گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، زهره پورفرج؛ این یادداشت جوهری را توضیح می دهد که زیست جامعه امروز به رنگ آن است، خونی که در رگهای حکمرانی، فرهنگ، سنت، اخلاق، الهیات، اعمال و کنش ها و... جاریست و مفهومی که نیم موثری از جامعه را فلج و نیمه فلج کرده است.
واژه Patriarchy در لغت به معنای پدر، رییس قوم یا قبیله و پدرشاه است. واژهای که با خود مفهوم پدرسالاری را به همراه دارد. پدرسالاری نوعی شكل بندي اجتماعی است مبتني بر رابطه پدرانه بين حاكم و مردم كه قدرت به صورت عمودي، از بالا به پايين اعمال مي شود و سنتهاي جامعه آنها را تقويت مي كند. بین حكمران و توده، بين پدر و فرزند، تنها رابطه عمودي وجود دارد. در هر دو زمينه ، اراده پدری، اراده مطلق است كه هم در جامعه و هم در خانواده از طريق يك اجتماع مبتني بر مراسم و تشريفات و اجبار وارد عمل مي شود. در جامعهی پدرسالار، زن حق هیچ گونه دخالتی در امور سیاسی ندارد و از شرکت در مشارکتهای جمعیِ جامعه منع میشود. در چنین جامعهای، برتری مشهود مردان بر همه واضح است. در علوم اجتماعی خصوصا علوم سیاسی پدرسالاری بيشتر استعاره ای است برای اشاره به دولت تک فردمحور. اتفاقا این اشاره به دولت، اشاره بسیار مهمی در شناسایی سیستم پدرسالاری است.
در واژه پدرسالاري وجود كلمه پدر نبايد ما را به اشتباه بیاندازد. زیرا تصور اینکه این سیستم تنها از طرف مردها ساخته شده تصوری غیر واقعی است. این سیستم بر اساس همکاری بین دو جنس ساخته شده ولی سیر تحولات تاریخ بشری بر اساس نیروی عضلانی و جنگ و جدال این نیاز ابزاری را تبدیل به یک ارزش کرده است. زنان نیز بر اساس این نیاز بر باارزش بودن این نیاز صحه گذاشته و آن را بازتولید کرده اند. بدین منوال مرد و مردانگی به عنوان عنصر غالب سیستم بازتولید و بر زندگی اجتماعی و فردی بشر خود را تحمیل کرده است.
تصور اینکه اين سيستم همواره از طرف مردها ساخته شده و محافظت مي شود نمی تواند همه واقعیت باشد. در بسیاری موارد زنان با تبديل شدن به بلندگوی پدرسالاری، اين سيستم را بازسازی مي كنند. زنان به عنوان مادر در تربيت و آموزش سیستم نقشی اساسی را بازی می کنند. اكثريت آنان نیز بينش پدرسالاری را از خانواده و به خصوص از مادر به ارث مي برند. اين سيستم با قراردادن زنان به عنوان موضوع توليد و مصرف، زن و جنسيت وی را بعنوان كالای باارزش به جامعه عرضه مي دارد. از اين رو جنسيت زن به عنوان كالای ارزشمندی كه بايستي مورد خريد و فروش قرار گيرد به جامعه تقديم مي گردد.
این موجود کالا شده که فقط یکی از طرفهای لازم برای ادامه نسل است، عنصر اصلی ادامه نسل معرفی شده و محافظت از هستی های مادی خانه و خانواده نیز بر عهده وی قرار داده می شود تا در ارزش گذاری اخلاقی به عنوان ناموس خانواده، طایفه و ملت تعریف شود. سیستم پدرسالار، مردها نيز به اندازه زنان آسيب مي بينند. در اين سيستم، مرد چون سرپرست خانواده به شمار مي آيد، بنابراين مسائل اقتصادی، امنيت و ساير مشكلات خانواده به او واگذار مي گردد. به غير از این، مسائل ديگری از قبيل ناموس و غيره كه به عنوان اخلاق و ارزش توسط سيستم در اجتماع جای گرفته، از نظر روحي مردها را نيز مانند زنان برای حراست و مراقبت از آنها وادار مي كند. لذا مرد به كنترل و نظارت موجود خارج از خود (زن) مجبور مي شود.
نرینگی به عنوان عنصر برتر و مهم كنترل از طرف سيستم بر جامعه تزریق و تحمیل می شود . لذا مردي كه در جامعه نمي تواند كنترل داشته باشد، از طرف مردها و زنان ديگر با كلمات بي غيرت و بي ناموس و... مورد استهزا قرار مي گيرد. حتي اكثريت مردها براي اينكه اتوريته نرینگی را اجرا كنند، مجبورند برای رسیدن به ابزارهای تعریف شده این اتوریته به خشونت متوسل شوند. سیستم اقتصادی و مکانیزم تولید اقتصادی نیز تا همین اواخر سیستم پدرسالارانه بازتولید کرده و مکانیزم تولید و بازار نیز بر اساس آن شکل گرفته بود؛ تا اینکه نیروی کار زن در سیستم اقتصاد صنعتی و خدمات مورد نیاز شدید قرار گرفت.
در سال های اخیر چیزی که توجه مردم را به خود جلب می کند، فعالیت مصداقی و سطحی فعالین حقوق و مسائل زنان در ایران است. ایران به عنوان کشوری پایبند به سنت و فرهنگ تمدنی خود و همچنین دارای حکومت دینی، مصادیق ظلم و تبعیض را در زیر سنت و خوانش انحراف یافته از دین تحریف کرده و بی عدالتی را در تمام لایه های زیرین پخش و منبسط می کند. یکی از انواع تبعیض و بی عدالتی، بی عدالتی جنسیتی است. اگر بخواهیم ساده انگارانه نگاهش کنیم به مصادیق خشونت علیه زنان یا خانه نشینی و حضور زن در تبلیغات اکتفا می کنیم.
اما دیدگاه از بالا و کلی به موضوع، سطح دغدغه، رویکرد و منظره مورد مشاهده را به کلی تغییر می دهد. شاید هدف فلسفه هم همین باشد. اگر به موضوعات (حوزه زنانی) اخیر از بالا و با قصد کشف ریشه وقایع غم انگیزش نگاه کنیم، به مفهومی فراتر از حوزه زنان می رسیم و آن را در تمام سطح جامعه انسانی، حتی در حیات مردان می بینیم. این ریشه خشکاننده چیست؟ موضوعی که به آن پرداخته شد؛ پدرسالاری. موضوعی که آن را ریشه و عمق تعبیر می کنم.
حال سوال اینجاست که آیا همچنان قرار است با شنا در سطح، سرپوشی بر اصل فاجعه بگذاریم و فرایند تحقق حضور، حیات و بهزیستی مردان و مخصوصا زنان را طولانی تر کنیم؟
زهره پورفرج - مسئول خواهران انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت دانشگاه تبریز
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.