به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، سال 1393 با تدبیر رهبر معظم انقلاب سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامیده شده که این نامگذاری نشان میدهد دغدغههای ویژه ایشان در این سال دو مولفه اساسی «اقتصاد» و «فرهنگ» هستند. اما دغدغههای فرهنگی رهبر انقلاب تنها محدود به سال جاری نیست و ایشان در مناسبتهای مختلف دغدغههای فرهنگی خود را در حوزههای مختلف تبیین و تشریح نمودهاند. با وجود این و پس از تأکیدات مکرر ایشان بر مساله فرهنگ و ضرورت توجه به آن توسط نهادهای مختلف که در سالیان متمادی مطرح شده و همچنین تذکراتی که ایشان در مورد مسایلی مانند تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی داشتند باز هم در عرصه فرهنگ کاستیهای بسیاری وجود دارد به گونهای که این مساله باعث شده ایشان فرهنگ را به عنوان یکی از مولفههای عنوان سال 93 مطرح کنند و این نشان از اهمیت موضوع دارد.
در کشور ما دستگاهها و نهادهای رسمی زیادی متولی امر فرهنگ هستند که نسبت به عملکرد هر یک از آنها در این حوزه اما و اگرها و انتقادات زیادی وجود دارد. اما گذشته از نهادهای رسمی، نهادها، گروهها و افراد دیگری نیز مانند ائمه جمعه و جماعات، کسانی که در ارتباط با نوجوانان و جوانان هستند و ... نیز وجود دارند که شاید از نظر سازمانی و نهادی نتوان آنها را در زمره متولیان فرهنگ قرار داد اما نقش آنها در امر فرهنگ غیر قابل انکار است. با وجود این، متأسفانه همان انتقاداتی که به کم کاری و حتی جهت گیریهای نادرست نهادهای رسمی وجود دارد در مورد نهادها و افراد فرهنگی دیگر که مشخصا در امر فرهنگ لوگو و آرم و ردیف بودجه ندارند نیز صادق است. به گونهای که حتی میتوان گفت بسیاری از این افراد پای خود را از عرصه فرهنگ بیرون کشیده و به اصطلاح سری را که درد نمیکند دستمال نمیبندند. در حالی که این افراد و نهادها نیز باید متوجه تاثیر خود در این عرصه و همچنین وظیفهای که در این خصوص برعهده دارند باشند و هر یک به سهم خود در تحقق بخشیدن به دغدغههای فرهنگی رهبر انقلاب و رفع مشکلات فرهنگی کشور گام بردارند.
اهمیت نقش این افراد و نهادهای غیر رسمی در زمانی که دستگاههای رسمی مسئول در عرصه فرهنگ به وظایف تعریف شده خود عمل نمیکنند بیشتر به چشم میآید و نقش آنها در خلأ عملکرد صحیح دستگاههای رسمی اهمیت بیشتری پیدا می کنند؛ به گونهای که میتوانند تا اندازهای خلأ موجود در این عرصه را پر کنند. از سوی دیگر، برخی از افراد و نهادهای غیر رسمی موثر در عرصه فرهنگ ممکن است با ابعاد مختلف نقش خود در این عرصه و تاثیری که ایفای درست این نقش میتواند در بهبود اوضاع فرهنگی جامعه داشته باشد آشنا نباشند یا این نقش را کمرنگ بدانند. از این رو، بازخوانی ابعاد مختلف اهمیت نقش این افراد و گروهها در عرصه فرهنگ و وظایفی که مقام معظم رهبری برای هر یک از آنها تعریف کردهاند میتواند حائز اهمیت باشد. یکی از جایگاههای فرهنگی که ایشان نسبت به آن توجه خاص دارند و در مناسبتهای مختلف به اهمیت آن اشاره کردهاند، جایگاه نماز جمعه و ائمه جمعه است. در این گزارش نگاهی داریم به مطالباتی که معظم له در بیانات خود در سالهای مختلف از ائمه جمعه داشتهاند و نقشی که برای این قشر تاثیرگذار در عرصه فرهنگ تعریف کردهاند.
