به گزارش گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، به نقل از سازمان بسیج دانشجویی،محسن میر حاجی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران در واکنش به اظهارت روز گذشته رحمانی فضلی وزیر کشور نامهای منتشر کرد.
متن این نامه به شرح ذیل است:
جناب آقای رحمانی فضلی وزیر محترم کشور
سلامعلیکم
نکته اول در مورد عرایض جنابتان در همایش سراسری فرمانداران مبنی بر اینکه: «گردهماییها و تجمعهایی که مورد وفاق رهبری، دولت و ملت است لزومی ندارد به کف خیابان کشیده شود. موضوعی مانند مسئله هستهای که جنبه ملی دارد کسی نمیتواند بهعنوان موافق یا مخالف در کف جامعه تجمع یا گردهمایی در خصوصش برگزار کند.هیچگونه مجوزی برای مسائلی که مورد وفاق عینی قرارگرفته است صادر نخواهیم کرد.» موجب آن شد تا لازم بدانیم برخی نکات را به شما تذکر دهیم.
باید اعتراف کرد موضوع هستهای مورد وفاق همه است و همه در این موضوع نظر واحدی دارند اما آنچه دلیل برگزاری تجمعات اعتراضی است عدم وحدت عمل است نه وحدت نظر.
شاید هیچ کشور و دولتی نباشد که در شعار و بهصورت نظری و تئوریک موافق انتقاد نباشد اما بهخوبی میدانیم هرکه بیشتر شعار آزادی داده کمتر بدان عمل کرده است. در کشور خودمان میبینیم در کمال تعجب افرادی که بیش از همه شعار زندهباد مخالف من سر دادند بیشتر در مقام عمل به مقابله با منتقدان پرداختند. حال چه بهصورت شکایت و برخورد قضایی چه بهصورت توهین و اتهام زنی و حمله رسانهای و چه تحقیر کردن منتقدان و... (اگر نمونههای چنین دولتهای را به خاطر ندارید کافی است کمی به دور و اطراف خود نگاهی بیندازید).
مثلاً دولت با رهبری و مردم بر لزوم دوری از شعارزدگی و کار و تلاش برای آبادانی کشور وفاق دارند اما در عمل آنچه میبینیم خلاف این است.
رهبر انقلاب میفرمایند باید کارکرد باید با فساد بهصورت عملی و جدی مبارزه کرد.
دولت میگوید هم در لزوم عمل گرایی چه سخنرانی ها که نمی کند.
رهبری میگویند با شعار کاری پیش نمیرود.
دولتمردان سریعاً سخنان رهبری را تائید میکنند و از شعار دادن بدون عمل بهشدت گله میکنند.
رهبری تذکر میدهند شما روزنامه نیستید
و دولت همچنان علمدار شعار دهی باقی میماند(به خاطر دارید که در مورد چه چیزی سخن میگویم)
همینطور که مشاهده میکنید همه در مورد اینکه باید تلاش و کارکرد وفاق نظر دارند اما وفاق عمل ندارند همه بر لزوم استفاده از ظرفیتهای درونی بهعنوان راهبرد اصلی ارتقا ملی وفاق دارند اما در مقام میبینیم برخی منحصراً راه پیشرفت را، دریوزگی در برابر قدرتهای بهاصطلاح جهانی میدانند.
بگذارید مثال دیگری بزنیم آیا تاکنون به خاطر دارید دولتی آمده باشد و با مردم و رهبری در مورد لزوم کنترل تورم وفاق نداشته باشد؟ آیا دولتی میشناسید که خود را حامی مستضعفین ندانسته باشد؟
و سؤال مهمتر آنکه چند دولت را میشناسید در مورد آنچه به قول شما وفاق ملی وجود دارد همین گونه عمل کرده باشد؟
آیا همه وفاق نداشتیم که نباید در انتخابات وعده دروغ به مردم داد؟
آیا وفاق نداشتیم که نباید مردم را غریبه و اسرائیل را دوست بدانیم اما چه شد؟! امروز از توافقات هستهای اسرائیل مطلعتر است یا مردم؟
مثلاً در مورد شخص جنابعالی ما و شما وفاق داریم که وزیر کشور،وزیر تمام مردم است نه نماینده یک حزب و جناح برای پیادهسازی برنامههای آنان و جلوگیری از انتقاد به گروهها و دستههای مطبوع اما چه شد؟
در همین موضوع هستهای به قول شما همگی وفاق داریم که باید حقوق هستهای کشور نادیده گرفته نشود، همگی وفاق داریم که نباید زحمات دانشمندان به دست باد سپرده شود ولی در مقام عمل... .
بگذارید روشنتر بگویم
همگی ازجمله رهبری،مردم و دولت وفاق داریم که مشکل غرب با ایران موضوع هستهای نیست و آنها میدانند ما به دنبال تسلیحات هستهای نیستیم بااینحال دولتمردان تمام تلاش خود را اعم از تعلیق کردن فعالیتهای هستهای و بازرسی و ....انجام میدهد تا به آمریکا اطمینان خاطر دهد ما به دنبال بمب هستهای نیستیم!
بالأخره چه شد اگر میدانیم که آمریکا از صلحآمیز بودن فناوری هستهای ایران اطمینان دارد پس چرا باید این امتیازات را به آنها بدهیم و خود را از پیشرفت محروم کنیم که به کسی که اطمینان دارد اطمینان دهیم؟
اگر وفاق داریم که مشکل آمریکا اطمینان نیست چرا باید بهصورت داوطلبانه فعالیتهای هستهای خود را تعلیق کنیم؟ آری همگی وفاق داریم که فناوری هستهای حق ماست ولی در مقام عمل از تصویر تأسیسات هستهای بر روی اسکناسها هم میترسیم چرا؟
همگی وفاق داریم تروریسم دولتی آمریکا درصدد حذف فیزیکی دانشمندان هستهای کشورمان است بااینحال بعد از معرفی تمامی دانشمندان هستهای خود به این تروریستها، حال دولت به خود زحمت داده و در حال چانهزنی بر سر این است که به آنها اجازه دهد از دانشمندان هستهای ما بازجویی بشود یا نه.
