به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از ایلام، با تداعی عکس شهادت داریوش رضایی نژاد در ذهنم بغض گلویم را می فشرد؛ با اینکه بیشتر از نیم متر با مادر شهید فاصله نداشتم؛ اما نمی توانستم با این شیرزن روبرو شوم، اشک های لعنتی دست بردار نبودند و این دل شیشه ای عاقل نمی شد، میدانستم که اگر با این چشم های خیس به استقبال مادر بروم او نیز داغ دلش تازه خواهد شد، مادر شهید اما در دلش غوغایی به پا بود، هنگامی که تصویر ترور فرزندش به تصویر درمی آمد، سرش را بر زانو می گذاشت و دسته صندلی را به شدت می فشرد، طاقت دیدن لرزش چانه و آه گلوگیر او را نداشتم، من نیز پا به پای او در پشت سرش گریه می کردم.
خانواده شهید رضایی نژاد در یادواره شهدای هسته ای که فروردین 1393 در دانشگاه علوم پزشکی ایلام برگزار شد، دعوت شده بودند، مادر شهید به قدری مهربان است که در همان نگاه اول در دریای محبتش غرق شدم، در پایان مراسم به نزد مادر شهید رضایی نژاد رفتم خواستم دستش را ببوسم؛ اما مانع شد، برپیشانیم بوسه زد و گفت: خدا، حافظ حضرت آقا و شما باشد که نمی گذارید نام فرزندم فراموش شود، درست است که داریوش را از دست داده ام اما خداوند متعال هزاران فرزند به من عطا کرده است.
پدر اما مانند کوه های زاگرس محکم و استوار بود، ترسیدم که بغض کنم؛ اما نگاه نافذ غلامرضا رضایی نژاد باعث شد بر خود مسلط شوم و او را «پدر» صدا کنم، وی تاکید کردند: هرچند که دچار کهولت سن شده ام؛ اما اگر برای ایران مشکلی پیش آید با تمام جان از اسلام دفاع می کنم و سایر فرزندانم را به سیدالشهدا (ع) تقدیم می نمایم.
بکشید ما را، ملت ما بیدارتر می شود
غلامرضا رضایی نژاد گفت: داریوش از همان کودکی علاقه بسیاری به انجام فرائض دینی داشت، وی مکبر نماز جماعات آبدانان نیز بود، نبوغ پسرم در مقطع راهنمایی و هنگامی که وسایل الکترونیکی جدید اختراع می کرد بر ما ثابت شد. داريوش نسبت به بيت المال حساس بود، برای نظام و مملكت بسيار دلسوزی می کرد؛ صبح خیلی زود برای كار از منزل بيرون می رفت و ديروقت به خانه برمی گشت.
وی با بیان اینکه نظام استکبار به سرکردگی آمریکا و اسرائیل، ولایت فقیه را خطری برای هیمنه پوشالی خود می پندارند و از هیچ تلاشی برای از بین بردن نظام جمهوری اسلامی دریغ نخواهند کرد، افزود: خداوند مومنان را به نصرت و پیروزی بشارت داده است امیدوارم که تا فروپاشی ایالات متحده آمریکا و نابودی اسرائیل زنده بمانم و این دو رخداد مبارک را با چشمان خود ببینم.
پدر شهید رضایی نژاد بیان داشت: اوباما ایران را به گزینه های روی میزش تهدید می کند؟ من به او می گویم: بکشید ما را، ملت ما بیدارتر می شود. مگر همین گزینه پوچتان را در سال های 1359 تا 1367 با حمایت 46 کشورعملیاتی نکردید؟ آقای کدخدا، هنوز دلت سیلی می خواهد؟ سرنوشت صدام چه شد؟ هیتلر الان کجاست؟ مستبدان و دیکتاتوران کجا هستند؟
غلام رضا رضایی نژاد تاکید کرد: اگر غرب غنی سازی را به صفر درصد برساند و تمام تاسیسات هسته ای را پلمب کنند نمی توانند مانع نبوغ داریوش های ایران در پرداختن به دانش هسته ای و تولید دستاورد شود، به راستی که جوانانی در این کشور زندگی می کنند که در راه استیلای اسلام و ایران سنگ تمام می گذارند.
وی با اشاره به اینکه وقتی اسرائیل متوجه فعالیت های داریوش شد او را ترور کرد، ادامه داد: من به صهیونیست ها می گویم که داریوش مرا کشتید؛ اما با میلیون ها داریوشی که آینده امروز و فردای ایران را می سازند می خواهید چه کنید؟
پدر شهید رضایی نژاد دولت را مورد خطاب قرار داد و گفت: مبادا تهدیدهای پوچ و تحریم های نابسامان دشمن باعث ایجاد رعب در قلوب مسئولین شود، بدانید که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. فشارهایی که از سوی جبهه استکبار بر این نظام مقدس وارد می شود، عزم جوانان ما را جزمتر می کند، ایران یکی از اصیل ترین و شریف ترین کشورهای دنیا است، این نظام با خون هزاران شهید آبیاری شده است.
آرزوی آرمیتا نابودی اسرائیل است
مادر شهید رضایی نژاد تاکید کرد: از میان فرزندانم داریوش مهربانم، داریوش عزیزم را بیشتر دوست می دارم، او در اخلاق و متانت شبیه به شهدا بود، همیشه از این که او را از دست بدهم هراس داشتم، یک ماه پیش از شهادتش وقتی به آبدانان آمد به من الهام شده بود که داریوش شهید می شود، وقتی در خواب بود به آهستگی بر بالینش رفتم و از فرق سر تا نوک پایش را بوسیدم اما بیدار شد و از این کار من هم خجالت کشید و هم ناراحت شد.
اصلا اهل مادیات نبود، به فقرا کمک می کرد، در مراسم رثای اهل بیت با تمام توان حضور می یافت، من افتخار می کنم که چنین فرزندی را به اسلام تحویل داده ام.
آرزوی آرمیتا نابودی اسرائیل به عنوان جزیره انسان های بد است، او نیز به مثابه پدرش نخبه است و راه داریوش را ادامه خواهد داد.
با شهید کربلا محشور باشید.
با شهید کربلا محشور باشید.