اهمیت ائمه جمعه در چیست؟
چه کسانی در همه کشور، مردم را به حرکت دایمی وامیدارند؟ ائمه جمعه. مسئولان انقلاب در سرتاسر کشور، ائمه جمعهاند. پایگاههای هدایت و رهبری مردم در سرتاسر کشور، ائمه جمعهاند. سنگرهای دفاع معنوی در مقابل دشمنان در سطح جامعه، ائمه جمعهاند. این، اهمیت ائمه جمعه است. اگر امامت جمعه و این دستگاه و نمازهای جمعه، از انقلاب گرفته بشود، یقیناً لطمهیی سخت به انقلاب خواهد خورد.
یکی از بزرگترین کارهای امام بزرگوارمان(رضواناللَّهتعالیعلیه)، همین ایجاد و تأسیس نمازهای جمعه بود. نماز جمعه را ایشان به این ملت دادند. سالهای متمادی بود که ما از نماز جمعه محروم بودیم، یا آن را نداشتیم. در جاهایی هم که خیلی بندرت پیدا میشد، آن تأثیری را که نماز جمعه میتوانست در حکومت اسلامی داشته باشد، قهراً نداشت. در جاهایی هم اصلاً افراد ناجوری بودند که محل بحث نیست. این، مسأله نماز جمعه است.
آیا امام جمعه در قبال این امر عظیم و مهم، مسؤولیتی دارد یا ندارد؟ اگر فرض کنیم این پایگاهها و سنگرهایی که در سرتاسر کشور، برای حفظ و هدایت درست انقلاب، به آنها چشم امید دوخته شده است، درست کار نکرد و لنگی و اشکالات سیاسی و - خدای نکرده - اشکالات اخلاقی داشت، چه چیزی حاصل خواهد شد؟ چه کار باید کرد؟ همه معنویت انقلاب را تقریباً به دستگاه امامت جمعه و نمازهای جمعه وصل بدانید؛ آنوقت ببینید که چهقدر مسؤولیت ائمه جمعه زیاد میشود و بالا میرود.
چه هنگام ائمه جمعه مورد سوال قرار میگیرند؟
پس، امامت جمعه فقط این نیست که ما نمازی میخوانیم و منبری هم میرویم. منصب امامت جمعه، مثل پیشنمازی در مسجدها و منبر رفتن - که امری رایج و بسیار مستحسن و خوب است و اینقدر هم مسئولیت ندارد - نیست. کسی که در شهری به امامت جمعه منصوب میشود، باید بداند که به چه سمتی منصوب شده است. به اداره پایگاهی منصوب شده است که باید در آنجا، مجمع دلها و ذهنها و عواطف و ارواح مردم باشد. باید این کار را انجام بدهد و از عهده این کار برآید. اگر امام جمعه طوری عمل بکند یا طوری حرف بزند یا نرسیدن به کار را بهگونهای از خودش نشان بدهد که در اینجایی که باید محور و مرکز باشد، مردمِ کمی اجتماع بکنند، او مورد سؤال است که چرا مردم، اینجا نیستند؟ امام جمعه نباید بیاید شکایت کند که مردم نمیآیند. امام جمعه باید جواب بدهد که اگر مردم نمیآیند، چرا نمیآیند؟
البته خیلی راحت است که ما تقصیر را به گردن امری خارج از محدوده کار خودمان بیندازیم و بگوییم: چون مردم کمبود دارند، گوشت نیست، تخممرغ نیست، به نماز جمعه نمیآیند. این، کار خیلی راحت و جواب آسانی است؛ اما جواب غیرصحیحی است و هیچ مستدل نیست. مردم در موارد خاصی که همین تخممرغ هم کم است، سبزی خوردن هم گران است، میبینید که با انگیزه میآیند. در همانجا، اگر شما یک منبریِ معروفِ جذابی را دعوت کردید، میبینید همان مردمی که بهخاطر کمبود تخممرغ و سایر کالاها، به نماز ما نمیآمدند، حالا برای این منبری آمدهاند. چه شد؟ این آقا، با خودش تخممرغ یا سبزی ارزان آورده بود؟! پس مسأله، جای دیگر است.