و مثال آخر هم آنکه
اگر این استدلال شما صحیح باشد، نیروی انتظامی حق مبارزه و دستگیر کردن دزدان و سارقان و... را ندارد چراکه هم مردم و هم مسئولین و هم خود آقایان و خانمهای محترم دزد در این موضوع که دستدرازی به اموال دیگران کاری ناپسندیده و غلط است وفاق دارند.
اما آقای وزیر آیا صرف وفاق داشتن در ناپسند بودن دزدی دلیلی برای عدم برخورد با دزدان خواهد بود؟یا اینکه باید این وفاق نظری به عرصه عمل نیز وارد شود؟
شاید به دلیل همین اشتباه کوچک نظری شما و امثال جنابتان است که مفاسدان و رانتخواران اقتصادی اینگونه در کشور جولان میدهند،و به دلیل داشتن وفاق بر این موضوع که فساد اقتصادی عملی قبیح است با آنها برخوردی نمیشود؟!!
لذا هرچند بعید میدانیم لغو و عدم صدور مجوز جهت تجمعات مردمی و دانشجویی به دلیل این استدلال خندهدار شما باشد و به نظر دلیل آن عدم تحمل صدای منتقد و هراس از روشنگری در این موضوع است.
و نکته دوم:
جناب آقای وزیر
شما مسئول اجرای قانون هستید و حق برگزاری تجمع درقانون اساسی کشور بهصورت کاملاً صریح مطرح گشته است،دیگر هیچ نیازی نیست جنابتان به خود زحمت دهید و نظریهپردازی بفرمایید یا بر اساس امیال حزبی با این موارد برخورد کنید کافیست به قانون تمکین کنید.این حق طبیعی مردم نیست که در مورد حقوق خود اظهار نظر کنند؟
جدیداً یکی دیگر از مسئولین استدلال کرده که ما خودمان بلدیم و متخصص هستیم احتیاجی و موردی برای نگرانی شما نیست!
به آن آقای مسئول سلام ما را برسانید و بگویید در جنگ مردم متخصص امور نظامی نبودند اما به میدان آمدند و نتیجهاش شد صندلی امروز شما، همانهای که آرمانهایشان را در ورقهای به نام وصیتنامه برای ما جا گذاشتند و شما نامش را شعارهای پوچ نهادید،آقای محترم آن شعارها برای هرکه آب نداشت برای شما که نان داشت!
به او بگویید چگونه است وقتی رأی آورد هر کاری که انجام داد(هرچند کاملاً در تضاد با آنچه در انتخابات وعده داده بود) مدعی شد این کار مورد تائید مردم است،مگر نه آنکه میگوید نباید در مورد چیزی که تخصص ندارید چیز بگویید چگونه است مردم در تائید روند عقبنشینیهای هستهای متخصص میشوند و در اعتراض به آن حق هیچ اظهارنظری ندارند؟
آقای وزیر به دوستان خود بگویید چرا جزئیات مذاکرات را منتشر نمیکنند تا همه بااطلاع انتقاد یا تمجید کنند؟
و اما استدلال دیگر همکارانتان این بود که صبر کنید تا مذاکرات به اتمام برسد سپس متوجه خواهید شد نگرانی های شما بیهوده بوده است!!
غافل از آنکه تمام نگرانی ما از مذاکرات به دلیل اطلاع یافتن از مذاکرات گذشته این افراد است!
نکته آخر آنکه
برخی مرگ بر آمریکای مردم را خروش ملت علیه خود می دانند و هرچه در چنته داشته و دارند جهت جلوگیری از ادامه این روند رو می کنند و در این مسیر چنان به تکاپو افتاده اند که حتی مجبور شدند خاطرپردازی کنند.
جنای آقای رحمانی فضلی
متاسفانه پیامی که از مذاکرات به جهان مخابره شده است به زانو در آمدن ایران و مردم آن به دلیل تحریم هاست و این دلیل زیاده خواهی های طرف غربی گشته است قطعاً برگزاری تجمع و اعتراض مردم به امتیاز دهی به غرب حمایت از تیم مذاکره کننده است نه تضعیف آن بر آنکه تیم مذاکره کننده ما در برابر دشمن سینه سپر کرده و به طرف غربی بفهمانند مردم از تحریم نمی ترسند.
به همکارانتان این پیام ما را برسانید که به جایی فشار آوردن به ذهن خود برای تولید دلیل و استدلال در مخالفت و جلوگیری از انتقاد،کمی به فکر فوائد این تجمعات ضد استکباری و ضدسازشکاری باشند مگر نه آنکه همه وفاق داریم تیم مذاکره کننده فرزندان انقلاب بوده و سازشکار نیستند، پس چرا این گونه نسبت به شعار های در مخالفت با عادی سازی رابطه با آمریکا واکنش نشان می دهند؟
اینکه ملت بر سر آمریکا فریاد بکشد که هیچ غلطی نمی توانید بکنید،آیا تضعیف تیم مذاکره کنند است یا ایجاد فرصتی جدید برای دست برتر یافتن در مذاکرات؟
در خاتمه از اینکه بنده غیر متخصص در مورد استدلال های تخصصی شما و دوستانتان اظهار نظر کردم پوزش می طلبم اما توصیه می کنم اگر وقت کردید در آنچه ذکر شد تاملی بفرمایید.
وسلام