گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- سارا عاقلی؛ سال ۱۴۰۰ نه فقط شروع سال جدید و حتی به باور عمومی آغاز سدهای جدید، بلکه مقارن با انتخابات سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و نوید بخش فصل جدید حکمرانی است. امیدی که پس از تجربهی گفتمانهای مختلف و سالهای سخت شرایط اقتصادی شکل گرفت و اگر به هر دلیلی به سر منزل مقصود نرسد، به ناامیدی شکل گرفته در سالهای پایانی دههی ۹۰ دامن میزند.
فرهنگ و هنر یکی از قربانیان سیاسی کاری و شرایط نابهسامان اقتصادی در سالهای اخیر است؛ موضوعی که در نگاه برخی سیاستمداران حکم موضوع دست چندمی را دارد که باید خرج سیاست شود و به وقت آن که ایام انتخابات است از قُلک هنر و هنرمندان به نفع یک جناح سیاسی رای بیرون کشید! اینبار به سراغ یکی از مهمترین و مَبناییترین عرصههای فرهنگی رفتیم؛ صنعت نشر و اهالی آن که قرار بوده ادبیات را به عنوان مادرِ دیگر هنرها زنده و پویا نگه دارند، اما در سالهای اخیر و با نوسانات عجیب قیمت کاغذ و در ادامه با حواشی ایام کرونا از عرصهی دغدغههای فرهنگی به ورطهی نگرانیهای اقتصادی هبوط کردند.
کاغذ، الفبای حوزهی نشر است؛ مانند آب برای کشاورزی و برق برای صنعت، اما در چند سال اخیر قیمتِ چند قلم کالا دچار نوسان عجیب شد و کاغذ یکی از همینها بود؛ فراز و فرود قیمت کاغذ موضوع جدید نیست و در دهه گذشته همواره به حوزه نشر و مطبوعات شوک وارد کرده
اردیبهشت سال ۱۳۹۱، رهبر انقلاب در حاشیهی بازدید از نمایشگاه کتاب تهران به گرانی کاغذ اشاره کردند و به مسئولان وقت وزارت ارشاد تاکید کردند باید برای تولید کاغذ داخلی، کارخانههای کاغذ را رونق داد تا فعالیتشان را شروع کنند؛ برای تحقق این مطالبه یک راهحل کوتاهمدت و یک راهحل بلندمدت به کار بسته شد؛ در درجه اول وارد کردن کاغذ با ارز دولتی که قیمت بالای آن را بشکند و در بلندمدت قوت بخشیدن به تولید داخل؛ تخصیص ارز دولتی چند وقتی انجام شد، اما تولید داخل به فراموشی سپرده شد و کارخانجات داخلی نیز به دلیل نبود حمایتهای کافی در راستای تولید حرکت نکردند.
ارز دولتی نیز چند وقتی به کار بسته شد، اما خالی از ایراد نبود مانند احتکار برای افزایش تقاضا و افزایش قیمت؛ با این حال در سال ۱۴۰۰ یکباره اعلام شد که ارز ۴۲۰۰ دیگر به کاغذ اختصاص پیدا نمیکند و همین کاغذ را گرانتر کرد.
شرح مشکل از زبان ناشران نشان میدهد مشکل کاغذ، نه کمبود بلکه مدیریت، توزیع و قیمتگذاری آن است؛ طبق اقدام وزارت فرهنگ، هر ناشر براساس میزان کتابی که در طول هر سال منتشر میکند و در خانه کتاب به ثبت میرسد، سهمیه مشخصی از کاغذ یارانهای دریافت میکند، اما این سهمیه برای برخی از ناشران تنها ۲ درصد از نیازهایشان را رفع میکند و این باعث میشود آنها برای جبران کمبود هایشان رو به کاغذ با قیمت آزاد بیاورند.
