این دلیل که انتخاب آثار خوب در میان این همه آثار سخت میشود.
«خبرگزاری دانشجو»- توصیه شما به نوپایانی که به تازگی واردعرصه شاعری شدهاند، چیست؟
بیابانکی: دوچیز در شاعری حائز اهمیت است؛ یکی از آنها این است که پیشینه و عقبه شعر کشور را بشناسند و دوم اینکه شعر عرصه نقد و نقادی است و نباید از این فضا بترسد.
«خبرگزاری دانشجو»- به کدامیک از شعرهای خود بیشتر علاقه دارید و چرا؟
بیابانکی: بیشترین علاقه شخصی من به آثار عاشورایی و مذهبی و بخشی هم آثار عاشقانه است که در آنها خلقیات، روحیات و خلوت خود را بیان کرده ام. البته آثار مذهبی بنده از نظر کیفی و کمی ده برابر آثار طنز است.
«خبرگزاری دانشجو»: علت علاقه مندی شما به سازمان حوزه هنری چیست؟
بیابانکی: حوزه هنری فضای فرهنگی، هنری دغدغهمندی دارد که اهمیت زیادی داشته و افرادی که جذب این مجموعه میشوند؛ به نهادهای دیگر نمیروند؛این افراد در حوزه هنری دور هم جمع شده اند و پس از انقلاب این جنس ادبیات و این نوع کلام برای من خیلی جذابیت داشت.
افراد مختلفی از طیفهای فکری و سیاسی در حوزه هنری حضور دارند، ولی در یک عامل با یکدیگر مشترک هستند.
اولا خسرو احتشام نه و خسرو احتشامي (هونه گاني) دوم حسين منزوي با اين افراد قابل قياس نيست! جريان سازي هم تعريف دارد. اگر منوط به ايجاد يک مسير و راهگشايي است فقط نيما اما اگر شاملو و فروغ جريان سازند چگونه حسين منزوي نيست؟ يعني واقعا حسين منزوي کنار قيصر امين پور و محمدعلي بهمني و خسرو احتشامي بايد قرار بگبره؟ آقاي بيابانکي ...!!!
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.