مشکلترین کاری که به عهده ائمه جمعه گذاشته شده
وظیفه جمع کردن مردم، به عهده منِ امام جمعه است. باید ببینم چهطوری میشود مردم را در اینجا جمع کرد. البته نه جمعکردن با تهدید و تطمیع - که در کار ائمه جمعه بحمداللَّه وجود ندارد - بلکه جمع کردن از روی جذب، انجذاب، با مطلب خوب، با عمل خوب و با نفس گرمی که از معنویت و تقوا برمیخیزد. به نظر من، یکی از مشکلترین کارهایی که به عهده ما ائمه جمعه گذاشته شده، امر به تقواست. این کار، برای کسی که خودش در آن حد از تقوا نباشد که بخواهد مردم را به تقوا امر کند، و آدمی که وقتی میخواهد امر به تقوا کند، ناگهان احساس کند که مصداق آیه شریفه: «أتأمرون النّاس بالبرّ و تنسون انفسکم» قرار گرفته، خیلی سخت است.
آیا ما میخواهیم که این دین، کلمه «لا اله الا اللَّه» و نظام اسلامی، در دنیا مایه غبطه انسانها باشد یا نه؟ اگر نمیخواهیم، پس چرا مبلغیم؟ برویم مشغول بقالی و کاسبی بشویم! ما که لباس تبلیغ را به تنمان کردهایم، هدفمان «کلمة اللَّه هی العلیا» است؛ یعنی میخواهیم کلمه خدا را برترین و بالاترین قرار بدهیم. در طول زندگیمان، این کار را از راه منبر و گفتن بلد بودیم و انجام دادیم. حالا هم امام جمعه هستیم و در نظام و حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی زندگی میکنیم که خود این به تنهایی، بهقدر میلیونها بار گفتن و صدها سال تبلیغ در سطح بالا قیمت دارد؛ چون جمهوری اسلامی، عمل و تحقق خارجی است و تأثیرش قابل مقایسه با گفتن نیست. این، میتواند مبلّغ اسلام باشد.
در مورد امام جمعه، این کار در صورتی تحقق پیدا میکند که او خود را برای آن، علماً و عملاً با کفایت کند و آگاهیهای لازم را برای ایجاد و انتقال معرفت به مردم کسب کند و تقوا و ورع را رعایت نماید و به آنچه که میگوید، عمل کند. به همین خاطر است که کار آقایان، کار بسیار مهمی است. ائمه جمعه، خودشان را قدری برای نماز و برای آن خطبهها و برای تعلیم مردم آماده کنند؛ در شهر حضور روحانی داشته باشند؛ در اجتماعات دینی مردم شرکت کنند و هدایت مردم را به عهده بگیرند. خلاصه، به این نماز جمعه برسند، تا اینکه نماز جمعه بتواند - آنچنانکه از آن انتظار هست - مفید واقع بشود.
ائمه جمعه باید فارغ از جناح بندیهای سیاسی باشند
از لحاظ سیاسی، آن وقتی میتوانید مفید باشید که مجتمع باشید و متفرق نگردید. یعنی مجموعه ائمه جمعه، یک جهت و یک حرکت داشته باشند. آن جهت هم باید فارغ از این خط و خطبازی و گروهبندی و جناحبندیهای موجود جامعه باشد. اینها اصلاً باید فوق این حرفها باشد. اصلاً نباید اسیر این چیزها بشوید. آنوقت ما میتوانیم مجموعه ائمه جمعه را یک جریان سیاسیِ بدون اختلاف بدانیم که وقتی چنین جمعی تشکیل شد، نگوییم ببینیم فلان کسان مثلاً جریانشان آنطوری است؛ فلان کسان جریانشان اینطوری است. نه، همه یک جریان و یک حرکت داشته باشند.
نباید گفت که آن آقا متعلق به فلان جریان است، این آقا هم متعلق به جریان دیگر است. به نظر من، اینطور درست نیست. اصلاً مافوق جریانها، اصولی هست که باید مورد نظر باشد و رعایت گردد. در بقیه امور هم هرچه اختلاف نظر باشد، اشکال ندارد. اصل انقلاب و اسلام و حمایت از دولت و جهتگیریهای اصولی، بایستی مشترک باشد. همه باید روی این، نظر بدهند. در بقیه امور هم هر کس که سلیقه و نظری دارد، نظر خودش را داشته باشد؛ ولی نباید موجب اختلاف بشود.
