گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ سال جاری از سوی رهبر انقلاب با عنوان سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری شده است که نشان میدهد یکی از اولویتهای اصلی نظام در این سال فرهنگ است. به بهانه نامگذاری امسال و همچنین قرار گرفتن در آستانه سالگرد ارتحال امام خمینی در قالب سلسله گزارش های «فرهنگ در کلام معمار انقلاب» نگاهی داریم به دیدگاههای ایشان در عرصههای مختلف فرهنگی. در بخش اول و دوم این گزارش، دیدگاههای امام در خصوص صداوسیما و سینما مورد بررسی قرار گرفت. در بخش سوم این گزارش نیز به بیان دیدگاههای ایشان در خصوص اهمیت نقش زنان و جایگاه آنان در جامعه پرداختیم. حال، در بخش چهارم از سلسله گزارشهای «فرهنگ در کلام معمار انقلاب» به بازخوانی دیدگاههای ایشان در زمینه اهمیت دانشگاه و دانشگاهیان میپردازیم.
- دانشگاه مرکز سعادت و در مقابل، شقاوت یک ملت است. از دانشگاه باید سرنوشت یک ملت تعیین شود. دانشگاه خوب یک ملت را سعادتمند میکند و دانشگاه غیر اسلامی، دانشگاه بد یک ملت را به عقب میزند (1).
ساختن دانشگاهها، کشور را بیمه میکند
- اساتید بدانند که اگر دانشگاه را بسازند، کشورشان را بیمه کردهاند تا آخر (2).
- اگر دانشگاهها درست نشود و مدرسههای ما هم درست نشود، امید اینکه یک جمهوری اسلامی ما پیدا کنیم نداریم. اگر این دو قشر تربیت شدند، به طوری که اسلام میخواهد، تربیت انسانی شدند، هم مملکت ما مصون میشود از تصرف شیاطین و روی چرخ خودش گردش میکند بدون وابستگی به خارج و بدون خیانتهای داخلی و هم ترقیات حاصل میشود برای شما (3).
- ملت عزیز ایران و سایر کشورهای مستضعف جهان اگر بخواهند از دامهای شیطنت آمیز قدرتهای بزرگ تا آخر نجات پیدا کنند، چارهای جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند، و این میسر نیست جز با دست اساتید و معلمان متعهدی که در دبستانها تا دانشگاهها راه یافتهاند (4).
دانشگاه، مرکز سعادت یا شقاوت یک ملت است
- دانشگاه مرکز سعادت و در مقابل، شقاوت یک ملت است. از دانشگاه باید سرنوشت یک ملت تعیین بشود. دانشگاه خوب یک ملت را سعادتمند میکند و دانشگاه غیراسلامی، دانشگاه بد، یک ملت را به عقب میزند (5).
- دانشگاه مبداء همه تحولات است. از دانشگاه، چه دانشگاه علوم قدیمی و چه دانشگاه علوم جدید، از دانشگاه سعادت یک ملت و در مقابل سعادت، شقاوت یک ملت سرچشمه میگیرد. دانشگاه را باید جدیت کرده، جدیت بکنید، دانشگاه را درستش کنید. دانشگاه را اسلامیاش کنید (6).
- اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست برود، همه چیزمان از دستمان رفته است (7).
ما از دانشگاه استعماری میترسیم
- عزیزان من، ما از حصر اقتصادی نمیترسیم. ما از دخالت نظامی نمیترسیم. آن چیزی که ما را میترساند، وابستگی فرهنگی است. ما از دانشگاه استعماری میترسیم (8).
- ما میخواهیم دانشگاهی باشد که ملت ما را مستقل و غیروابسته به شرق و غرب درست بکند، نه ملت ما را به طرف شرق بکشد، نه ملت ما را به طرف غرب بکشد، یک ملتی مستقل، با فکر مستقل، با دانشگاه مستقل که با استقلال دانشگاه، کشور مستقل میشود. یک دانشگاهی که با فیضیه دست به دست هم بدهند و شرق و غرب را کنار بزنند و خودشان برای مصالح کشور خودشان و برای مصالح اسلام عزیز عمل بکنند و نونهالان عزیز ما را طوری بار بیاورند که نه قبله آنها مسکو باشد و نه قبله آنها لندن باشد و نه قبله آنها واشنگتن؛ قبله آنها کعبه باشد؛ توجه به خدای تبارک و تعالی باشد و اسلام را در آغوش بگیرند که استقلال آنها، عزت آنها در سایه اسلام است (9).
- ما میگوییم که دانشگاههای ما، یک دانشگاههایی که برای ملت ما مفید باشد، نیست. ما بیشتر از پنجاه سال است که دانشگاه داریم، با بودجههای هنگفت کمرشکن که از دسترنج همین ملت حاصل میشود و در این پنجاه سال نتوانستیم در علومی که در دانشگاهها کسب میشود خودکفا باشیم. ... ما دانشگاه داشتیم و داریم و برای تمام شؤونی که یک ملت زنده لازم دارد، احتیاج به غرب داریم (10).
- شما دانشجویان عزیز، خودتان درصدد این باشید که از غرب زدگی بیرون بیایید. این گمشده خودتان را پیدا کنید. گمشده شما خودتان هستید ... شما باید مقاومت کنید. شمایی که میخواهید مستقل باشید، میخواهید آزاد باشید، میخواهید خودتان سرپای خودتان ایستاده باشید، باید همه قشرها در این مملکت، همه قشرها بنابراین بگذارند که خودشان باشند (11).
