مهدویان هیچ وقت فیلمساز خوبی نبود؛ و این فیلم آخر آفتاب آمد دلیل آفتاب است. با هیچ متر و معیار و سلیقهای هم نمیتوان تحملش کرد. شیشلیک –بدون اینکه بخواهیم با عصبانیت و ناراحتی و نامحترمانه دربارهاش حرف بزنیم- زباله است و نسبت دادن صفاتی مثل «بیانیهی تند»، «فیلمی انتقادی و سیاسی» و... زیادی جدی گرفتن این فیلم است.
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فردین آریش؛ مهدویان هیچوقت فیلمسازی خوبی نبوده. از همان فیلم نخست با آن ظاهر مستندنما تا این آخری که مثل داغ روی پیشانی او باقی خواهد ماند. مهدویانِ فیلمهای ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز، به جای درام کولاژی از وقایع گوناگون و متعدد را کنار هم میگذاشت. اگر در «ایستاده در غبار» میکوشید همه زندگی متوسلیان را از صفر تا صد روایت کند -که ناتوان بود و نتیجه کار فیلمی ملالآور و ضدقهرمان از آب درآمده بود-، در «ماجرای نیمروز» -بر خلاف نامش- میخواست وقایع متعدد مربوط به بمبگذاریهای سال ۶۰ و ماجراهای آن را بگوید. برای همین ناگزیر نمیتوانست بر هیچ برش یا مقطعی تمرکز کند و مجبور بود از همه چیز کمی بگوید. نتیجه کار تصویری کلی و عام از سلسله رویدادهایی بود که کمی به مخاطب اطلاعات میدادند، ولی هیچ تجربه و درک خاص و متعینی از آن روزها و آدمهای آن منتقل نمیکردند.
«ماجرای نیمروز» نه حادثهای میساخت، نه شخصیتی. هرچند به جای نزدیک شدن به آدمهای فیلم بر رویدادها متمرکز میشد، اما باز هم در آن با حادثهای داستانی و دراماتیک به معنای جدی طرف نبودیم. بلکه صرفاً خبر و نتیجه حوادث را میدیدیم. ما میفهمیدیم که ساختمان نخستوزیری بمباران شده است. این به خودی خود هیچ کارکرد دراماتیک و سینمایی پیدا نمیکند. چه اینکه ما نه چیزی از بدمنها –منافقین- و عاملان بمبگذاری میدیدیم، نه با سیر منتهی به انفجار همراه میشدیم. نتیجه اینکه مهدویان اساس روایتش را به پیشفرضها و دادههای ذهنی مخاطبان واگذار کرده بود و جهان اثرش را مستقل و بیرون از دنیای بیرون فیلم نمیساخت.
تماشاگر این فیلم یا باید از ماجرای بمبگذاریهای آن سالها مطلع میبود یا قبل از تماشای فیلم تحقیق و مطالعه مفصلی درباره آدمهای زیادی که اسمشان توی فیلم آمده بود انجام میداد! وگرنه از حجم بالای اتفاقات و نپرداختن فیلمساز به موقعیتها و شخصیتها دچار سردرگمی و گیجی میشد.
مهدویان هیچ وقت فیلمساز خوبی نبود؛ و این فیلم آخر آفتاب آمد دلیل آفتاب است. با هیچ متر و معیار و سلیقهای هم نمیتوان تحملش کرد. شیشلیک –بدون اینکه بخواهیم با عصبانیت و ناراحتی و نامحترمانه دربارهاش حرف بزنیم- زباله است. قابل بازیافت هم نیست. تا اینجا هم مشکلی نیست و در سینمای ما از این دست فیلمها در طول این سالها کم ساخته نشده، اما نسبت دادن صفاتی مثل «بیانیهی تند»، «فیلمی انتقادی و سیاسی» و... زیادی جدی گرفتن این فیلم است. بهترین این است هیچ کلمهای خرج این فیلم نکرد. چه اینکه سخن گفتن درباره شیشلیک هرقدر هم تند، جدی گرفتن آن است.