همانطور که امام(ره) مکرر میفرمودند، مثل اختلافات طلبگی باید عمل کرد. یعنی دو نفر طلبه و هممباحثه، سر مسألهیی جنجال و بحث دارند؛ ولی درحقیقت با هم دوستند و مشکلی با یکدیگر ندارند. دو نفر رفیق، از دوران طلبگی تا دوران اجتهادشان، سر مسألهیی بحث میکنند. این، در فلان مسأله اصولی، عقیدهیی پیدا میکند؛ او هم عقیده دیگری پیدا میکند. فرض کنید در بحث ترتب، با هم مباحثه میکنند. این آقا، نظر «آخوند» را قبول کرده؛ آن یکی، نظر فلان شخص را قبول میکند. بزرگ هم که میشوند، هر دو نفر نظراتشان را دارند و با یکدیگر رفیق هم هستند. اختلاف نظرهای سیاسی، باید همینطور باشد.
سخنرانی در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور 1369/3/7
برای یک خطبه نماز جمعه باید 8 ساعت مطالعه کرد
باید محتوای خطبهها و آنچه که ارایه میشود، به صورت روزافزون اعتلاء داشته باشد و سطحش بالا رود. البته به نظر من، این کار کاملاً عملی و میسور است و از کارهای جنبی خیلی مهمتر میباشد. اگر میخواهیم در نمازجمعه فکر مردم را از لحاظ اسلامی به استدلالهای لازم آشنا کنیم یا ذهنشان را از لحاظ جهتگیری سیاسی توجیه و ایمانشان را تقویت کنیم، این امر احتیاج به کار و مطالعه دارد و بدون آن ممکن نیست.
من برای رفتن به نمازجمعه، شاید به طور متوسط سه ساعت مطالعه میکنم و همیشه هم ناراضیم؛ به خاطر اینکه واقعاً سه ساعت وقت کمی است. به دلیل اشتغالات زیادی که همیشه داشتم، قبل از روز جمعهای که میخواهم به نماز بروم، فرصت نمیکنم مطالعه کنم. روز جمعه از ساعت هشت صبح تا وقتی که به نماز میروم، مینشینم مطالعه میکنم؛ در عین حال احساس میکنم وقتِ بسیار کمی است. واقعاً جا دارد که یک خطبه روز جمعه، هفت، هشت ساعت مطالعه پشت سر خودش داشته باشد. اگر ما بتوانیم این مهم را تأمین کنیم، احساس میشود که یک کلاس عمومی سراسری برای عامه مردم خواهیم داشت و این چیزی است که قطعاً انقلاب را پیش خواهد برد. بنابراین، بایستی هم ارتباط و اتصال آقایان روزبهروز مستحکمتر بشود و هم آنچه که به مردم داده میشود، روزبهروز سطحش بالاتر رود.
در چه صورتی نماز جمعه جاذبه پیدا میکند؟
مردم به نمازجمعه و امام جمعه و چیز فهمیدن و یادگیری مسایل سیاسی عالم علاقهمندند. هر کس قدری از اخبار و تحلیلها و حرفهای تازه دنیا و کشور را برای مردم بزند، آنها با شوق و علاقه دور او جمع میشوند و به حرف او گوش میدهند. اگر این برنامه در نمازجمعه باشد، بلاشک جاذبه پیدا خواهد کرد. باید با جاذبههای گوناگون، نمازجمعه را مورد توجه مردم قرار داد، تا آنها بیایند و اهمیت آن را درک کنند.
