بانک جهانی در گزارشی از اقتصاد ایران با عنوان «شرایط کلیدی و چالش ها» نوشت: اقتصاد ایران با کمک بخش نفت برای چهارمین سال متوالی در مسیر رشد قرار دارد. با این حال، تورم بالای ماندگار و کمبود فرصتهای شغلی از جمله چالشهای این اقتصاد هستند. رشد اقتصادی کشور فراگیر نیست؛ ۲۸.۱ درصد از ایرانیان فقیر هستند و دو پنجم خانوارها در معرض فقر قرار دارند. پیش بینی میشود چشم انداز رشد اقتصادی به دلیل تحریم ها، اثرات نامطلوب تغییرات آب و هوایی، کمبود برق و گاز و کاهش تقاضای جهانی محدود بماند.
این گزارش افزود: علی رغم حفظ رشد متوسط پایدار در سال ۱۴۰۱ اقتصاد ایران با چالشهای ساختاری ریشه داری مواجه است. رشد بلندمدت، کُند و بدون اشتغالزایی بوده و بهره وری پایین، تورم بالا و عدم تعادل در نظام بانکی و بازنشستگی همچنان ادامه دارد. این چالشها نارضایتیهای اجتماعی-اقتصادی طولانیمدت را تشدید کرده است. تحریمهای اقتصادی و بخش دولتی مسلط، مانع استفاده کامل از پتانسیل اقتصادی ایران، از جمله استفاده از جمعیت جوان با تحصیلات عالی، برای تنوع بیشتر اقتصاد به سمت صنایع و خدمات غیرنفتی مانند گردشگری شده است.
تورم بالا و فقدان شغل به طور نامتناسبی بر خانوارهای کم درآمد تأثیر میگذارد. سالها تورم بالا تأثیر منفی بر خانوارهای فقیر گذاشته و ارزش واقعی یارانههای نقدی را از بین برده است. با توجه به شاغل بودن تنها یک سوم جمعیت و فرصتهای شغلی محدود، به ویژه برای جمعیت جوان و زنان، چالشهای بازار کار همچنان ادامه دارد. این وضعیت نابرابریها را تشدید میکند و به نرخ بالای فقر کمک میکند. وجود فرصتهای شغلی ناکافی، بسیاری از ایرانیان، به ویژه زنان را از بازار کار بیرون رانده است و در نتیجه فرصتی برای رشد از دست رفته است. پیری تدریجی جمعیت، نرخ قابل توجه مهاجرت نیروی کار بسیار ماهر و کاهش نرخ تولد نه تنها بر دورنمای رشد اقتصادی تاثیر منفی میگذارند بلکه همچنین چالشی برای نظام بازنشستگی محسوب میشوند که هم اکنون با مشکل مواجه است.
برای حل این مشکلات مهم ساختاری باید هر چه زودتر اصلاحات اقتصادی لازم انجام گیرد. اصلاحات اولویت دار شامل بازگرداندن ثبات به قیمتها و نظام مالی، اعطای وام مبتنی بر بازار، و به حداقل رساندن مداخلات غیرضروری در بازار و کنترل قیمت هاست. اجرای یک سیاست مالی ثابت و غیر دورانی به مهار کسری بودجه و ترویج سرمایه گذاری در بخشهای تولیدی و انرژیهای تجدیدپذیر و همچنین به تنوع اقتصادی کمک میکند. پرداخت یارانههای نقدی به نیازمندان واقعی (و حذف یارانه ثروتمندان) پتانسیل مالی خوبی در اختیار دولت قرار میدهد و البته باید گفت پرداخت یارانههای نقدی به گروهی مشخص از افراد نیازمند از آنها در برابر تورم محافظت میکند.
اقتصاد ایران نرخ رشد متوسط ۳.۸ درصدی را در سال ۱۴۰۱ کسب کرد. این رشد عمدتا مربوط به بخشهای خدمات و تولید صنعتی بود. صنعت نفت نیز با کاهش عرضه در بازار جهانی رشد کرد. مصرف در بخش خصوصی به عنوان محرک اصلی رشد تولید ناخالص داخلی در این سال عمل کرد، در حالی که مصرف بخش دولتی به صورت واقعی برای کاهش کسری بودجه کاهش یافت. هم صادرات و هم واردات در این سال بیشتر شدند و سرمایه گذاری قوی در بخش ماشین آلات باعث رشد آمار سرمایه گذاری شد. علی رغم رشد ۷۰۰ هزار نفری فرصتهای شغلی در سه ماهه نخست ۱۴۰۲ بخش اشتغال همچنان نسبت به رشد اقتصادی سه سال گذشته عقب است.
