نکتهسنجیهای رهبر انقلاب در حوزه شعر آیینی، شبچراغ پر فروغی است که با نمایاندن راه، ما را از فرو افتادن در چاه کجرویهای محتوایی و مضمونی حفظ میکند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، رضا اسماعیلی نوشت: ادب توحیدی در «شعر فاطمی»
از توصیههای همیشه و همواره مقام معظم رهبری به شاعران آیینی، التزام و پایبندی مؤمنانه به ادب توحیدی است. توصیه به توحید اندیشی و یکتاپرستی، و تعقل و تدبر در این نکته که خاندان رسالت (علیهم السلام) به برکت عبودیت و بندگی حضرت حق، مرتبت و رفعت یافتهاند؛ از همین رو بر شاعران اصیل آیینی وظیفه و فریضه است که در ستایش بزرگان دینی پای خود را از مرز و عرض بندگی فراتر نگذارند و سیمای آنان را بر بوم روشن شعر آیینی به عنوان اسوه حسنه و بندگان صالح خدا به تصویر بکشند، و نه چیزی از این بیشتر.
آگاهی عالمانه به این دقیقه، که عصاره و جانمایه آموزههای اصیل دینی است، راه را بر نفوذ شیطان غلو و غالیگری - معصومپرستی- در شعر آیینی میبندد، و ما را از دادن نسبت «الوهیت» و «ربوبیت» به خاندان رسالت باز میدارد، و در نهایت کاروان شعر آیینی را به صراط راستی و رستگاری هدایت میکند. این که بدانیم و آگاه باشیم که محبت اهل بیت، هم عرض محبت پروردگار نیست، در طول محبت حضرت احدیت است. چنان که در سوره اخلاص میخوانیم: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، اللَّهُ الصَّمَدُ، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ».
مقام معظم رهبری نیز در دیدارهای سالانهای که با شاعران آیینی داشتهاند، همواره بر این نکته تأکید کرده و شاعران را از فرو افتادن در برزخ غالیگری برحذر داشتهاند. ایشان در تبیین مراتب عبودیت حضرت زهرا (س) میفرمایند: «.. ارزش فاطمه زهرا (س) به عبودیت و بندگی خداست. اگر بندگی خدا در فاطمهی زهرا (س) نبود، او صدیقه کبری نبود. صدّیق یعنی چه؟ صدّیق کسی است که آنچه را میاندیشد و میگوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. این بزرگوار صدیقه کبری است؛ یعنی برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگی خداست. اگر بندگی خدا را نمیکرد، صدّیقهی کبری نمیشد. اساس، بندگی خداست... نه فقط فاطمه زهرا (س)، بلکه پدر فاطمه هم ـ که مبدأ و سرچشمه فضائل همه معصومین اوست و امیرالمومنین و فاطمه زهرا (س) قطرههایی هستند از دریای وجود پیغمبر ـ ارزشش پیش خدا به خاطر عبودیت است: «اشهد ان محمدا عبده و رسوله»؛ اول، عبودیت اوست؛ بعد رسالت او. اصلاً رسالت ـ این منصب والا ـ به او داده شد، به خاطر عبودیت.... برادران و خواهران عزیز! من و شما باید دنبال عبودیت خدا باشیم. تمجید از فاطمه زهرا نتیجهاش باید این باشد.» (بیانات رهبری در دیدار جمعی از مداحان، ۵ مرداد ۱۳۸۴)
نازکبینیها و نکتهسنجیهای امین شعر انقلاب در حوزه شعر دینی و آیینی، شبچراغ پر فروغی است که با نمایاندن راه، ما را از فرو افتادن در چاه کجرویها و کژراههها محتوایی و مضمونی حفظ میکند. رهبر انقلاب طرح مسائل غلط و خلاف آموزههای دینی و قرآنی را در شعر آیینی جایز نمیدانند و بر این دقیقه پای میفشارند که شعر اصیل دینی باید «متکی و مستند به معارف حقه الهیه» باشد. ایشان با تیزبینی و ریزبینیهای حکیمانه به ما میآموزند که در برابر بیان مطالب انحرافی و خرافی که باعث مخدوش شدن چهره اسلام و وهن خاندان رسالت میشود، نباید ساکت، بیتفاوت و منفعل بود. بلکه با مؤاخذه و تذکر به شاعر و مداح باید از تکرار چنین مسائلی پیشگیری کرد. تا آنجا که به یاد دارم، امین شعر انقلاب در تمام دیدارهایی که با شاعران و ذاکران اهل بیت در طول سالیان پس از انقلاب داشتهاند، هر گاه در حضور ایشان شعر یا مرثیهای خوانده شده که با روح دین و آیین در تقابل بوده، بدون هیچ ملاحظهای به شاعر و مداح آن تذکر داده و خواستار اصلاح شعر یا مرثیه شدهاند.