آنچه که من مطرح میکنم، به معنای این نیست که حرف تازهیی میزنم و شما آن را نمیدانید؛ خیر، حرفهایی است که همه میدانند و بارها هم گفته شده است؛ بعضی از آنها مخصوصاً مورد تأکید امام بزرگوار و عزیزمان بود که مکرر بیان میکردند و ایشان عمده یا همه آنها را فرمودهاند، که لازم نیست دیگر من تکرار کنم؛ فقط چند نکته را مورد تأکید قرار میدهم:
یکی از خطراتی که انقلاب را تهدید میکند
نکته اول، برخورد پدرانه در شهرها و مراکز نمازجمعه است؛ این واقعاً مهم است. یکی از خطرهایی که انقلاب را تهدید میکند، همین است که مردم دچار دودستگی شوند و جناحبندی و صفآرایی و خط و خطوط بر آنها حاکم شود. اگر امام جمعه به زبان بگوید که من به جایی وابسته نیستم و جناحی را تقویت نمیکنم و حتی این نکته را در نماز جمعه هم تأکید بکند، اما در واقع اینگونه نباشد، مردم متوجه این دو موضع میشوند.
اینطور نیست که ما در تریبون نمازجمعه به مردم بگوییم به هیچ طرف وابستگی نداریم و از کاندیدایی حمایت نمیکنیم و پدر همه هستیم، اما در کنار این حرفها، با تعبیرات و گوشه و کنایه و بعضی از کارهای جنبی، برخلاف این گفته و ادعا عمل کنیم؛ مردم زود میفهمند. این اشتباه است که ما خیال کنیم مردم به زبان فریب میخورند و خیال میکنند که ما به یک طرف و جناح گرایش و تمایل خاصی نداریم؛ خیر، مردم این اختلاف را حس میکنند و تفاوت بین قول و عمل امام جمعه، اثر معکوس خواهد بخشید.
باید با مردم پدرانه برخورد کرد
واقعاً باید آقایان ائمه جمعه پدرانه برخورد کنند. البته امکان ندارد انسان در دل خود، با دو آدم یا دو جریانی که از لحاظ فکری و سیاسی و سلیقهیی در مقابل هم قرار دارند، یکسان برخورد کند. طبیعی است که بالاخره شما از این دو نظر، یکی را قبول دارید و دیگری را نمیپذیرید و به همان اندازه نسبت به آنکه با شما همفکر است، گرایش قلبی بیشتری دارید - اشکالی هم ندارد - اما دقت کنید که برداشت ذهنی شما نبایستی در عمل و اظهارات و برخوردتان اثر بگذارد.
نمایندهایی که به مجلس میآید، احساس رقابت با امام جمعه نکند. مسئولی که در مسندی گمارده میشود - که ممکن است به جناحی هم وابسته باشد - احساس مخالفت و مقابله با امامجمعه نکند. امام جمعه با همه، گرم و مهربان و صمیمی برخورد کند. البته کار مشکلی است، ولی باید تمرین و تلاش کنیم که انشاءاللَّه این کار انجام بگیرد.
ضرورت ساده زیستی ائمه جمعه
نکته دوم، با مردم بودن و سادهزیستی است. البته شما اینچنین هستید و الحمدلله همه آقایان از لحاظ زندگی - با عرض نسبتاً عریضی در کیفیتها - در سطح متوسط قرار دارند؛ منتها برخی از این حفاظتهای زیادی که در بعضی از شهرستانها مشاهده میشود، به اعتقاد ما غیرضروری است و در جاهایی اصلاً حفاظت لازم نیست. این کار، امام جمعه را از مردم دور میکند. نباید وانمود شود که امام جمعه فردی است که مورد تهدید و خطر است و باید برایش محافظ گذاشت. البته نمیخواهم بگویم اگر خطر واقعی وجود دارد، آن خطر دفع نشود. معلوم است که حفظ جان عزیز آقایان واجب است؛ اما مهم آن است که در این کار مبالغه نشود. باید واقعبین بود. اینطور نباشد که اگر حقیقتاً احتمالی نیست و یا به قدر معقول و مورد اعتنایش وجود ندارد، باز ما همان ترتیب اثر را بدهیم که گویی انسان یقین دارد که خطر هست. آن مقداری که واقعاً لازم است، حفاظت انجام بگیرد و به همان اندازه ضروری «تقدّربقدرها» با قضیه برخورد شود، نه بیشتر.