بالا رفتن قیمت مواد غذایی و هزینههای ساخت مسکن نرخ تورم را به ۴۶.۷ درصد در ۵ ماهه نخست ۱۴۰۲ رساند. اما کاهش انتظارات تورمی و ثبات نرخ ارز به کاهشی شدن تورم ماهانه کمک کرد و این با دسترسی ایران به ذخایر ارزی خود در خارج از کشور همراه بود که فشارها بر نرخ ارز را کاهش داد. افزایش اخیر صادرات نفت به کاهش کسری بودجه و بهبود تراز حسابهای جاری کمک کرده است.
در سال ۱۴۰۱ و سه ماهه نخست ۱۴۰۲ درآمدهای نفتی کمتر از رقم پیش بینی شده در بودجه بود که دولت در واکنش به آن هزینههای خود را اولویتبندی کرد. از سه ماهه دوم امسال، صادرات نفت به بالاترین سطح خود از زمان اعمال مجدد تحریمهای آمریکا در سال ۱۳۹۷ رسیده است. با وجود افزایش واردات، بالا رفتن صادرات نفت در سال ۱۴۰۱ باعث شد کشور با مازاد تراز حسابهای جاری در سطح ۱۴.۴ میلیارد دلار مواجه شود که البته کسری ۱۴.۶ میلیارد دلاری حساب خالص سرمایه این دستاورد را باطل کرد. کشور برای هفتمین سال متوالی شاهد خروج خالص سرمایه بود. برآورد میشود بهبود صادرات نفت در نیمه نخست ۱۴۰۲ علی رغم منفی شدن تراز تجارت غیر نفتی، کل تراز تجاری این کشور را مثبت نگه داشته باشد.
پیشبینی میشود رشد تولید ناخالص داخلی در میانمدت با سرعت میانه به حرکت خود ادامه دهد. انتظار میرود افزایش تولید و صادرات نفت قیمتهای پایینتر نفت در سال ۱۴۰۲ و همچنین اثرات منفی رشد کُند اقتصاد چین را خنثی کند و بر این اساس تولید ناخالص داخلی ایران با موتور نفت رشد کند. همچنین پیشبینی میشود که رشد بخش غیرنفتی به دلیل تحریمها، کمبود انرژی، محدودیتهای نقدینگی، سرمایهگذاری کم و شرایط نامطمئن اقتصادی، در سطحی محدود باقی بماند. تولید ناکافی در بخش کشاورزی که به دلیل خشکسالی و کمبود آب بدتر شده است، به طور نامتناسبی به فقرا آسیب میرساند، امنیت غذایی را به خطر میاندازد و مهاجرت به شهرها را بیشتر میکند و نابرابریها بین روستا و شهر را افزایش میدهد.
پیش بینی میشود صادرات بیشتر نفت و دسترسی نسبی به وجوه مسدود شده، فشارهای مالی و خارجی را کاهش دهد. انتظار میرود هزینههای دولت در سالهای ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۴ از درآمدها پیشی بگیرد، که منجر به کسری مالی میشود. البته با کمک درآمدهای نفتی، این کسری به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی رقم کوچکتری خواهد بود. در حالی که دولت قصد دارد بیشتر کسری را از طریق فروش داراییهای خود پوشش دهد، پیشبینی میشود که فروش داراییها تا سطحی ناکافی شکاف بودجه را پوشش دهد و در نتیجه فشارهای تورمی ناشی از کسری بودجه حفظ خواهد شد. در بخش خارجی، انتظار میرود که حسابهای جاری، همچنان مثبت باقی بماند، چرا که صادرات نفت خامِ بیشتر، افت قیمت نفت و همچنین افزایش واردات را جبران میکند. دسترسی به وجوه مسدود شده به کاهش فشارها بر نرخ ارز و کاهش انتظارات تورمی کمک میکند. تورم بالا و ایجاد فرصتهای شغلی ناکافی همچنان بر رفاه خانوارها فشار وارد میکند و سیاستهای کاهش فقر را به چالش میکشد.
به هر ترتیب، چشم انداز اقتصادی ایران در معرض ریسکهای فرایندهای قرار دارد. از جمله این ریسکها میتوان به کمبود بیشتر آب و انرژی، و تشدید شوکهای تغییرات آب و هوایی اشاره کرد. اِعمال تحریمهای بیشتر و اجرای سختگیرانهتر تحریمهای فعلی ممکن است تجارت را مختل کرده و انتظارات تورمی بیشتر را تقویت کند. کاهش قابل توجه تحریمها یا دستیابی به یک توافق هستهای موقت میتواند چشم انداز اقتصادی ایران را به طور قابل توجهی بهبود ببخشد.