در پیشینه فرهنگی ایران هر حرفهای فتوتنامهای داشت و این نشان از جوانمرد بودن ارباب حِرَف بود و اصولاً یکی از ضابطههای بدست گرفته هر شغلی، جوانمردی و گرویدن به فتیان و جوانمردان بود.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در پیشینه تمدنی ایران به تاسی از اسلام و آموزههای اسلامی و همچنین ائمه معصومین (ع) جوانمردان و فتیانی شکل گرفتند که در قدم نخست جنگاوران و سلحشورانی دلیر بودند و در مرحله بعد ارباب حِرَفی که با بهرهگیری از زور بازو و همچنین عرفان اسلامی و به تاسی از سیره پیامبر (ص) و امیرالمومنین امام علی (ع) به دفاع و دستگیری از مظلومان پرداختند.
در تمدن ایرانی شاید نخستین و در عین حال مهمترین گروه از جوانمردان و فتیان، «عیاران» بودند که بعدها از سلحشوریهای آنان منابع فرهنگ عامه مهمی، چون «سمک عیار» و «قصه حسین کرد شبستری» باقی ماند. عیاران کسانی بودند که با مصادره اموال ثروتمندان، آنها را به فقرا میرساندند.
فتوتنامهها یکی از مهمترین میراث معنوی مکتوبی است که امروزه با تلاش محققان در دسترس ما قرار دارد. فتوتنامه آئیننامههای تشرف به پیمانهای جوانمردی بود. جوانمردان در هر شغلی که قرار داشتند، فتوتنامههایی تدوین کردند تا ضمن معرفی شغل خود و بنمایههای عرفانی اسلامی آن، دستور العملی برای ورود تازهواردان به حرفه خود معرفی کنند. به همین منظور در فتوتنامهها منشأ هر شغلی الهی معرفی شده و نخستین شاغلان در آن شغل پیامبران و رسولان الهی بودهاند.
هر حرفهای برای خود فتوتنامهای داشت و این نشان میداد که ارباب حِرَف همگی از جوانمردان بودند و اصولاً یکی از ضابطههای به دست گرفتن هر شغلی، جوانمردی و گرویدن به فتیان و جوانمردان بود. فتوتنامههای معماران، سپاهیان، خبازان، نجاران، دوزندهها و خیاطان، بافندهها، سلمانیها، چیتسازان، نمدمالان، کرباسیان، سقایان و حتی فتوتنامه قصابان و سلاخان، امروزه به دست ما رسیده است.
اصناف و ارباب حرف در پیشینه تمدنی ایران معمولاً به سختی «اوستا»ی جدید را میپذیرفتند، چرا که هراس آن را داشتند که او آداب را رعایت نکند. شخص ابتدا باید سالها در خدمت اوستا و استاد خود شاگردی میکرد و بعد به جرگه استادان وارد میشد. استاد برای شاگرد همه چیز بود: معلمی سترگ که هم آداب شرعی را از او میآموخت و هم آداب جوانمردی و فتوت را. فتوتنامهها هم در اصل رسالههای عملیهای برای آموزش بودند. این رسالهها معمولاً با مباحثی پیرامون پیشینه دینی و اساطیری شغل و چگونگی ابداع ابزار آلات و ملزومات این شغل در فرهنگ عامه ایران اسلامی آغاز شده و در ادامه آداب شرعی، اصول اعتقادی و جوانمردی در شغل را در قالب پرسش و پاسخهایی آموزش میدادند.
یکی از مهمترین این فتوتنامهها «رسالههای قصابان و سلاخان» است. کار قصابی همپای نانوایی به شدت با زندگی روزمره انسانها در ارتباط بود و قوّت مردمان برای ادامه زندگی را فراهم میکرد. به دلیل اهمیت آنها داستانهای فرهنگ عامهای بسیاری هم در پیرامون آنها بوجود آمد که شاید مشهورترین آنها داستان «جوانمرد قصاب» باشد.
