این روزها و در شرایطی که نبرد جمهوری اسلامی ایران و کشورهای مستکبر -علی الخصوص آمریکا- در مرحله حساسی قرار دارد، شاهد تئوریزه کردن پذیرش (تحمیل) صلح توسط مسئولین دولتی هستیم آن هم به اسم صلحی از جنس صلح امام حسن(ع) هستیم.
به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ این روزها و در شرایطی که نبرد جمهوری اسلامی ایران و کشورهای مستکبر -علی الخصوص آمریکا- در مرحله ی حساسی قرار دارد، شاهد تئوریزه کردن پذیرش (تحمیل) صلح توسط مسئولین دولتی هستیم.
از جمله رییس جمهور در همایش سبط النبی علیه السلام، سخنانی در استقبال از صلح امام حسن بیان داشته و مدعی شدند که : «امروز ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند به وحدت در دنیای اسلام هستیم، ما نیازمند به آن هستیم که پرچم صلح حسنی به اهتزاز درآید!»[1]
این جمله از آن جهت عجیب است که ایشان مجبور شدن امام مجتبی علیه السلام به پذیرش صلح با معاویه، به خاطر خیانت سران لشکرشان و دنیاطلبی مردم آن زمانه رابه عنوان امری مطلوب که ما هم امروز باید از آن الگو گرفته مطرح می کنند! در حالی که کمترین مطالعه در تاریخ ما را متوجه می سازد، عللی در آن زمان وجود داشت که موجب شد صلح بر امام تحمیل شود، و اگر هم امروز بناست حول آن واقعه توصیه ای بیان شود، به جاست که توصیه به رفع علل و عوامل باشد نه توصیه به پذیرش صلح تحمیلی!
امام خمینی رحمه الله در توصیف صلح حسن بی علی علیه السلام و نسبت آن با شرایط امروز می فرمایند: «قصه امام حسن و قضیه صلح، این هم صلح تحمیلی بود؛ برای اینکه امام حسن، دوستان خودش، یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد؛ صلح تحمیلی بود. این صلحی هم که حالا به ما میخواهند بگویند، این است. بعد از اینکه صلح کردند، به حسب روایت، به حسب نقل، معاویه به منبر رفت و گفت که تمام حرفهایی که گفتم، من قرار دادم، زیر پایم؛ مثل پاره کردن این مردیکه آن قراردادها را. آن صلح تحمیلی که در عصر امام حسن واقع شد، آن حکمیت تحمیلی که در زمان امیرالمؤمنین واقع شد و هر دویش به دست اشخاص حیلهگر درست شد، این ما را هدایت میکند به اینکه نه زیر بار صلح تحمیلی برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلی.»[2]
اینکه امروز، شرایط نظام مقتدر اسلامی با مردمی هوشیار و در صحنه، همچون شرایط زمان امام حسن علیه السلام است که ما بخواهیم دم از صلح با آمریکا بزنیم، خود بحثی مفصل و جدا می طلبد، اما آنچه که در این میان مهم می باشد این است که در همیشه ی تاریخ خود عاقل پندارانی هستند که امام جامعه را به صلح توصیه می کنند! حضرت روح الله نیز در طول عمر شریفشان بارها از دست این گروه زبان به گلایه گشوده اند: «یک دستهای نصیحت کنند ما را که شما باید صلح بکنید. این مال ضعفاست؛ این اشخاص ضعیفی که همیشه در دام امریکا بودهاند یا امثال اینها از این مسائل میگویند، لکن ما تازه خارج شدیم از این دام، دوباره حاضر نیستیم وارد بشویم. ملت ما حاضر نیست به اینکه دوباره در این دام وارد بشود؛ دوباره مستشارهای امریکا بیایند و هر حکومتی میخواهند بکنند. تا حالا ما را عقب نگه داشتند، بس است این. میخواهند باز هم نگه دارند، عقب تر ببرند؟»[3] و در جایی دیگر می فرمایند: «کدام ملت میگوید ما صلح بکنیم، جز آن مرفهها و آنهایی که اسباب عیششان فراهم نیست، یا آنهایی که متوجه نیستند؟ حملِ به صحتش، این است که یک دستهای متوجه نیستند!»[4] در فهم این دسته افرادِ به ظاهر معتدل، از اسلام و قرآن چه بسا باید شک کرد، گویی اینان جریان مبارزه ی دائمی حق و باطل را درک نکرده اند، در این رابطه نیز امام رحمه الله سخنان رسایی دارند: «سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است؛ و تا این سلطه طلبان بیفرهنگ در زمین هستند، مستضعفین به ارث خود که خدای تعالی به آنها عنایت فرموده است نمیرسند.»[5] «صلح بین اسلام و کفر معنا ندارد. هیچ مسلمی نباید خیال کند که بین اسلام و غیر اسلام و مسلم و غیر مسلم باید صلح ایجاد بشود. باید حکم خدا عمل بشود. باید ما همه تابع قرآن کریم باشیم.»[6]
کوبیدن بر طبل صلح، دانسته یا ندانسته، بازی کردن در پازل استکبار جهانی و بستن چشم ها بر روی جنایات آن هاست. آن ها که مدام دم از صلح می زنند، به جای اینکه همت شان را بر جمع کردن بساط فاسدین و رفع فتنه از عالم قرار دهند، ما را به آشتی با این جنایتکاران دعوت می کنند و دست دوستی دراز نکردن به سمت این زورگویان را خشونت طلبی و افراط گرایی می نامند! رهبر معظم انقلاب مد ظله از این رویکرد با عنوان خیانت یاد می کنند: « اینهایى که براى تئوریزه کردن سازش و تسلیم و اطاعت در مقابل زورگویان، نظام را متّهم میکنند به جنگطلبى یا به تئوریزه کردن جنگ، دارند خیانت میکنند، دروغ میگویند.»[7]
جا دارد که در پایان سخن معروف رهبر انقلاب را در این زمینه را بار دیگر برای کسانی که دل در گرو توهمات خود دارند به یاد بیاوریم. ایشان می فرمایند: « اساس حمله و نقشه ی دشمن این است که حکومت را از محور اصلی محور امامت، محور دین خارج کند. بعد خاطرش جمع است که همه کار خواهد کرد! من به شما عرض کنم که امروز دشمن قادر نیست. امروز به برکت ملتِ هوشیاری مثل ملت ایران، به برکت افکار برانگیخته ای مثل افکار ملت ایران، به برکت انقلاب بزرگی مثل انقلاب اسلامی ایران، نه امریکا و نه بزرگ تر از امریکا اگر در قدرتهای مادّی باشد قادر نیستند حادثه ای مثل حادثه ی صلح امام حسن را بر دنیای اسلام تحمیل کنند. این جا اگر دشمن زیاد فشار بیاورد، حادثه ی کربلا اتّفاق خواهد افتاد.»[8]
[1] سخنرانی رییس جمهوری در کنگره بین المللی امام حسن مجتبی (ع)