به گزارش گروه فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»، فرهاد توحیدی فیلمنامهنویس و رییس هیئت مدیره خانه سینما به عنوان مهمان بخش «انتقال تجربه»، محمد گذرآبادی مترجم در حوزه آموزش سینما و فیلمنامهنویسی و سروش صحت نویسنده و طنزپرداز به عنوان سخنرانان اصلی، مهمانان حاضر در این نشست بودند. همچنین شادمهر راستین رییس کانون فیلمنامهنویسان سینمای ایران، علیاکبر قاضینظام نایب رییس، محمدرضا گوهری و سعید رحمانی مسئولان باشگاه فیلمنامهنویسان و فرید مصطفوی بازرس کانون فیلمنامهنویسان سینمای ایران از دیگر حاضران در این نشست بودند.
فرهاد توحیدی در بخش «انتقال تجربه» به اصول شخصیاش در فیلمنامهنویسی اشاره کرد و گفت: بحث من در فیلمنامهنویسی یک بحث مثلثی است که در نهایت قصد دارم مخاطب را جذب کنم؛ کنجکاوی، همدردی و تعلیق سه رأس این مثلث هستند که همیشه سعی کردهام این موارد را رعایت کنم.
وی اضافه کرد: کنجکاوی، مدیریت اطلاعات است؛ تا زمانی که فیلمنامهنویس و نویسنده صاحب اطلاعاتی است که مخاطب آن را نمیداند سبب میشود مخاطب به دنبال نویسنده راه بیفتد و کنجکاو باشد که همین امر مخاطب را پای یک فیلم مینشاند.
توحیدی گفت: گاهی یک نویسنده قهرمانی را خلق میکند و در گذشتة این قهرمان رازی را پنهان میسازد که همین رمز و راز سبب میشود مخاطب برای کشف اتفاقاتی که بر سر قهرمان آمده تا پایان کار به دنبال نویسنده بدود؛ در کل فیلمنامهنویس باید از کنجکاوی مخاطب استفاده کند.
وی به فیلمنامهنویسی به صورت کارگاهی اشاره کرد و گفت: تا کنون به دلایل زیادی از جمله وجود اختلاف نظر هایی که بین نویسندههای یک فیلمنامه وجود دارد فیلمنامهنویسی به شکل کارگاهی در ایران موفق نبوده است.
توحیدی اضافه کرد: اگر بخواهیم به صورت کارگاهی اقدام به فیلمنامهنویسی کنیم باید بدانیم که در بحث کارگاهی نباید نظر کسی نسبت به دیگری ارجح باشد؛ اینکه چند نفر یک حرف را بزنند و یک نفر در نهایت حرف آخر را بزند اشتباه است؛ هر کس باید در زمینه تخصصی خود نظر بدهد.
سروش صحت: ایدهها از همه جا میآیند
سروش صحت یکی از سخنرانان حاضر در این جلسه گفت: ایدهها از همه جا میآیند؛ از خانواده، جامعه، دوستان و هر کسی که در زندگی ما هست. شکست، خیانت، عشق و خیلی از چیزهای دیگری که ما در طول زندگی تجربه میکنیم همه میتوانند منشأ ایدههای ما باشند.
وی در پاسخ به این پرسش که ایده مهمتر است یا شخصیت گفت: ایده و شخصیت رابطه مکمل دارند گاهی یک ایده کمک میکند که در مورد یک شخصیت تصمیم بگیریم و گاهی هم یک شخصیت ساختار ایده را بر هم میزند و آن را کاملتر میکند.
صحت افزود: ایده یک فکر است ولی شخصیت یک موجود زنده است که تصمیم میگیرد و به اتفاقات عکسالعمل نشان میدهد و ایده را تحت تأثیر رفتار خود قرار میدهد؛ گاهی ایده و شخصیت با هم در یک فیلمنامه دیده میشوند و گاهی هم هیچکدام به چشم نمیآیند که این موضوع به نویسنده بر میگردد.
وی اضافه کرد: ایدههای خوب همیشه گلیم خودشان را از آب بیرون میکشند و به عقیدة من فیلمنامهنویسان جوان باید به فکر ایدههای قوی باشند و درگیر جزئیات نشوند چون گاهی درگیر شدن سبب میشود قصه و ماجرای اصلی صدمه بخورد.
صحت گفت: اگر چه شخصیت میتواند سردرگم باشد اما ماجرا و قصه نمیتواند و نباید سردرگم باشد حتی اگر زمانه امروز زمانة سردرگمی باشد. اگر چه شاید بگوییم هر دو طرف یک قصه حق دارند اما دلیلی بر این نیست که ماجرای ما گیج باشد. به عقیده من فیلمنامهنویس باید با ایده و شخصیت دوست باشد و با آنها راحت برخورد کند.
گذرآبادی: تخیل بهترین منبع برای فیلمنامهنویس است
محمد گذرآبادی دیگر سخنران حاضر در این نشست به منابع ایده اشاره کرد و گفت: یک نویسنده از 4منبع میتواند ایدههای خود را بگیرد اول زندگی خود نویسنده، دوم دیدهها و شنیدهها و تجربیاتی که نویسنده آنها را مشاهده میکند، سوم تاریخ و چهارم تخیل است.
وی اضافه کرد: اگرچه دست بردن به تاریخ همیشه حساسیتهای خاصی داشته است اما یک نویسنده میتواند از 2منبع دیگر یعنی زندگی شخصی و دیدهها و شنیدهها ، ایدههای خوبی را طراحی کند.
گذرآبادی به یکی از مشکلات ایده گرفتن از زندگی شخصی اشاره کرد و افزود: این که یک نویسنده قصد میکند تا زندگی شخصی خود را فقط بنویسد ممکن است پس از گذشت زمان ایدههایش به پایان برسند و هیچ چیز جدیدی برای الهام گرفتن وجود نداشته باشد.
وی اضافه کرد: فیلمنامهنویس باید به درستی از دیدهها و شنیدهها الهام بگیرد تا بتواند اثری متفاوت خلق کند همانند چاپلین که فیلم «دیکتاتور بزرگ» را با الهام گرفتن از یک فیلم خشونتآمیز ساخت.
گذرآبادی منشأ تخیل در نوشتن فیلمنامه را نامشخص خواند و گفت: ایدههایی که منشأ آنها تخیل است به یکباره در ذهن شکل میگیرند که بهترین منبع نویسنده برای نوشتن به حساب میآید که ناخودآگاه فرد در شکلگیری آن بسیار تأثیرگذار است.
وی افزود: ایدههای قوی از عمق ناخودآگاه فیلمنامهنویس میآیند و تمام ایدههای ضعیف عمر کوتاهی دارند و زود میمیرند اما میتوان از هر ایده ضعیفی در کنار ایدهای دیگر استفاده کرد.
گذرآبادی پس از اشاره به نمونههای مختلف از اقتباس بحث پیشفرض را بسیار مهم خواند و گفت: پیشفرض چیزی است که بر اساس آن استدلال میکنیم و در ساختار میتوان پیش فرض را چکیده داستان دانست که در 3 جمله و 60 کلمه نوشته میشود که مسلم است بازنویسی پیشفرض به مراتب آسانتر از کل فیلمنامه است.
وی اجزای پیشفرض را 4گانه خواند و گفت: شخصیت اصلی، حادثه محرک، کنش اصلی و پایان 4 رکن اساسی یک پیشفرض هستند که باید در 3 جمله و 60 کلمه گنجانده شود.
نشست بعدی باشگاه فرهنگی آموزشی کانون فیلمنامهنویسان سینمای ایران در 21 اسفند 93 برگزار میشود.