به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو»؛ پنج سال پیش و در چنین روزهایی، ایران در حال تجربه فضای سیاسی نا آرامی بود، نا آرامیهایی که بیش از هر چیز، در پی «ملاطفت» بیش از اندازه نظام با معترضان به نتایج انتخابات به دور دهم ریاست جمهوری ایجاد شده و شدت گرفته بود.
تنها پس از گذشت چند روز از حادثه تلخ 30 خرداد در تهران، و بازگشت نسبی آرامش به این شهر، «محسن سازگارا» از تئوریسنها و فعالان فتنه در واشنگتن، در چندین مصاحبه و یادداشت به طور جداگانه تاکید کرده بود آرامش حاکم بر خیابانهای تهران دیری نخواهد پایید و جنبش سبز از تمام «ظرفیتهای مناسبتی» برای بروز و ظهور خود استفاده خواهد کرد.
مناسبتهایی که از قضا به نوعی نماد و سمبل خط مشی و راهبرد اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و رهبر فقید آن به حساب میآمد.
گویی دیگر زمان آن فرا رسیده بود تا کسانی که سالها و در مجالس خصوصی به انکار راه امام و پشیمانی از اقدامات گذشته نظام و انقلاب میپرداختند، کینه سالیان خود را علنی کرده و در خیابانها به نمایش آن بپردازند.
«علیرضا نوریزاده» در آستانه برگزاری مراسم «روز قدس» طی ارتباط تلفنی با شبکه VOA به طرز معناداری تاکید کرد «در روز قدس امسال شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران سر داده خواهد شد».
البته خط مقابل انقلاب به این هم اکتفا نکرد، چرا که «رادیو اسرائیل» هم برای راهپیمایی روز قدس خمینی، شعارهای پیشنهادی ارائه کرد، شعاری که در تاریخ سیاسی معاصر ایران به این راحتی محو نخواهد شد.
همه چیز روشن بود؛ ظرفیتی که مدعیان خط امام و «جماران نشینان» ایجاد کرده بودند، میرفت که راه امام و بنیانهای این انقلاب را، که بر خون شهدا استوار است، بلرزاند.
شاید تا آن زمان باورش، هنوز هم برای عدهای آسان نبود، که کسانی که خود را هوادار و پایدار راه امام میخواندند و از ایشان «اجازههای خاص» داشتند، این چنین با آبروی نظام بازی کرده و برای پیشبرد منافع خود، بنیانهای انقلاب را به بازی بگیرند.
سرانجام روز قدس فرا رسید؛ در میان ناباوری فرزندان انقلاب که هنوز هم علی رغم تمامی نشانهها نمیخواستند باور کنند که برخی از ساکنان کشتی نظام به آخر خط رسیدهاند، «رهبران جنبش سبز» در میان عده اندکی از طرفداران خود - که به راحتی آمدند و هر چه می خواستند کردند و گفتند- حاضر شده و برای آنان حاشیه امنیت ایجاد کردند.
تهران؛ «پایگاه مقاومت در جهان»، شاهد عدهای بود که آمدند و علیه «محور مقاومت» شعار دادند، شعارها به شکلی بود که در جملاتی کوتاه تمام محورهای مقاومت علیه اسرائیل را مورد هجوم قرار میداد.
مهدی کروبی، در میان جمع اندک فتنهگران موجود در روز قدس که حتی در اطراف وی نیز، شعار «نه غزه، نه لبنان» را فریاد می زدند، با غرور و تبختر زننده ای حاضر شده هیچ واکنشی به این شعارها نداد، به این ترتیب سایر رهبران جنبش سبز نیز در سایر نقاط راهپیمایی و در حالی که از نزدیک شاهد این ساختارشکنی و زیر پا گذاشتن آرمان های امام از سوی طرفدراران امروز خود بودند، حاضر شدند.
واکنش ملت انقلابی به رهبران حرمتشکنان آرمانهای انقلابی در روز قدس
ماموریت به خوبی انجام شده بود و سران فتنهگران بسیار از عملکرد وابستگان خود در خاک ایران به عنوان پایگاه اصلی مقاومت خشنود بودند، به طوری که تنها چند تصویر از این تجمعات پراکنده، آن قدر برای رژیم صهیونیستی عزیز و قابل احترام شد که تا چندین روز آنها را در سایت وزارت خارجه خود قرار داد!
