کامران ندری گفت: هنگامی که بازار سرمایه هفتهای ۱۶ درصد سود آوری دارد، مردم تمایلی به سپردهگذاری در نظام بانکی برای دریافت سود ۱۶ درصدی سالانه ندارند و پول خود را در فضای تورمی در اختیار بانک قرار نمیدهند.
گروه اقتصادیخبرگزاری دانشجو، سود بانکی که در اوایل سال جاری با تصمیم بانک مرکزی یا مدیران عامل بانکهای کشور به ۱۵ درصد رسید و با چراغ سبز دولت به بازار سرمایه برای هدایت نقدینگی به آن بازار کاهش یافت. شاید بعد از این زمان باشد که در دورانی که هنوز درباره بیکار شدگان از بیماری کرونا و سختیهای معیشتی که به زندگی مردم تحمیل میشود شاهد افزایش نرخ رشد تورم و سیر صعودی قیمت کالاها و خدمات بودیم که با گره خوردن به گرانی نرخ ارز بیشتر کالاها و خدمات حداقل با دو سه برابر نرخ عرضه شد. افزایش سرمایهها در بازارهای سوداگری باعث شد بانک مرکزی به فکر بازگشت پول به نظام بانکی باشد که میزان سود را برای یکسال به ۱۶ و برای دو سال به بالا ۱۸ درصد تعیین کرد، اما اینکه این میزان افزایش تا چه حد میتواند در سرمایه گذار رغبت ایجاد کند تا پول خود را در بانک سپرده گذاری کند را دکتر کامران ندری؛ اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع)در این گفتگوتوضیخ داده است که در ادامه تقدیم میشود.
افزایش نرخ سود بانکی و انتشار اوراق قرضه هر کدام در کنترل نقدینگی کنونی کشور چقدر موثر واقع میشوند؟ افزایش نرخ سود بانکی و بین بانکی به هر حال برای بازگشت سپردهها به نظام بانکی کمک کننده خواهد بود، اما نه به آن میزانی که فکر کنید خیلی تاثیر گذار است. به هر حال بانک مرکزی در حال اعمال سیاست انقباضی است، یعنی با انتشار ۵۰ هزار میلیارد تومان اوراق ودیعه به دنبال بلوکه کردن پایه پولی است، به این معنا که ۵۰ هزار میلیارد تومان از بدهیهای بانک مرکزی و پایه پولی که الان با ضریب نزدیک به ۷ تبدیل به نقدینگی میشود را از جریان نقدینگی خارج میکند، لذا با توجه به تاریخ ۲ ساله اوراق ودیعه، این میزان نقدینگی برای ٢ سال غیر فعال میشود، لذا خلق پول و افزایش نقدینگی در بانکهای کشور ایجاد نمیشود. به هر حال این سیاست میتواند اثرگذار باشد، همانطور که بانک مرکزی اعلام کرده و محاسبات نشان میدهد میتواند ۱۴ درصد از نرخ رشد نقدینگی را در مدت زمان عنوان شده کاهش دهد، مشروط به اینکه عوامل دیگری بر افزایش نقدینگی تاثیر نمیگذارند و هیچ زمینهای برای اینکه بانک مرکزی را مجبور به افزایش پایه پولی کند وجود ندارد، یعنی با فرض اینکه پایه پولی دیگر افزایش نمییابد این اقدام بانک مرکزی میتواند ۱۴ درصد رشد نقدینگی کاهش دهد. بیشتر بخوانید:
آیا یکی دو درصد سود بانکی که به تازگی به نرخ سود سپردهها افزوده شده برای مردم قابل اعتناست؟ افزایش نرخ سود سپرده به میزان یک درصد در بازگشت سرمایهها به نظام بانکی کشور هیچ تاثیری ندارد، چرا که افزایش نرخ سود سپرده روی سرعت گردش پول و رشد گردش نقدینگی تاثیر گذار است به این معنا که مردمی که تمایلی به نگهداری ریال ندارند و به دنبال خرید داراییهای دیگری برای حفظ ارزش پول ملی خود هستند تلاش میکنند تا با خرید داراییهای ارزشمندی از آن به عنوان حفظ ذخیره ارزش استفاده کنند، لذا یک درصد افزایش در نرخ سود سپرده یکساله تغییری در رفتار آنها برای بازگشت سرمایه یا سپرده گذاری پول خود در بانک ایجاد نمیکند، مردم کماکان شاهد بازدهی بازار سرمایه هستند، هنگامی که بازار سرمایه هفتهای ۱۶ درصد سود آوری دارد، پر واضح است که مردم تمایلی به سپرده گذاری در نظام بانکی ندارند، و منابع مالی خود را در فضای تورمی در اختیار بانک قرار نمیدهند، یعنی برای اینکه در مدت زمان یک ساله فقط ۱۶ درصد سود بگیرند، پولهای خود را در بانک سپرده گذاری نمیکنند.