محمد عزیزی، مدیرمسئول نشر روزگار در گفتگو با دانشجو، درباره قیمت کاغذ گفت: «شگفتانگیزترین مسئله این بود که قبلا قیمت کاغذ در بازهای چهار یا پنج ساله تغییر میکرد. مثلا کاغذی که در بازار آزاد برای مثال هر بند ۱۶ یا ۱۷ هزارتومان به فروش میرسید، بعدها تبدیل شد به ۵۰ الی ۶۰ هزار تومان به ازای هربند و تا حدود ۷۰ الی ۸۰ هزار تومان به ازای هربند، اما ناگهان از زمانی که تحریمها شدید شد و به خصوص در دوسال گذشته، قیمت کاغذ به بندی ۱۵۰ هزار تومان رسید. روز بعد تبدیل به بندی ۲۰۰ هزار تومان شد و همینطور ادامه یافت. عجیبتر اینکه امسال وقتی ما بعد از فشارهایی مانند کرونا به سراغ کار رفتیم قیمت کاغذ به بندی ۷۰۰ هزار تومان رسیده بود. واضح است که نتیجه این نوع بازار، تعطیلی انتشارات و مطالعه و فرهنگ و ادبیات و کتاب و به نوعی تعطیلی تفکر است.»
گرانی کاغذ تنها یکی از انبوه مشکلات حوزه نشر بود چراکه از اواخر سال ۹۸ ویروسی مهلکتر از گرانی به جان بازار نشر و کل جامعه افتاد و آن شیوع ویروس کرونا بود؛ ضربهای مهلک به کل پیکرهی اقتصاد در تمام کشورها که حوزهی نشر را هم بینصیب نگذاشت.
اگر شرایط نابهسامان اقتصادی باعث شد محصولات فرهنگی مانند کتاب، سینما و... به اولویت آخر خانواده تبدیل شود، کرونا در بدو ورود خود موجب گردید اقبال به حضور در مراکز فرهنگی مانند کتابفروشیها و سالنهای سینما کاهش شدیدی داشته باشد.
در همین باره سلمان باروح، مدیرعامل فروشگاه کتاب قلم، معتقد است کرونا تاثیرات بسیار مخربی در فروش کتاب و کاهش تعداد مراجعه کنندگان به فروشگاههای کتاب داشته و در گفتگو با ایسنا گفته: «هرچند که کرونا فرصت فروش آنلاین و غیرحضوری کتاب را برای ما فراهم کرده است، اما این موضوع تأثیر چندانی برای فروشگاههای کتاب نداشته است؛ کافه کتاب فروشگاه کتاب قلم را در منطقه گردشگری زشک تأسیس کردیم که با شیوع کرونا، عملاً این کافه کتاب تعطیل شده؛ با افزایش قیمت کاغذ و در نتیجه افزایش بهای تمام شده چاپ کتاب در شرایط اقتصادی کنونی، مردم به خرید کتاب رغبتی از خود نشان ندهند.»
البته این وضعیت بیشتر متعلق به ماههای ابتدایی شیوع کرونا بود؛ زمانی که ابعاد آن و نحوهی مدیریت آن غیر ناشناخته به شمار میآمد؛ کمی بعد عرضهی محصولات فرهنگی به ویژه کتاب به صورت فروش آنلاین، الکترونیکی و صوتی مورد اقبال مخاطبانی قرار گرفت که بخاطر کرونا مجبور به خانهنشینی شده بودند و اوقات فراغت بیشتری نسبت به قبل داشتند
بر همین اساس برخی از اهالی حوزه نشر درباره نسبت کتاب و کرونا نظر متفاوتی دارند؛ مانند علی رجبزاده، مدیر فروشگاه پردیس کتاب مشهد که در گفتگو با ایسنا اظهار داشته: «اگر فرض کنیم که آسیبهای کرونا بر مشاغل در حدود ۵۰ درصد بوده، این میزان در کتابفروشی بسیار کمتر بوده؛ شیوع کرونا باعث شد تا مردم وقت آزادتری داشته باشند و این موضوع از دلایل اصلی افزایش خواندن کتاب شده است.»
رضایت از میزان فروش حوزه نشر در ایام کرونا باتوجه به کاهش فروش حضوری، بستگی به فروش مجازی انتشاراتیهای مختلف دارد و نشرهای مختلف بسته به میزان شهرت و توانمندیِ صفحات مجازیِ خود از فروش غیر حضور سود میبردند و طبیعتا در این بین انتشاراتیهای کوچک و خصوصی بیشترین ضرر را کردند.
تجربهی دیگر کشورها نشان میدهد کرونا شکلِ فروش کتاب را تغییر داده، اما گاهی بر میزان فروش افزوده؛ مانند آمریکا که براساس اعلام اتحادیه ناشران این کشور، با وجود اینکه رفتوآمد آدمها در این یکسال کمشده، فروش کتابهای صوتی نسبت به زمان مشابه در سال ۲۰۱۹ بیش از ۱۷ درصد افزایش داشته و فروش کتابهای الکترونیک که در چند سال گذشته با کاهش روبهرو بوده افزایش ۱۶درصدی را تجربه کرده است.