البته این پایان راه این ساکنان دیروزین کشتی نظام نبود، «13 آبان» «16 آذر» و ایستگاه پایانی «عاشورا»، ردپای خداحافظی این «انقلابیهای فرسوده پشیمان» را به همگان نشان میداد...
اما این روزها بار دیگر و در پی واکنش روزنامههای زنجیرهای و بی اعتنایی آنان به کشتار فجیع غزه در حالی که تمام توجهشان به «تازه اسلامهای برسر سفره» بود، این خاطرهها برای ملت ما یادآوری شده است.
تشکیلات و سازمانها و افرادی که علنا در قبال آن ساختارشکنیها سکوت کرده و حتی از آنها دفاع کردند، اما ماندند(!) امروز هم به راحتی و در هر اقدام و حرکت خود کلیترین خط مشیها و آرمانهای این نظام را زیر پای خود میگذارند و البته به نظر میرسد که باز هم خواهند ماند!!
این اتفاقات ممکن هرازچندگاهی موجب دلآزردگی و خشم فضای عمومی جامعه ما شود، وگرنه کدام ناظر تحولات دهههای اخیر سیاسی ایران است که نداند فرزندخواندگان «موسویخوئینیها» سالهاست از خط امام و شهدا خارج شدهاند.
تمام این ها در حالی است که اخیرا، یکی از فعالان جبهه اصلاحات، با مشاهده جو عمومی ایجاد شده در جامعه در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی، اظهارات مضحکی را مطرح کرده و گفته است «عدهای گفتند فلان جریان وابسته به اصلاحات شعار نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران سر داده است، این یک دروغ شاخدار است زیرا هیچکس از وابستگان به اصلاحات و کسانی که به مردم و انقلاب ایمان دارند، چنین عقیدهای ندارند.»!
اما با نگاهی به تنها آنچه که در سال 88 و در سطح خیابان(!) رخ داده، میتوان دریافت شعار «نه غزه، نه لبنان» و به طور کلی پشت کردن به آرمانهای انقلاب، چیزی نیست که بتوان با یک مصاحبه و چند بیانیه از خاطره سیاسی این ملت پاک شود، و تا همیشه با جریان فتنهگر و اصلاحات، ماندگار خواهد بود و البته این ملت نستوه ایران خواهد بود که قضاوت خواهند کرد که «دروغ شاخدار» را چه کسی گفته است.
این سخن مقام معظم رهبری برای همیشه آویزه گوشمان خواهد بود که: «یک عده انقلابی فرسودهی پشیمان، به دلائل گوناگون، زندگی راحت را، سازش را ترجیح دادند، یا به ساز دشمن رقصیدن را عیب ندانستند». (بیانات رهبری در دیدار با دانش آموزان در آستانه 13 آبان 12/08/1388)
و این سخن معظم له نیز از یادمان محو نخواهد شد: «آن کسانى که از راه انقلاب برگردند، مثل کسانى هستند که در تابستان روزه گرفتهاند و تا اواخر روز، روزه را حفظ مىکنند، اما یک ساعت به غروب، دو ساعت به غروب طاقتشان تمام مىشود؛ افطار مىکنند. این مثل همان کسى است که از اولِ روز، روزه نگرفته است. باطل کردن روزه در هر زمانى از ساعات روز باشد، ابطال روزه است. در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشت، اگر پیوستگى حرکت وجود نداشت، انسان رابطهاش با انقلاب قطع مىشود. این بىوفائى به انقلاب است. همیشه بودند کسانى که به انقلاب بىوفائى کردند، به انقلاب دلبستگى خود را کم کردند، به انقلاب پشت کردند. وصیت امام این است که جوان ما، مردم ما، نسلهاى گوناگون ما، با چشم واقعبینانه نگاه کنند. اصل، انقلاب است؛ اشخاص، اصل نیستند. انقلابى بودن به حفظ رابطهى خود و عمل خود و پیوستگى خود با انقلاب است». (بیانات رهبری در مراسم نوزدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی 14/03/1388)