در ذیل بخشهایی از «رساله قصابان و سلاخان» از نسخه هفت درویش از کتاب «فتوت و اصناف» به کوشش مهران افشاری و مهدی مدائنی نقل شده است. این رساله نسبتاً مفصل است و متن آن با روایتی از «امام ناطق محقق، امام جعفر صادق (ع)» آغاز میشود. در این روایت چگونگی قربان کردن برای حضرت آدم (ع) برای قوت گرفتن و ادامه کار زراعت توسط ایشان شرح داده میشود. دنباله این رساله نیز در آداب شرعی و حلال و حرامها و همچنین مکروهات در شغل قصابی و سلاخی است. اینکه دور شدن اصناف جدید موجود در زندگی مدرن از محتوای چنین رسالههایی، چه تأثیری بر فرهنگ اصناف گذاشته است، پژوهشی است که باید توسط جامعه شناسان صورت گیرد، اما غور در این رسالهها نشان میدهد که در اقتضائات زندگی جدید آنچه فراموش شده نگاه بنیادین به فرهنگ، عناصر غیرتکنیکال و اخلاقیاتی است که در دل آن شغل و حرفه خاص روحی معنوی و اجتماعی را ایجاب میکرد و این روح از فروکاستن «شغل» به «تکنیک صرف» یا «فن محض» جلوگیری مینمود. امروزه ما با بسیاری از ارباب حرف مواجهایم که فرهنگ تاریخی و پشتوانه اجتماعی حرفهشان را به مثابه عنصری هویتبخش به آن شغل، به کلی از یاد بردهاند و در این شرایط آنچه از دست رفته همان نگاه اخلاقی اجتماعی است که شغل و حرفهها واجد روحی معنوی و اصالتی فرهنگی میکرد.
به عبارت دیگر جدا کردن آن روح ذاتاً غیرتکنیکال از پدیدار شغل، باعث جدا شدن نگاه اخلاقی، معنوی و شرعی از آن شده و مفاهیم مهمی، چون «انصاف»، «نفقه» و… در پستوهای فرهنگ عامه در خصوص شغلی مانند قصابی قرار گرفت. مفاهیمی که در تاریخ و پیشینه این شغل شدیداً مورد تاکید بوده است. در چنین حالتی ارباب حرف صرفاً بدل به تکنسین شده و آداب شغل خود را در زمره «فرهنگ موزهای» قلمداد میکنند. بدل شدن وجوه معنوی فرهنگ به امری صرفاً «موزهای»، «نمایشی» و ا. ز. جهاتی «سفارشی» از خطرناکترین بخشهای مواجهه ما با جهان مدرن و تبدیل شدن به سوژههای متجدد بوده است. مطالعه منابعی تاریخی فرهنگی مانند «فتوت و اصناف» میتوانند ما را آماده همسنجی رفتار خود در جهان اصطلاحاً پیشرفته و مدرن امروز با رفتار پیشنیان و نیاکانی کنند که گاه به نظر میرسد از وضعیت کنونی ما بسیار «پیشتر» بودهاند. در بخشی از این کتاب درباره مرام قصابان چنین آمده است:
فتوت قصابان
اگر پرسند که: فرض و سنت سلاخان چیست؟ بگوی که فرض سلاخان تکبیر و تهلیل و تسبیح است و سنت سلاخان در راه خدای تعالی نفقه کردن است.
اگر پرسند که فرض و سنت قصابان چیست؟ بگوی که فرض و سنت قصابان پاکی و راستی است.
اگر پرسند که غسل قصابان چیست؟ بگوی که: غسل سلاخان ذِکر است و غسل قصابان بسم الله الرحمان الرحیم.
اگر پرسند که: احکام سلاخان و قصابان چیست؟ بگوی که احکام سلاخان حق را از باطل جدا کردن و از مناهی دور بودن است و احکام قصابان انصاف دادن و انصاف ستانیدن است.
اگر پرسند که: ارکان سلاخی و ارکان قصابی چیست؟ بگوی که: ارکان سلاخی و قصابی آن است که این طایفه سلاخ و قصاب در همه کار رضا و تسلیم باشند مانند گوسفند که ریسمان در گردن وی میکنند و به جانب سلاخان میبرند که وی را بکشند و گوسفند میرود و رضا و تسلیم است، پس صاحبان این کار و کسب سلاخی و قصابی نیز باید که همچنین رضا و تسلیم باشند تا این کسوت و صورت برایشان مسلم باشد.
اگر پرسند که: ایمان و اسلام و دین سلاخان چیست؟ بگوی که: ایمان سلاخان تکبیر است و اسلام سلاخان تسلیم است و دین سلاخان سلام علیک است.
اگر پرسند که: ایمان و اسلام و دین قصابان چیست؟ بگوی که: ایمان قصابان به ذکر حق بودن است و اسلام قصابان ظاهر و باطن خود را پاک داشتن است و دین قصابان انصاف دادن است.