گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ امید شیرازی/ یکی از فیلمهایی که به تازگی در سینماهای اقصی نقاط جهان اکران شده است و توانسته در میان فیلم دوستان سر وصدای زیادی ایجاد کند یقینا فیلم سینمایی «نوح» است. این اثر جدیدترین کارِ یکی از کارگردانان صاحب سبک سینما یعنی «دارن آرنوفسكي» است.
داستان این فیلم اگرچه از نگاهی انسانگرايانه رنج میبرد اما وجود لطايفي هم قابل مشاهده است، برای مثال در سكانسي كه غولهایی(فرشتگانِ به سنگ تبديل شده) که در مبارزه با قوم نوح (ع) هستند متوجه ميشوند كه غول كشته شده به جايگاه اصلياش در آسمان عروج كرد و در واقع كشته نشده است یکی از همین نکات لطیف است. از همین نکته لطیف فیلم است كه عبارت «چه كشته شويم و چه بكشيم، پیروزی از آن ما است» به ذهن مخاطب متبادر ميشود.
با وجود برخی از همین نکات لطیف باید گفت که فیلم دارای جهتگیریهای سوء بسیار زیادی است. به راستی مگر ممکن است که پيامبران تا این حد از تحمل کم بهره باشند که بدون انجام رسالت یعنی بشارت و انذار است، تصميم به فرار از جامعه اتخاذ کنند عزلتنشيني اختيار كنند؟ در كجا پيامبران ميگساري كردند؟ چطور ممکن است پیامبری چون نوح نبی(ع) حكم به قتل نوزاد بدهد؟ و یا حتی فراتر از پیامبران، مگر پروردگار رحمان و رحيم تا این حد از اوضاف خود به دور میافتد که بدون اتمام حجتي تصميم به نابودي بگیرد؟ این در حالی است که خداوند حتی بندگان گناهکار خود را نیز فراموش نمیکند.
اما از لحاظ تکنیکی مخاطب با فیلمی قدرتمند مواجه میشود. برای مثال سكانس خواب نوح به لحاظ نشانهگذاري در فيلم بسيار قوی است بهنحوی که راهي را كه نوح از ابتدا تا انتها طی میکند را به صورت نشانه در این سكانس ميبينيم.
از لحاظ بازيِ بازیگران نیز باید گفت که نوع بازیگردانیِ کارگردان جلب توجه میکند. میتوان گفت بازی «راسل كرو» تحت تاثير همان نگاه انسان گرايانه قرار دارد تا جایی که این نقش را طوری ایفا کرده است که گويا نابودي قومش چندان اهمیتی ندارد و با تدبير كارگردان فیلم به مسیری میرود که نوح(ع) پس از مواجهه با اجساد انسانها واکنش چندانی نشان ندهد و حتي با وجود صدای غرق شدن مردم به راحتي مشغول غذا خوردن ميشود تا حدی که حتی میتوان گفت این تمهيد كارگردان براي منزجر كردن بيننده از شخصيت نوح (ع) است.
از ديگر بازيهاي خوب همسر نوح (ع) است. بی شک اوج بازي این بازیگر سكانس اولتيماتوم او به نوح (ع) است كه ثابت میکند به خوبی از عهده نقش خود به خوبي برآمده است.
نکتهای که در نهایت باید به آن اشاره کرد این است كه نقش، قدرت و منطقِ شیطان، در فيلم پررنگتر از نقش خدا است برای مثال در یکی از سکانسها یکی از بازماندگان قوم قابيل به پسر نوح(ع) با بیانی منطقي ميگويد كه حيوانات را خدا براي انسان و استفاده او قرار داده است و يا در سكانسي نوح(ع) هنگامی که برای سركشي به شهر قوم قابيل ميرود خودش را به عنوان شيطان ميبيند در كل وجه انساني بودن پيامبر در فيلم اينكه پيامبران مانند انسانهاي ديگر گناه ميكنند مشهود است و این در حالی است که به عقيده اسلام انسان ترمينالي از شهوات است و راه ورود شيطان به او در مورد فرد معصوم مستثني است.