گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ داستان صوت ظریف داستان نشت و درز و سرقت نیست. با یک پروژه تبلیغاتی کاملاً «هماهنگ» و «طراحی شده» انتخاباتی مواجه هستیم که حتی زمانبندی انتشار هم با سفر «سوژه» هماهنگ شده تا نباشد که بخواهد توضیحی دهد. البته طراحان برخی محاسبات را اشتباه کردند و سخت پشیمان خواهند شد.
دکتر شهاب اسفندیاری عضو هیأت علمی دانشگاه هنر و رییس دانشگاه صداوسیما در این باره نوشت: در تاریخ تبلیغات بازرگانی و روابط عمومی نمونههای مشهوری از پروژههایی داریم که به فاجعه و افتضاح تبدیل شدند و بعضا برای عبرت به دانشجویان تدریس میشوند. به نظرم پروژه صوت ظریف هم در آینده به عنوان نمونهای شاخص در تاریخ افتضاحات تبلیغاتی و روابط عمومی تدریس میشود.
اما برای آنها که شک دارند این پروژه با وزیر «هماهنگ شده» است، علاوه بر سکوت معنادار چند روزهی آقای وزیر، شاید این نکته جالب باشد که جناب شعبانی معروف- مشاور سابق دکتر ظریف- هم گفته که انتشار این مصاحبه به نفع نامزدی دکتر ظریف در انتخابات است.
به نظرم «تِم» این فایل صوتی منتشر شده، کاملا در امتداد «تِم» مصاحبه دکتر ظریف با روزنامه اعتماد بود. آن مصاحبه هم یک پروژه تبلیغاتی در راستای «ری-برندینگ» دکتر ظریف بود. یک «گریم ملایم» برای انتقال از نقش وزیر امور خارجه، به نقش نامزد ریاستجمهوری.
گزارهی معروف آن مصاحبه که کاملاً حسابشده در متن کاشته شده و شاید از قبل طراحی و تمرین هم شده بود، «صفر بود اختیارات وزیر خارجه» و «مأمور و معذور» بودن او بود. قرار بود دکتر ظریف «غسل تعمید» داده شده و تطهیر شود تا برای «تولدی دیگر» آماده شود.
در تحلیل آن مصاحبه نوشتم که تناقضهای دکتر ظریف گاه به جایی میرسد که حیثیت حرفهای او را نیز خدشهدار میکند. اما مصاحبهکننده به مثابهی یک «گریمور» تا حد ممکن آسیبها را مدیریت کرده بود. حداقل در آن مصاحبه «صداقت» و «شرافت» دکتر ظریف خدشهدار نشد.
اما در این مصاحبه اخیر، به نیت انتساب برخی صفات مثبت و جذاب به سوژهی مورد نظر پیش رفتهاند (دیپلمات نخبهی مظلوم و دلسوز که با دست بسته برای وطن میکوشد)، اما در عمل اساسیترین صفات مورد نیاز برای هر نامزد انتخاباتی، یعنی صداقت و شرافت سوژه را به باد فنا دادهاند.
وزیری که چند هفته قبل در کلابهاوس دعوت شدن سردار سلیمانی به مسکو و مذاکره در مورد سوریه را با افتخار جزء ثمرات برجام به ملت میفروخت، در این نمایش تبلیغاتی میگوید اساسا این سفر و رایزنی روسها با سلیمانی برای بر هم زدن برجام بود! تقدم و تأخر گفتهها مهم نیست. تناقض مهم است.
اصلا به فرض روسها بعد از برجام حاضر شده باشند با ایران در سوریه همکاری کنند. چرا باید وزیر خارجه ایران از این که یک فرقهی وحشی و خطرناک مثل داعش شکست بخورد و نابود شود ناراحت است؟ نکند قول و قراری بوده که پس از صنعت هستهای، سوریه را هم دو دستی تحویل آمریکا دهند؟
ظاهرا برای مغزهای کوچک استعمارزده، اهمیت خرید هواپیما برای تسهیل مسافرتهای خارجی طبقهای که آنها بدان تعلق دارند، از شکست سلطهی داعش بر سوریه و عراق و دفع داعش از نزدیکی مرزهای ایران و حفظ نفوذ راهبردی و دست برتر ایران در معادلات منطقه اهمیت بیشتری دارد.