حالا این احتمال وجود دارد که پس از فروکش کردن شیوع کرونا و مهار آن، عصرِ کاغذ دوباره آغاز شود و قیمت آن افزایش یکباره داشته باشد؛ البته در ایام تعطیلات کرونایی نیز علیرغم کاهش تقاضا، قیمت کاغذ کاهشِ آنچنانی نداشت؛ ضمن آنکه در طول این مدت واردات کاغذ از ارز دولتی بهرهمند بود تا بتواند با قیمت متعادلتری به دست ناشر و در نهایت به دست مخاطب برسد، اما در واقعیت اتفاق دیگری افتاد و با احتکار کاغذهای وارد شده با ارز دولتی، قیمت آن سر به فلک کشید.
مدیر مسئول نشر روزگار درباره علت گرانی کاغذ به دانشجو گفت: «زمانی که کاغذ با ارز ۴ هزارتومانی وارد میشود نمیتوان ادعا کرد قیمت آن به دلیل تحریمهاست؛ ارز دولتی به یکی دو شرکت داده میشود تا کاغذ را وارد کنند و این شرکتها از طریق اتحادیه ناشران کاغذ را میان ناشران توزیع میکردند؛ زمانی که این اتفاق به درستی نمیافتد ناشر مجبور است به بازار آزاد مراجعه کند؛ در بازار آزاد هم قیمتها بر اساس احتکارهای صورت گرفته متعادل نیست.»
عزیزی در تحلیل قیمتِ کاغذ ادامه داد: «افرادی شرکت صوری تشکیل میدهند و اقدام به دریافت سوپسید میکنند، ارز دریافت میکنند که بتوانند کاغذ وارد کنند، اما وقتی کاغذ را وارد میکنند، به جای عرضه کامل به بازار، بخش ناچیزی از آن را به بازار عرضه میکنند تا کمبود مصنوعی ایجاد کنند و از فضا سواستفاده کنند. در این شرایط وقتی ناشر ناچار است کتاب را به موقع به چاپ برسانند و از طریق اتحادیه و وزارت ارشاد هم نمیتواند به اندازهای که باید کاغذ دریافت کند، مجبور میشود که به بازار آزاد متوسل شود. همین امر موجب میشود که در بازار آزاد سواستفادههای وحشتناک به وجود آید.»
علیرغم گره خوردن قیمت کتاب به قیمت کاغذ، برخی از اهالی کتاب مانند میثم رشیدی معتقدند سهم ناچیزی از بازار کاغذ به کتاب تعلق میگیرد؛ او در این باره به دانشجو گفت: «واقعیتی در ارتباط با مسئله کاغذ وجود دارد، درواقع سهم کاغذ مصرفی حوزه کتاب در مقایسه با کل کاغذ مصرفی کشور بسیار ناچیز است. مواردی من جمله کاغذ مصرفی بسته بندی اجناس، کاغذ مصرفی تبلیغات و بازرگانی و فرمهای اداری و مواردی از این دست در مقایسه با کاغذ مصرفی حوزه کتاب رقم زیادی است. به همین سبب مدیریت کاغذ مصرفی حوزه کتاب بسیار راحت است و اگر کسی واقعا دغدغه داشته باشد میتواند مدیریت کند و این مشکل را حل کند.»
با همه این اوصاف و ضررهایی که در تعطیلات کرونایی و شرایط نابهسامان اقتصادی متوجه ناشران کوچک شد، حمایتهای کمی از آنان صورت گرفت که حرکت دادن چرخهای فرهنگ را برای آنان دشوارتر از قبل کرد و علیرغم وعدههای داده شده از سمت مدیران فرهنگی، تسهیلاتِ چشمگیری به آنان تعلق نگرفت. عزیزی در خصوص تسهیلات به اهالی حوزه نشر اظهار داشت: «در ارتباط با وامهای تسهیلاتی وعده داده شده چندین بار از طریق اتحادیه ثبت نام کردیم، اما در عمل همیشه به بن بست خوردیم و به نتیجهای نرسیدیم؛ ما از طریق مجمع ناشران انقلاب اسلامی از آن استفاده کردیم و توانستیم از طریق معرفی آن تشکیلات مبلغ حدودا ۱۲۰ میلیون تومانی دریافت کنیم؛ اما از طریق اتحادیه ناشران چیزی دریافت نکردیم.».
