به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، میکائیل دیانی در نشست «آرمان انقلاب؛ استقلال و آزادی» با تبیین مراتب آزادی در نگاه اندیشمندان گفت: آزادی در تعریف خود باید پاسخگوی سه پرسش آزادی برای چه کسی؟؛ آزادی از چه چیزی؟ و آزادی برای چه چیزی؟" باشد و بر اساس آنچه اندیشمندان می گویند از آزادی حداقل می توان سه سطح را برداشت کرد که اگر این سه سطح محقق شد جمهوری اسلامی تا حدودی توانسته موفق باشد.
وی اضافه کرد: در سطح ابتدایی آزادی؛ آزادی برای یک فرد اهمیت دارد و در مقابل آنچه این آزادی را محدود می کند هر سیستم مستبدی است که اجازه این آزادی را از فرد فرد جامعه می گیرد؛ در اینجا و «آزادی دیگران»، مرز آزادی فرد است. حال در سطح دوم از آزادی؛ اگر به جای فرد، یک «جامعه» مثل جامعه ایران در نظر گرفته شود، موانع آزادی برای یک جامعه در کلیت آن، «جوامع دیگر» هستند که به دلایل مختلفی مثل «توسعه قدرت» به دنبال کاهش آزادی جامعه مورد نظر اند. همان طور که یک فرد تمایل دارد برای آنچه که انتخاب میکند و تصمیم می گیرد، مانعی نباشد و آزادی را در نبود مانع برای انتخاب هایش میداند، برای یک جامعه نیز چنین شرایطی وجود دارد که میخواهد درباره انتخاب ها و اراده هایش در اداره زندگی جمعی و نوع روابط با دیگران و...مانعی به نام جوامع دیگر نباشد. مداخله دیگر جوامع را، تهدید آزادی خود میداند و در برابرش مقاومت میکند. نام متداول این تلقی از آزادی «استقلال» است؛ استقلال را به واسطه همین تلقی «آزادی در مقیاس یک ملت» تصور می کنند.
وی در مورد سطح سوم آزادی؛ اعتقاد ماهوی به آزادی را بیان می دارد و می گوید: اگر آزادی به ماهو آزادی مبنا شد اینجا سطح سوم آزادی محقق می شود که این به معنای آن است که نه تنها این آزادی را برای خود و ملت خود بلکه برای دیگران و ملل دیگر هم قائل باشی و مبتنی بر همین آزادی امروز ما از فلسطینی هایی که آزادی شان گرفته شده است دفاع می کنیم و مبتنی بر همین سطح از آزادی با آپارتاید آفریقا مشکل داشتیم و مبتنی بر همین آزادی با آمریکایی که تلاش دارد آزادی دیگر ملل را محدود کند مخالفیم.
دیانی در باره تحقق سطوح آزادی در انقلاب ما گفت: آزادی و استقلال در انقلاب ایران در برابر با مفاهیمی دیگری بروز کردند و هر کدام نقطه عطفی را دارا بودند. ۲۲ بهمن ۵۷ را می توان نقطه عطف تجلی مفهوم «آزادی» دانست و ۱۳ آبان ۵۸ را نقطه عطف «استقلال»! این نقاط وقتی بیشتر فهم می شوند که نقاط مقابل آن تعریف شوند. «آزادی» در تضاد با «استبداد» و «استقلال» نقطه مقابل «استکبار و سلطه گر» است. مخالفت با استبداد یعنی مخالفت با کسی یا نهادی یا سیستمی که مانع «آزادی تک تک یا آحاد شهروندان یک جامعه» است و جلوی استقلال رای و نظر آنها را می گیرد و مخالفت با استکبار و سلطه گر نیز یعنی مخالفت با دولت یا دولت هایی که مانع «آزادی یک ملت» در انتخابهایش می شوند. بنابراین استبداد و استکبار دو روی سکه مخالفت با آزادی اند و برای استیفا حق آزادی به طور کامل، باید با هر دو مخالفت کرد و نمی توان با «منطق آزادی» با استبداد مخالف بود و با «منطق قدرت» سلطه پذیر شد.