صحبت درباره فیلمی که خودش (از جمله فیلمساز و اعوان و انصارش) خودش را جدی نگرفته کار سختی است؛ و فیلم آخر مهدویان چنین موجودی است. مهمترین نکته درباره شیشلیک این است که برخلاف واکنشهای اولیه مطلقاً تند نیست. سیاسی و انتقادی هم نیست. چند شوخی کلامی بیمزه است که نه میخنداند و نه توجهی برمیانگیزد. تندی در نحوه بیان مساله است. نه در قرقره کردن گلدرشت موضوعات روز و سوءاستفاده از آنها؛ و در این بحث اتفاقاً کمدی سختترین ژانر است. بهترین سوژهها را میتوان به بدترین فیلمها بدل کرد، همانطور که میتوان از سوژههای به ظاهر پیشپاافتاده روایتهای بکر و بدیع بنا کرد. پرداختن مبتذل به مسأله –هر مسألهای- خراب کردن آن است؛ و شیشلیک نیز علیه مسأله مورداعایش (عدالت) است که با پرداختی مبتذل آن را دفورمه کرده و از اهمیت میاندازد.
شیشلیک نه تنها تند نیست که به شدت خنثاست. ابتر و اخته است. کمی به کار و کارگر توهین میکند و فکر میکند با چند تا جمله شعاری و ادای کتاب قلعه حیوانات را درآوردن –که آن هم کتاب بد، اما قابل بحثی است- میتواند فیلمی انتقادی و جدی باشد.
در نهایت، سوءاستفاده از موضوعی که برای بسیاری مسألهای جدی و واقعیست –عدالت-، پشت آن قایم شدن و خراب کردن آن، توهین به مردمی که کار میکنند و مسأله معیشت دارند، و بعد پول درآوردن از همه اینها ته شارلاتان بودن و بزهکار بودن است.
مخاطب، اما چه گناهی کرده که میخواهد برای لحظاتی با دیدن یک فیلم خوب و سرخوش از شر مشکلات و غمهای زندگی خلاص شود. وقتی محصول خوبی نباشد، جنس قلابی بازار را تسخیر میکند. این وسط پیشنهاد میکنم برای احترام به خودمان- به چشم و گوش و و وقت و پولمان- به جای دیدن چنین فیلمهای بنجلی برویم سراغ کلاسیکها. لورل و هاردی ببینیم یا بیلی وایلر و ارنست لوبیچ. کمدیهای معرکهای که هنوز قابل دیدن و لذت بردناند. ببینیم و کیف کنیم. همین.
به صورت کاملا شخصی نظرتون رو درباره مهدویان گفتین تازه نوشتین نخواستیم بیانیه بدیم
شما مثلا خبرگزاری هستین یه خرده کار کنین رو ادبیاتتون
هرچقدر اثار مهدویان بد باشه قطعا به بدی که شما ها گفتین نیست بدون بحث
هرچند شما بجای مطرح کردن ایرادات فنی نظرات شخصی تون رو دربارش گفتین
جوری که انگار با مهدویان دعوا داشتین
شما بساز بببنم چی میسازی..... ببرون گود نشستن و حرف زدن که کاری نداره...
ضمنا نقاد باید بگه به نظر من نه اینکه نظرش تعمیم بده به همه جامعه گویی نظر ایشون نظر کل جامعست
اگه بتونین آمار بگیرین میبینین حتی فیلمهایی مثل ایستاده در غبار یا ماجرای نیمروز هم بیننده زیادی نداشته. حتی این دو فیلم که خیلی تو بوق و کرنا کردین که موفق نشونشون بدین هیچ وقت جذابیتهای فیلمهای حماسی یا جنایی_سیاسی رو نداشتن . فقط به خاطر موضوعشون بزرگ نشون داده شدن.در واقع رسانه هایی مثل شما اول بی دلیل طرف و باد میکنین بعد یه دفعه دنبال زمین زدنش هستین.
نگارنده عزیز! نقد بسیارضعیف و درعین حال خصمانه ای کردید. اگر این فیلم سرهم کردن چندتاشوخی ست که کارهای ده نمکی(اخراجی هاو...) سراسر به همین شکل نوشته شده. آیا اونجا هم چنین تند وبیخردانه،تاختید؟؟؟...گمان نکنم.....ضمنا بیشتر مشتاق شدم که شیشلیک رو ببینم...
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
شما مثلا خبرگزاری هستین یه خرده کار کنین رو ادبیاتتون
هرچقدر اثار مهدویان بد باشه قطعا به بدی که شما ها گفتین نیست بدون بحث
هرچند شما بجای مطرح کردن ایرادات فنی نظرات شخصی تون رو دربارش گفتین
جوری که انگار با مهدویان دعوا داشتین
ضمنا نقاد باید بگه به نظر من نه اینکه نظرش تعمیم بده به همه جامعه گویی نظر ایشون نظر کل جامعست