رابطه آخوندی سنتی با مردم باید حفظ شود
در تأمین امکانات نیز اعتقاد شخصیم این است که امام جمعه باید به مردم متکی باشد و همان رابطه آخوندی سنتی با مردم حفظ شود. این بهتر از آن است که امام جمعه به مرکز متکی باشد و مرکز برای امام جمعه خانه بسازد و یا ماشین تهیه کند. یک وقتی احتیاج و ضرورت وجود دارد، که یقیناً بایستی این پشتیبانیها از مرکز انجام بگیرد؛ اما باید روال عمومی و طبیعی این باشد که امام جمعه مثل یک روحانىِ معمولی عمل کند. البته در بین برادران اهل سنت، وضع طور دیگر است و نوع رابطه با مردم و پشتیبانیهای مالی آنها، با ما متفاوت است. ارتباط مالی و معیشتی ما با مردم، بسیار خوب است.
آن وقت که در مشهد بودم، بارها این نکته را به دوستان گفته بودم که وقتی کسی وجوهاتش را به ما - که روحانی محل هستیم - میدهد، درحقیقت دل و محبت خودش را هم به ما میدهد. وقتی مردم روحانی را پشتیبانی مالی میکنند، با او احساس پیوند میکنند. بعضی خیال کردهاند که اگر مردم به روحانیون پول بدهند و آنها را پشتیبانی مالی بکنند، کارخوبی نکردهاند؛ خیر، من عقیدهام بعکس است. من معتقدم این کار، یکی از بابرکتترین و بهترین روشهاست که مردم خودشان روحانی را پشتیبانی مالی بکنند. درمورد ائمه جمعه نیز عقیده من همین است و طبعاً مقدار بیشتری هم تأمین میشود.
بیانات در مراسم بیعت ائمه جمعه 1368/4/12
نماز جمعه سنگر مقابله با تهاجم دشمن است
دشمنان و مخالفان نظام امروز با برنامهریزی و اولویتبندی مسائل بیش از هر زمان دیگر تلاش میکنند در موضوعهای مختلف از جمله معارف و مبانی اسلامی، خلقیات صحیح جامعه نظیر فداکاری و ایثار و مسائل ضروری مانند وحدت و همدلی جامعه شبهه و مناقشه ایجاد کنند و به همین دلیل اهمیت نماز جمعه بعنوان سنگر مقابله با این تهاجم همه جانبه، بسیار بیشتر از گذشته است و ائمه جمعه باید با هوشیاری، دقت و ظرافت به خنثی کردن این طرح دشمن بپردازند.
دیدار ائمه جمعه سراسر کشور با رهبر انقلاب 1380/7/16
ائمه جمعه در سازندگی، اداره صحیح جامعه و ریشهکن کردن توطئههای دشمن، نقش بسیار مهم و تعیینکنندهای دارند. روح یک شهر، امام جمعه آن است و هر شهر از وجود امام جمعه عادل، انقلابی، خطیب و با فراست نور میگیرد. امام جمعه با بیان خود، در فضای ذهنی جامعه، فکری نو را مطرح میکند و حرکتی مهم را به وجود میآورد و به این ترتیب، مشکلات یک شهر در زمینههای مختلف، اصلاح میشود.
دیدار اعضای شورای عالی سیاستگذاری ائمه جمعه با رهبر انقلاب 1374/7/3
مردم هم باید نماز جمعه را قدر بدانند و ائمه جمعه و دیگر دست اندرکاران هم باید جاذبههاى نماز جمعه را روزبه روز بیشتر کنند. نسل جوان ما تشنه حقیقت، فهمیدن و آگاه شدن است. نمازهاى جمعه باید بتواند این تشنگى را به نحو نیکوتر به انجام برساند. باید به نیاز عمومى نسل جوان پاسخ داد. اگر با نگاه متدبرانهاى به اوضاع کشور خود و گذشته و آینده آرمانى آن نگاه کنیم، نقش نماز جمعه و اهمیت این فریضه را بیشتر درک خواهیم کرد.