آیا طراحان این پروژهی تبلیغاتی و نشر دهندگان فایل صوتی حاضرند نامهنگاریهای مسئولان وزارت امور خارجه به مسئولان عالیرتبه نظام برای گرفتن پرونده سوریه از سردار سلیمانی و تقدیم آن به وزارت خارجه برای «نقد شدن» در مذاکرات را هم منتشر کنند؟
آیا طراحان این پروژه حاضرند توضیح دهند که ماجرای قهر وزیر خارجه با رییس جمهور در شهریور ۹۹ چه بود؟ علت اصرار وزیر خارجه برای پذیرش طرح پوتین چه بود؟ چرا دکتر ظریف اصرار داشت رئیس جمهور ایران با قاتل سردار سلیمانی در جلسه آنلاین سران ۵+۱ شرکت کند و با ترامپ گفتگو کند؟
چه بسا بیاعتناییهای تحقیرآمیزی که دکتر ظریف پس از روی کار آمدن دولت بایدن تحمل کرد و شرط و شروط دولت بایدن برای بازگشت به برجام هم ناشی از این باشد که آنها هم خبر داشتند که وزیر خارجه ایران چقدر برای مذاکره با دولت ترامپ دست و پا زده و لابی کرده است.
وقتی نگاه یکسره خیره به غرب است، نتیجه همین میشود. وزیری که حتی پس از امضای توافق با چین میگوید سیاست نگاه به شرق زمانی که خود شرق نگاهش به غرب است جواب نمیدهد، اکنون میگوید روسیه مخالف برجام بود و نمیخواست توافق ایران و غرب شکل بگیرد و دنبال بر هم زدن آن بود.
قاعدتا کار «نوابغ دیپلماسی» باید همین باشد که از میدان تعارض منافع قدرتها دنبال تأمین حداکثری منافع ملی ایران باشند، نه آنکه همهی تخممرغها را در یک سبد، آن هم سبد سوراخ، بگذارند و همهی سرمایهی خود را در قماری بزرگ در معرض نابودی و تباهی قرار دهند.
وزیری که در مصاحبه با اعتماد گفت مراسم تشییع باشکوه سردار سلیمانی نشان داد قهرمان مردم ما کسی است که در برابر آمریکا بایستد، اکنون با غصه و حسرت کاهش محبوبیت خودش را با افزایش محبوبیت سردار سلیمانی مقایسه میکند و تلویحا مردم را سرزنش میکند که ارزش «دیپلماسی» را نمیفهمند.
از حضرت امیر (ع) نقل است که «دروغگویی عیبی رسوا کننده است». کاش تصویر دکتر ظریف فقط به عنوان یک وزیر خارجه سادهلوح و بیکفایت که امتیازات زیادی داد و هیچ امتیازی نگرفت در تاریخ ثبت میشد. حتی خاتمی هم سالها قبل گفته بود ترجیح میدهم به من بیعرضه بگویند تا خائن.
اما وزیری که در کارنامهاش هیچ دستاوردی ندارد، برای توجیه ناتوانی خود مذبوحانه بر چهرهی تابناک اسطورهی بینالمللی مقاومت پنجه میکشد. وزیری که از «بچگی» دیپلمات بوده و «سربازی» اش را هم در نیویورک گذرانده، حتی تاریخ حضور مدافعان حرم در سوریه را نمیداند.
طراحان این پروژهی تبلیغاتی، که متأسفانه دکتر ظریف هم داوطلبانه و مشتاقانه در «سیاهبازی» آنها ایفای نقش کرده، مانند آرایشگران ناشی یک آرایش غلیظ بیربط و نامتناسب با شخصیت و مجلس به این «عروس انتخاباتی» خود دادهاند. در واقع او را با چهرهی «بدکارها» بیرون فرستادهاند.
در تاریخ و فرهنگ و ادبیات ما، همواره در کنار اسطورهها و قهرمانها، آدمهای حقیری بودهاند که ضعفها و ناکامیهای خود را به وجود آن قهرمانها فرافکنی کرده و از بغض و حسد آن قهرمانان در عذاب بودهاند. گاه با ناجوانمردی برای ریختن خون و یا آبروی آن قهرمانان اقدام کردهاند.
اما همچنان نام آن قهرمانان و اسطورهها است که به احترام زنده مانده است و حکایت آنها است که سینه به سینه نقل میشود و الهامبخش نسلها است. عزت و ذلت به دست خدا و بر اساس سنتهای الهی است. اما گویی تقدیر آن است که خبیثها، حسودها و نامردها به دست خودشان ذلیل و رسوا شوند.