گروه دانشگاه « خبرگزاری دانشجو»، یادداشت دانشجویی*؛نام دانشجو که می آید انسان را به یاد یک جریانی مهم و یک خط فکر اساسی به نام بصیرت می اندازد، بصیرتی که کم ارتباط با فتوحات و بعضا شکست های صدر اسلام نیست، بصیرتی که « و لا یحمل هذه العلم الااهل بصر و صبر» است، بله بصیرت و دانشجو مراعات نظیراند با استکبار ستیزی.
حال از همه حواشی طلیعه بحثمان که بگذریم به نقطه عطف تاریخ، گذرمان می خورد و تجاربی آکنده از واژه هایی که فقدان فهم مردم زمان را با صدای بلند در گوش تاریخ تکراری پر از غصه فریاد میزند، جالب است گویی تاریخ تکرار می شود و ما تنها نوع پوششمان و نوع وسایل و تغذیه و مسکن هایمان فرق کرده اما تاریخ و جریانات و خط فکرها همان است که در زمان های پیش یک زمانی فتنه گرانی در لباس و شهرت خوارج و قبل از آن در لباس ابوسفیان ها و بعد ها در لباس یزیدیان و امویان و بعد ها در سلسله بغض بنی عباس و بعد ها تاریخی که سر هر مردی را از شرم پایین می آورد؛
این تاریخ آن قدر ادامه دار شد تا خدای متعال انسان خلیفه را محروم کرد و شایسته نعمت ولایت ندانست و امام معصوم را از میان مردم نادیده کرد و این هم یک برگ از تاریخ، برگ دیگر این کتاب قطور پر از قصه ها و غصه ها، اسفاری [فصل هایی] بلند دارد از شناخت دشمن اما گویا دشمن دنیا و آخرت ما واکسینه شدن مات ها را در برابر خدعه های شیطانی فهمیده اند و از گذاشتن دام برای آنان که آزادی اسلامی می خواهند پشیمان و مایوس شده اند لکن به لطف الحیلی کاری در پیش گرفته اند، راه کاری جسته اند که خود بیرون از بازی باشند و آنهایی که قصد نابودیشان دارند در داخل بازی، بازی کرده و متوجه نباشند و این نام جدیدی به خود گرفته است به نام استکبار.
از مباحث تاریخ استکبار عبور می کنم اما نمی توانم از این بگذرم که الحب الدنیا راس کل خطیئه، خود استکبار برای دنیا دوستی عده ای تشکیل شده است.
دشمن همان دشمن است اما در عصری جدید و لباس فریبا که کبک های ساده دل بی دغدغه اسیر شلیک های غافل گیرانه ی شکارچیانی می شوند که جز برای سیر کردن شکم شهوت و مال دوستی خویش چیزی نمی خواهند، می خواهم این را بگویم که استکبار امروز جریانی است پر از زرق و برق ها و بزک ها و سرخاب های ذائقه مردم جهان، این واژه ای که به کار می رود استکبار نو هم از طیف همین است حال وقتی که این همه دقیق شده ای، سوال پیش می آید و جوابی سدید می خواهد و آن اینک مستکبر کیست؟
شاید در ابتدا بر روی آنچه شنیده ایم از بزرگان و خوانده ایم بگوییم، بگوییم فلان کشور، اما عجله نکنید پاسخ شما صحیح است اما بگذارید روی آن تامل کنیم، چرا زمانی نماد استکبار کشوری دیگر بود و حال شاید کشور دیگری؟ آیا این مستکبر متغیر است؟ آیا امکان دارد در آینده مظهر استکبار را کشور دیگری بدانیم؟ تمام این سوال ها و سوالات مشابه و دقیق تر دیگری را باید قشری پاسخگو باشد که داعیه ی پرچم داری بصیرت را دارد.
بله، دانشجو.
دانشجوی متحرک؛ عالم، دلسوز و سیاسی می باشد، بر خود سکوت در برابر ظلم را ننگ می داند، رگ غیرتش در برابر ناحقی های زمانه و عصر خود تریبون و یادداشت و مصاحبه و سخنرانی منطقی را از شاهرگ علم بیرون می زند.
دانشجویی که کتاب خود را زیر بغل بالا بکشد و بگوید من با این مباحث دشمن شناسی و مباحث سیاسی و اینها کاری ندارم این برخلاف رسالت اوست، اگر ما با استکباری که مصداق بارز آن آمریکای متجاوز است ستیز داریم بخاطر دینی است که آیندگان و گذشتگان بر گردنمان دارند و مهم تر از ان به خاطر دین اسلامی که آن را پذیرفته ایم، «فقاتلوا ائمه الکفر» که در قرآن آمده است مگر چیزی غیر از استکبار ستیزی است.
مرحله اول شناخت دشمن است و مرحله بعد مبارزه، این از ابتدای تاریخ همین گونه بوده است و بعدها هم همین گونه است، دانشجو یعنی دانش جنگ را جوینده، اما وقتی میگوییم جنگ نه حتما آن جنگی که در جبهه ها بلکه جنگ علم، جنگ فرهنگ، جنگ اراده، جنگ مقابله با فرهنگ بزک شده ای که خیلی ها را فریب داده است؛ می باشد.
شهید بزرگواری همچون دیالمه می شناخت دشمن را و مبارزه کرد، چه مبارزه ای؟ در پشت تریبون حق را می گفت وقتی حق را از شاهرگ غیرتش فریاد میزد دشمن از جانب او احساس خطر کرد و او را مزاحمی برای صحنه های شطرنج بازی خویش دانست فلذا او را شهید کردند، شهدای دانشجویی که فریب دنیا را نخوردند و فهمیدند نیاز زمان چیست و در جبهه ها به شهادت رسیدند.
آیا دانشجوی امروز ما نیاز زمان را می داند؟ آیا مبارزه فکری می کند؟ استکبار همین است که شهدای آینده را کاهش دهند، دیگر بحث استکبار کهنه و نو نیست، اینها دیگر هر دو قدیمی شده اند مستکبرینی که صدای تبلیغ خود را با دلارهای چپاول کرده از مکیدن خون مستضعفین به دست آورده اند را در هر نقطه از عالم برای کاهش تعداد بصائر و شهدا می خواهند به کوچه پس کوچه های این دنیای خاکی برسانند، اینقدر تکرار می کنیم نفوذ، نباید از اصل قضیه غافل شویم، شیطان در همت بلند و علم الهدی و زین الدین ها نفوذ نکرد که شدند چراغ های هدایت.
به همان دلیل با استکبار ستیز می کنیم که می گوییم اعوذ بالله من الشیطان رجیم، ما هر کشوری که ناحق بگوید و دم از زور بزند با آن با تمام وجود مبارزه می کنیم و از هر چیز جز خدای تعالی که اشدالمعاقبین است نمی هراسیم، این رمز پیروزی ماست که خواندن این رمز را هم جز خود ما هیچ کسی نمی تواند بخواند مگر آنکس که تسلیم اسلام شود، کفار مجبورند زبان ما را بفهمند و قبول کنند و گر نه قطعا شکست خواهند خورد.
ما دانشجویان نمی گذاریم تاریخ آینده در مورد ما بد بنویسد، صفحات تاریخ آینده را، این تاریخ نگاران با خط خوش بنویسند که آینده روشن است و در لوای بصیرت خویش و دعای رهبرمان متسمک به حبل المتین و عترت و اهل بیت پیامبر(ص)، شادی را در خوانندگان تاریخ آینده با شهادت خود القا می کنیم.
مسعود مرجانی، نماینده شورای تبیین بسیج دانشجویی دانشگاه های ایلام
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.