تقوای سیاسی به چه معناست؟
پایه همه خیرات در جامعه، تقواست. تقواى فردى یعنى هر کس بین خود و خدا سعى کند از جاده صلاح و حق تخطى نکند و پا را کج نگذارد. تقواى سیاسى یعنى هر کس که در کار سیاست است، سعى کند با مسائل سیاسى صادقانه و دردمندانه و از روى دلسوزى برخورد کند. سیاست به معناى پشت هم اندازى و فریب و دروغ گفتن به افکار عمومى مردم، مطلوب اسلام نیست؛ سیاست یعنى اداره درست جامعه؛ این جزو دین است. تقواى سیاسى، یعنى انسان در میدان سیاست صادقانه عمل کند.
تقواى اقتصادى یعنى اگر هر کس براى گذران زندگى و ضمنا آباد کردن محیط خود مجبور است تلاش اقتصادى داشته باشد، راه درست را انتخاب کند. غصب کردن، حرام خورى، دست اندازى به مال دیگران ـ بخصوص به اموال عمومى ـ از دستاورد عمومى مردم به نفع جیب خود استفاده کردن و احیانا زرنگیهایى که على الظاهر در چارچوب قانون هم مىگنجد، اما خود انسان مىداند که باطن آن چقدر فاسد و تباه است، اینها خلاف تقواى اقتصادى است.
تقواى اجتماعى یعنى برخورد با مردم در محیطهاى مختلف ـ چه محیط کسب، چه محیط معاشرت، چه محیط خانواده، چه محیط مدرسه و دانشگاه، چه محیط ادارى ـ همراه با انصاف و خدا ترسى و امانت و صداقت باشد. اگر این نمونهها در جامعه تحقق پیدا کند و عملى شود، اکثر مشکلات مادى و معنوى مردم برطرف خواهد شد. تقوا و پرهیزگارى، یعنى گستره وسیع عملهاى خوب، اقدامهاى خوب، فعلهاى خوب و ترکهاى خوب .
تقوا فقط با توصیه کردن محقق نمیشود
یکى از مهمترین سرفصلهاى نماز جمعه، توصیه به تقواست. البته این گونه تقوا، فقط با گفتن و توصیه کردن تحقق پیدا نمى کند؛ هر چند گفتن و توصیه کردن، نقش مهمى دارد و نباید از نقش بیان و نصیحت و انذار و تبشیر ـ که شغل پیغمبران است ـ غافل بود. اما توصیه واقعى به خود ما، چه ما به عنوان خطیب جمعه، چه ما به عنوان کارکنان و خدمتگزاران نماز جمعه، چه ما به عنوان طراحان و راه اندازان بخشهاى مختلف نماز جمعه، این است که در عمل و رفتار خود حداکثر تلاش را بکنیم که این تقوا فقط در زبان ما ظاهر نشود، بلکه در عمل ما هم ظاهر شود. ببینید، در اسلام عزیز اینها راههاى خیلى طبیعى براى هدایت و اداره درست جامعه و کشور است.
آگاه کردن مردم یکی دیگر از وظایف ائمه جمعه است
در بخش آگاهى رسانى هم مساله، بسیار مهم است. در نماز جمعه، مردم باید با جریانات و مسائل جهان اسلام آشنا شوند و حقیقت را بفهمند. این مطلب همیشه همین طور بوده است، اما امروز از همیشه مهمتر است؛ چرا چون دستگاههاى سلطه طلب و مستکبران دنیا پول خرج مىکنند براى این که بتوانند حرف دروغ و شایعه پراکنى و فریب و ترفندهاى گوناگون تبلیغى خود را به گوش مردم دنیا برسانند و افکار آنها را از راه حق منحرف کنند.
چقدر در دنیا خلاف حق گفته میشود! رادیوهایى که این طور پول خرج میکنند و بودجههاى دولتى براى آنها مىگذارند، براى این است که افکار مردم را در نقطه یا نقاطى از دنیا از جاده حقیقت منحرف کنند و مطالب را به آنها وارونه تحویل دهند و چون انسان دنبال تشخیص و فهم خود راه مىافتد، فهم مردم را عوض کنند تا مسیر آنها عوض شود. در چنین شرایطى، آگاه کردن مردم خیلى مهم است.
بیانات در دیدار اعضای ستادهای نماز جمعه 1381/5/5