یعنی معتقد هستید آن یک درصد اصلا نباید به سود سپردهها اضافه میشد؟ نه به این معنا نیست، اتفاقا در شرایط تورمی کنونی افزایش سود بانکی برای جمع آوری نقدینگی از بازارهای دلالی خوب است، افزایش یک درصدی هم اقدام درستی است، اما خیلی نمیتواند روی رفتار سرمایهگذاری مردم در نظام بانکی کشور تاثیر بگذارد.
بهتر بود بانک مرکزی چه اقدامات و راهکاری را اجرا میکرد؟ بانک مرکزی میتواند دو اقدام موثرتر را در دستور کار قرار دهد، این دو اقدام در راستای جمع آوری نقدینگی انجام میشود که یک بعد آن فروش اوراق ودیعه است که قطعا بر روی کنترل و مدیریت نقدینگی تاثیر گذار خواهد بود. اقدام دوم افزایش نرخ بهره در بازار بین بانکی است که میتواند اثر بهتر از افزایش یک درصدی نرخ سود سپرده در بانک را به دنبال داشته باشد، هر چند که بانک مرکزی نرخ بهره بین بانکی را نسبت به ماه قبل از ۹ درصد به حدود ۱۳ درصد رسانده است، لذا این موارد و اقدامات تا حدودی در جمع آوری نقدینگی موثر است. اما اگر انتظار داشته باشیم با این اقدامات مشکلات اقتصادی و التهاباتی که در بازار ارز، مسکن و خودرو وجود دارد کم شود، قطعا این اقدامات به تنهایی کافی نیست، مخصوصاً اگر همراه با برنامه ریزی متقنی برای کنترل بازار سرمایه نباشد، یعنی اگر بازار سرمایه همچنان به شکلی که در ۴ ماه گذشته حرکت کرده و رشد داشته به حرکت خود ادامه دهد اقدامات بانک مرکزی نمیتواند باعث کاهش التهابات و نوسانات قیمتها در بازارهای مختلف شود. بیشتر بخوانید:
سوال این است با این رشد بازار سرمایه و سود آوری سایر بازارها، نرخ سود بانکی چقدر باید تعیین شود تا سرمایهها از بازارهای دلالی جمع شود؟ اصلا چنین امکانی وجود دارد؟ برای پاسخ به این سوال باید بازدهی بازارها را با هم مقایسه کنیم، مثلا بازدهی بازار سرمایه، بنابراین باید بین بازار سرمایه و نرخ سود سپرده تعادلی وجود داشته باشد، در حالی که بازدهی بازار سرمایه در چهار ماه گذشته ۲۵۰ درصد بوده است، آیا برای اینکه اعتبارات و سرمایههای مردم به سمت نظام بانکی برگردد، یعنی از ریال به عنوان ذخیره ارزش استفاده شود، در حالی که سهام ۲۵۰ درصد بازدهی دارد، یا ارز در چهار ماه گذشته ۵۰ درصد بازدهی داشته، همچنین مسکن و خودرو بازدهیهای قابل تاملی داشته اند، اعمال چه نرخی میتواند اعتماد مردم را به بانکها جلب کند؟ با توجه به اینکه بانکها وکیل مردم هستند، لذا با منابعی که مردم به عنوان سپرده دست بانکها میسپارند، باید بتوانند به اندازه بازدهی متناسب با ۲۵۰ درصدی بازار سرمایه برای مردم سود ایجاد کند، این نرخ سود میتواند اعتماد مردم را به بانکها بازگرداند، آیا چنین چیزی ممکن است؟ البته لازم به ذکر است همواره عدهای از اقشار جامعه تمایلی به سرمایه گذاری در بورس ندارند، یا خیلی با بازار ارز کار نمیکنند، لذا این دسته از افراد، چون توانایی خرید مسکن با قیمتهای کنونی را هم ندارند، خود به خود در بانک سپرده دارند، لذا همیشه حداقل مشتری برای سپرده گذاری در بانک وجود دارد، اما کسانی که قدرت و توان حضور در بورس یا سایر بازارها را دارند به احتمال زیاد ترجیح میدهند به جای داشتن سپرده بانکی، داراییهای دیگری را خریداری کنند، لذا اگر بازدهی بازار سرمایه همانند چهار ماه گذشته باشد، خنده آور است که مردم سرمایه و پول خود را به عنوان سپرده در بانک سرمایه گذاری کنند.