اما میثم رشیدی از عدم ارائه تسهیلات گفت و تصریح کرد: «ما چیز زیاد و خاصی ندیدیم، شاید مثلا در حوزههایی از قبیل سینما و تئاتر وامهایی داده شد، اما ما این موارد را به طور مشخص ندیدیم. میزانی سهمیه کاغذ داده شد که طبیعی بود و ارتباطی به کرونا نداشت، یارانهای هم در قالب طرحهای فصلی خانه کتاب داده شد که آن هم باتوجه به گرانیها و افزایش قیمتهای کتاب هیچ سود و فایدهای نداشت. ما در کل حمایتی ندیدیم، فقط کتابفروشیها مطالبه داشتند که در دوران تعطیلیها بتوانند باز باشند، چون فضای کتابفروشی آنچنان بستری برای انتقال ویروس نیست. اما این مورد هم به جایی نرسید، چون وزیر ارشاد نتوانست از این امر حمایت کند.»
حوزهی نشر اگر در دههی ۹۰ به ویژه در سال آخر، روزهای سختی را پشت سر گذاشت، اما اکنون با روی کار آمدن کابینهی جدید این امید وجود دارد که مدیران فرهنگی تغییر کنند و عرصهی فرهنگ و هنر شاهد روزهای بهتری باشد؛ اهالی فرهنگ به ویژه فعالان حوزهی کتاب مطالبات مختلفی از وزارت ارشاد پیشرو دارند.
رشیدی، نویسنده حوزه تاریخ و دفاع مقدس، انتظارات اهالی نشر از دولت آینده را اینگونه با دانشجو در میان گذاشت: «اگرچه بازار نشر خودساخته و مستقل است، اما دولت با تصمیماتی که میگیرد میتواند فضای حوزه نشر را متحول کند مثل یارانههای کاغذ و چاپ یا مسئله مهمی مثل ممیزی و امثالهم که همگی تاثیرات زیادی بر حوزه نشر دارند. ناشر باید برای خود برنامهای داشته باشد، اما وزارت فرهنگ و ارشاد و مشخصا معاون فرهنگی وزارت ارشاد حداقل باید سیاستهای خود را بنا نهد و با مطلع کردن ناشرین از آنها، این اطمینان را بدهد که این سیاستها در این ۴ سال ثابت است و ما از این چهارچوب خارج نمیشویم که موجب ضربه به شما ناشرین شود؛ و ناشرین میتوانند در این حالت با خیال راحت برنامه ۴ ساله خود را تنظیم و به آن عمل کنند.»
مدیر مسئول نشر روزگار، اما در کنار مسائل اقتصادی، مطالبات محتوایی را نیز از ارگانِ فرهنگیِ دولت پیشرو مطرح کرد و گفت: «به عقیده من وزارت فرهنگ و ارشاد دولت جدید باید سه مورد را مدنظر داشته باشد؛ اول اینکه در زمینه ممیزیهای کتاب تجدیدنظر کند؛ با توجه به اینکه نشر کتاب در عدد خیلی پایین است و تاثیر آنچنانی به لحاظ اخلاقی نمیگذارد که ادعا کنیم جو اخلاقی جامعه تغییر میکند؛ مسئلهی دوم کاغذ و مقوایی است که برای چاپ کتاب مورد نیاز هر ناشری است؛ اینکه مجدد این اقلام با ارز دولتی در اختیار ناشرین قرار گیرد با این تفاوت نسبت به دولت قبل که میزان آن را افزایش دهند و به اندازه نیاز واقعی هر ناشر باشد و مورد سوم اینکه از کتابهای تازه چاپ برای تجهیز کتابخانههای سراسر کشور استفاده شود؛ چه از طریق نهاد کتابخانههای عمومی و چه از طریق کتابخانههای مساجد و راههای مشابه.»
به نظر میرسد با کمرنگ شدن مشکلاتِ اقتصادی که صدرنشینِ لیستِ مطالبات ناشران است، میتوان امیدوار بود که اهالی فرهنگ، تمرکز خود را بجای مسائل معیشتی و مالی بیشتر به مسائل فرهنگی جامعه دهند.