اخبار دانشگاهی را از «کانال اخبار دانشگاهی SNN.ir» دنبال کنید
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از مشهد، استان خراسان رضوی دارای 363 شهید دانشجو است که از این تعداد 9 شهید مدافع حرم دارد. متاسفانه تا کنون اقدامات در خصوص شناساندن شهدای دانشجو به جامعه و به ویژه دانشگاهیان صورت نگرفته است که امید است با توجه به برگزاری کنگره شهدای دانشجو این کنگره بتواند با تولیدات خود در زمینه شناساندن این شهدا نقش مثبتی ایفا کند. معرفی شهدای دانشجو به دانشجویانی که اکنون وارد فضای دانشگاه میشوند یکی از رسالتهایی است که باید به درستی انجام گیرد، در همین خصوص و با توجه به برگزاری دومین کنگره شهدای دانشجوی خراسان رضوی در پنجم اسفند ماه به میزبانی دانشگاه علوم پزشکی مشهد خبرگزاری دانشجو اقدام به معرفی شهدای شاخص این کنگره میکند.
دانشجوی معلم شهید سید امیر میری جاغرق درسال 1344در شهرستان مشهد در خانواده ای مذهبی و زحمتکش متولد شد. او از طرف پدر و مادر سید بود و ایام طفولیت خود را در مکتب خانه محل جهت فراگیری قرآن و مسائل مذهبی و اخلاقی پرداخت. بعد از آن شروع به تحصیل کرد تا اینکه درسال 1363 موفق به اخذ دیپلم در رشته علوم تجربی شد.
در دوران انقلاب در راه اسلام و انقلاب فعالانه گام بر میداشت. تمام کارهایش خالصانه و برای خدا بود و بعد از انقلاب به ترتیب در مساجد الهادی، الله و مسجد احمدیه و پایگاه شهید سلاطین اسلامی و پایگاه بسیج عبداللهنژاد مرکز تربیت معلم شهید بهشتی مشهد فعالیت داشت. از آنجا که از کودکی به ورزش علاقه داشت در باشگاه راه آهن مشهد جهت آموزش ورزش های رزمی شروع به فعالیت کرد تا اینکه در مسابقات جودو با کمربند سبز در مشهد به مقام سوم رسید.
امیر از نظر عاطفی و اخلاقی نزد همه دوستان، آشنایان و هم کلاسی های خود الگو و نمونه بود. او فردی ساکت، مظلوم، صبور و مقاوم بود و نزد دوستان و خانواده اش هم معلم اخلاق بود و همیشه لباس های ساده ای می پوشید و هیچ توجهی به ظواهر مادی نداشت.
بعد از گرفتن دیپلم جهت افزایش معلومات خود در کنکور تربیت معلم شرکت کرد و چند ماه قبل از شروع کار تربیت معلم به عنوان یکی از اعضای شورای پایگاه شهید عبداللهنژاد مرکز تربیت معلم مشهد مشغول خدمت بود.
وی در بهمن ماه 1363 قصد داشت که راهی جبهه شود و بالاخره با کسب اجازه از پدر و مادرش قرار شد به جبهه برود. او به شعر و ادبیات هم علاقه بسیاری داشت و عشق به حسین بن علی(ع) و اهل بیت پیامبر(ص) از کودکی در وجودش شعله میکشید و حتی در یکی از نوشته هایش خطاب به امام حسین (ع)این شعر را نوشته است.
هرچه میگم حسین حسین/ دلم که سیر نمیشــــــه
تا که میخواهم ببینمت/ باز تو میگی نمیشــــــه
چکار کنم دوست دارم/ خدای من میدونــــــــــه
برادر شهید میگوید: روز19 فروردین1364بود که امیر را خواب دیدم، درست همان روزی بود که امیر در جبهه مجروح شده بود. در خواب دیدم که بسیار شاداب و با نشاط بود در محلی که همه اقوام و آشنایان جمع بودند آمد و بدون اینکه چیزی بگوید نگاهی کرد و رفت، گویی اینکه امیر برای خداحافظی آمده بود که او پس از یک هفته مجروح بودن در 25 فروردین سال 1364 در بیمارستان گلستان اهواز به شهادت رسید. بعد از شهادتش مادرم در خواب دید که امیر می گوید: مادر مدت یک هفته بود که چیزی نمی فهمیدم و بی هوش بودم اما حالا حالم خوب است. هرچند از امیر وصیت نامه ای به ما نرسید اما قطره قطره خونش تا زمان هست و زمین میچرخد خواهد جوشید.
همچنین یکی از همسنگران امیر میگوید: امیر خود یکی از مسئولین پایگاه بود و در اعزام دانشجویان به جبهه نقش عمده ای داشت، وی از چند روز قبل به نظافت پایگاه همت گماشت، در این اعزام که 198 نفر از دیگر براداران همراه امیر بودند. چهارم اسفند ماه سال 1363 از طریق پایگاه بسیج شهید عبدالله نژاد مرکز تربیت معلم مشهد به قصد اهواز حرکت کردیم.
بعد از دو روز مسئولیت برادران را از طریق لشکر5 مشخص کردند. دانشجویان میگفتند اگر عملیات نباشد چگونه برگردیم و بچه های شهدا را در سال نو ملاقات کنیم؟ دعای همه آنان این بود که « خداوندا شرکت در عملیات را نصیب ما بگردان».
چند روز بعد زمزمه عملیات شنیده شده و امیر به به من گفت نگفتم عملیات هست تو گفتی نه. یک روز وقتی به سراغ امیر رفتم دیدم در حال نماز است و اشک میریزد. بعد از اتمام نمازش متوجه شدم میخواهد دو رکعت دیگر هم نماز خواند وقتی به او گفتم نماز صبح تو قضا شده؟ گفت نه، اگر خدا قبول کند نماز حاجت برای شهادت بجا آوردم.
بالاخره او در سن نوزده سالگی در تاریخ 25 فروردین ماه سال 1364 در جنوب کشور به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش در خواجه ربیع در غرفه122درکنار سایر شهدا به خاک سپرده شد.