تا فکر شما مستقل نباشد، کشور مستقل نمیشود
- ما تا تمام حیثیت خودمان را نفهمیم، نفهمیم ما در تاریخ چه بودیم، چه هستیم، چه داریم، تا اینها را نفهمیم، استقلال نمیتوانیم پیدا کنیم. تا فکر شما مستقل نباشد، کشور شما مستقل نمیشود. بروید دنبال اینکه فکرتان را مستقل کنید. دانشگاهها بروند دنبال اینکه جوانهای ما را مستقل بجا بیاورند، تربیت کنند که بفهمند خودشان یک فرهنگ دارند. یک فرهنگ بزرگ دارند. بفهمند فرهنگ از اینجا صادر شده است به خارج، بفهمند که ما هم یک چیزی در عالم هستیم و ما خودمان میخواهیم خودمان را اداره کنیم (12).
- باید کوشش در راه علم و به دست آوردن تخصص در رشتههای مختلف، اساس فعالیت دانشجویان عزیز باشد که نیازمندیهای میهن به دست خود آنها برآورده و کشور ما با کوشش شما خودکفا شود (13).
فرق بین دانشگاههای غربی و دانشگاه اسلامی چیست؟
- فرق بین دانشگاههای غربی و دانشگاههای اسلامی باید در آن طرحی باشد که اسلام برای دانشگاهها طرح میکند. دانشگاههای غربی- به هر مرتبهای هم که برسند- طبیعت را ادارک میکنند، طبیعت را مهار نمیکنند برای معنویت. اسلام به علوم طبیعی نظر استقلالی ندارد. تمام علوم طبیعی- به هر مرتبهای که برسند- باز آن چیزی که اسلام میخواهد نیست اسلام طبیعت را مهار میکند برای واقعیت؛ و همه را رو به وحدت و توحید میبرد. تمامی علومی که شما اسم میبرید و از دانشگاههای خارجی تعریف میکنید- و تعریف هم دارد- اینها یک ورق از عالم است؛ آن هم یک ورق نازکتر از همه اوراق. عالم، از مبداء خیر مطلق تا منتهاالیه، یک موجودی است که حظ طبیعیاش یک موجود بسیار نازل است (14).
چه هنگام بیگانگان در کشور ریشه میکنند؟
- اگر دانشگاهها خالی از مردانی دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعت طلب چون سرطان در تمام کشور ریشه دوانده و زمام امور اقتصادی و علمی ما را در دست میگیرند و سرپرستی میکنند. باید جوانان با این فکر غلط استثماری مبارزه کنند. بهترین و مؤثرترین مبارزه با اجنبی، مجهز شدن با سلاح علم دین و دنیاست و خالی کردن این سنگر و دعوت به خلع این سلاح، خیانت به اسلام و مملکت اسلامی است (15).
- این جوانهاى ما را یک جورى بار بیاورید که خودشان بفهمند که خودشان یک چیزىاند. نگویند که ما باید گیر غرب باشیم، نگویند که ما باید غربى باشیم، شرقى باشند. اگر از غرب هم صنعتى مىآید، یاد بگیرند، اما غربى نشوند، یاد گرفتن مسئله یک چیزى است و مغز را غربى کردن و از خودش غافل شدن، مسئله دیگر است. ما با تمدن مخالف نیستیم، با تمدن صادراتى مخالفیم. تمدن صادراتى ما را به این روز نشانده است (16).
با وابستگی مغزها به خارج مخالفیم نه با تخصص
- ما با تخصص هیچ مخالفتى نداریم و آن چیزى که ما با آن مخالفیم وابستگى مغزهاى جوانهاى ما به خارج، شرق و غرب است. دانشگاههاى ما الّا عده معدودى، یا درصدد نبودند که این وابستگى را بردارند یا در صدد بودند که وابسته کنند این مغزها را به خارج. ما مىخواهیم که اگر بیمارى پیدا [شد] این طور نباشد که بگویند که باید حتماً بروید به انگلستان، حتماً بروید به امریکا. ما مىخواهیم که همانطورى که یک امریکایى اگر مریض شد به ایران نمىآید و یک انگلیسى اگر مریض شد به ایران نمىآید، یک ایرانى هم اگر مریض شد، جاى دیگر نرود. ما یک همچو تخصصى مىخواهیم که جورى بار بیاورد کشور را و جوانهایى که در رأس امور کشور هستند که اینها مغزهایشان وابسته نباشد و فکرى جز اسلام و ایران در سرشان نباشد (17).
منابع:
1. صحیفه نور، ج 8، ص61.
2. همان، ج 12، ص 509.
3. همان، ج 9، ص 3.
4. همان، ج 15، ص 445.
5. همان ،ج8، ص61.
6. همان، ج8، ص64.
7. همان، ج8، ص141.
8. همان ،ج12، ص252.
9. همان، ج14، ص430.
10. همان، ج12، ص248.
11. همان، ج 12، ص 7.
12. همان، ج10، ص392.
13. همان، ج10، ص80.
14. همان، ج8، ص433.
15. همان، ج3، ص327.
16. همان، ج 11، ص 196.
17. همان، ج 9، ص 443.