تأکید همیشه و همواره رهبری به شاعران آیینی، وفاداری به صدق واقعه، امانتداری، راستاندیشی و درستاندیشی در شعر آیینی است. ایشان در یکی از سخنرانیهای خویش با تاکید بر این دقیقه میفرمایند: «مدح و مصیبت ائمه (علیهمالسلام) بخش مهمی از شعر دینی است، اما در این بخش باید سخنان معقول، منطقی و برخاسته از نگاه و سلیقه درست به کار برده شود و از برداشتهای عامیانه و سطحی، و بیان مسائل جعلی و توهمی پرهیز شود.»
خاطرهای درسآموز
خاطره زیر که از زبان عباس حیدرزاده، مداح مخلص اهل بیت (ع) نقل شده است، گواه صادقی بر این ادعا است که رهبر انقلاب بیش از همه ما با شعر آیینی مأنوساند و بیش از همه ما بر این حوزه اشراف دارند. توجه عمیق و دقیق رهبری به شعر آیینی را در قاب و قالب خاطره زیر میتوان به تماشا نشست. تأمل در جان و جهان این خاطره، میتواند برای همه ما عبرتآموز و راهگشا باشد. حیدرزاده میگوید:
«یکی از مواردی که ایشان - مقام معظم رهبری - گاهی به ما تذکر میدادند بحث شعر بود. ایشان خیلی نسبت به بحث شعر توجه و دقت دارند و تأکید دارند که اشعار محکم را بخوانید. گاهی برخی از اشعار را به من تذکر میدادند که این شعر مثلاً این ایراد را دارد. در یکی از ملاقاتها که در ایام روضههای فاطمیه (س) در بیت رهبری بود، ایشان نکتهای را به بنده فرمودند و گفتند که به مداحان دیگر هم بگویید. وقتی من در محضر ایشان مداحی کردم، در آخر خواندنم به مستمعین گفتم: «دستها را بالا بیاورید و بگویید یا زهرا». بعد وقتی من خدمت ایشان برای عرض ارادت رسیدم، فرمودند که این که شما گفتید دستها را بالا بیاورید و بگویید یا زهرا (س)، ما هیچ کجا نداریم که برای غیر از خدا دست بالا بیاورید؛ نه در منابع اهل سنت و نه در منابع شیعه. شما خودتان رعایت کنید و به دیگر مداحان هم بگویید که فقط برای «یا الله» گفتن از مردم بخواهند که دستشان را بالا بیاورند. فکر میکنم دقت و ظرافت ایشان بر روی این نکته به دلیل این بود که توجه داشته باشیم، اینهایی که ما را مشرک میدانند و ایراد میگیرند که اینها دستشان را برای گفتن یا حسین (ع) و یا زهرا (س) بالا میآورند و ایشان را خدای خود میدانند، سوء استفاده نکنند و شائبه بدعت گذاری و شرک ایجاد نشود.»
حرف آخر
جان کلام آن که شعر فاطمی نیز - مثل سایر زیر شاخههای شعر آیینی - برای زایندگی و بالندگی بیشتر، نیاز به نقد و آسیبشناسی عالمانه دارد. این که در احادیث گفته شده است هر کس بیتی برای اهل بیت بگوید، صله او بیتی از بهشت است، مشروط به آن است که شعرش مصداق عمل صالح باشد، و زمانی شعر ما مصداق عمل صالح خواهد بود که با «معرفت» درآمیزد و منطبق با آموزههای اصیل دینی و مستند به آیات و روایت محکم باشد.
تیغی که امروز بر پیکره شعر آیینی و فاطمی ما زخم میزند، تیغ کمدانشی و دردمندی منهای درکمندی است. «دردمندی» منهای «درک مندی» باعث میشود که شعر ما از ترکستان غالیگری سر در بیاورد! شعر شاعر آیینی باید بر پایههای حکمت و معرفت استوار شده باشد. به تعبیر صریحتر، شاعر آیینی باید حکیم باشد. اینکه بگوییم من شاعرم نه عالم دینی، شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت الهی و انسانی است. داشتن دانش ادبی برای شاعر آیینی کافی نیست. شاعر اصیل آیینی برای ایفای درست رسالت و مسئولیتی که بر دوش دارد - بی هیچ، چون و چندی - باید در شمارعالمان دینی باشد؛ زیرا شعری که بدون معرفت و دانش دینی برای اهل بیت (ع) سروده شود، چیزی جز خیالبافی و توهماندیشی نیست.
اگر شعر فاطمی ما در تقابل با آموزههای اسلام ناب محمدی و در مسیر ترویج جهل و خرافات باشد، مُبین کم دانشی ما در حوزه دین و آیین است، و کیمیاگری که ایمان ما را تبدیل به عمل صالح میکند، خضر «حکمت و معرفت» است. امید آن که در عرصه شعر آیینی و فاطمی، کیمیای معرفت را دریابیم و «دُر» یابیم - آمین، یا رب العالمین.