وی در ادامه به خطری که این روزها آزادی را در همه سطوحش در کشور تهدید می کند اشاره کرد و افزود: هر دولتی را مبتنی بر مدعایش می سنجند و مدعای اصلی دولت یازدهم این بوده است که از راه همگرایی با غرب می تواند به توسعه برسد و مشکلات اقتصادی را حل کند در حالی که عزت ملی نیز حفظ شود اما آنچه تا کنون رخ داده این بوده که نه نه مشکلات اقتصادی حل شده و نه عزت ملی بالا رفته و این در شرایطی است که به سطوح مختلف آزادی چه فردی و چه در مقیاس ملی یعنی استقلال در این دولت با مشکلاتی مواجه شده ایم.
قائم مقام تشکیلات اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان مستقل در تبیین این مسئله به مبانی نظری دولت یازدهم اشاره کرد و گفت: محمود سریعالقلم؛ عقل منفصل روحانی در کتابی تحت عنوان "ایران و جهانی شدن" صریحاً میگوید: "اگر ما میخواهیم با دنیا تعامل داشته باشیم باید بدانیم که مفهوم "استقلال" یک مفهوم پوچ و بیمعنی است و باید از استقلال صرف نظر کنیم".
دولت امروز با این رویکرد که استقلال را کنار بگذاریم نتایجی گرفته است که می توان مبتنی بر آن ایده دولت را مورد سنجش قرار داد؛ وی در مورد نتایج دولت گفت: مبتنی بر ایده دولت بایستی وضعیت اقتصادی کشور بهتر از گذشته می شد اما گزاره های موجود نشان می دهد که وضعیت اقتصادی نه تنها بهتر نشده بلکه در مرز بحران قرار گرفته است؛ گزاره هایی از قبیل نامه چهار وزیر اقتصادی دولت مبنی بر عدم خروج از رکود و رفتن در مرز بحران اقتصادی یا افزایش واردات در حوزه های مختلف به ویژه محصولات مصرفی یا کم شدن درآمد ملی از حوزه نفتی تا حد نصف؛ در اثر توطئه نفتی دو کشور آمریکا و عربستان- که تلاش دولت طی دو سال اخیر همگرایی با آنها بوده است- و یا افزایش شکاف طبقاتی و بالا رفتن ضریب جینی جامعه!
وی همچنین در حوزه دیپلماسی دولت گفت: مبتنی بر ایده دولت بایستی عزت و اعتبار به پاسپورت ایرانی باز می گشت اما در ناکارآمدی این ایده همین بس که دانشجویان ایرانی مشغول تحصیل در اروپا اخراج شدند؛ سفیر ایران در سازمان ملل راه داده نشد و ایران به نظر آمریکایی ها تمکین کرد؛ کشور ۸۰۰ هزار نفری جیبوتی ایران را به جنگ تهدید کرد و تجاوز به نوجوان ایرانی در فرودگاه جده صو.رت گرفت و در اوج همه آنها توهین عربستان و ویزا ندادن به نمایندگان ایران؛ زانو زدن وزیر امور خارجه جلوی پای امیر کویت و اتفاقات دیپلماتیک پیرامون فاجعه منا بود که نشان داد که این رویکرد جواب نمی دهد.
وی همچنین افزود: آنقدر این استقلال امروز دچار مخاطره هست که برای اینکه آمریکا ناراحت نشود دولت از شکایت شهرزاد میرقلی خان که سالها بی دلیل توسط آمریکایی ها زندانی بود هم جلوگیری می کند.
دیانی در پاسخ یکی از دانشجویان که گفته بود نمی شود در دنیا تا ابد در انزوا باشیم گفت: اولا دنیا را باید درست تعریف کنیم؛ دنیا آمریکا و چند کشور اروپایی نیست؛ دنیا ۱۹۰ و چند کشور هستند که نمونه عدم انزوای ایران جنبش عدم تعهد با شرکت ۱۲۰ کشور در آن بوده است؛ ثانیا کسی استقلال طلبی را مساوی با انزوا نمی گیرد. در انزوا، اصل بر عدم ارتباط یا لااقل بدبینی نسبت به ارتباط و همکاری با دیگران است. این نگاه در چارچوب نظریهی رئالیستی در روابط بینالملل، که به اصل خودیاری منجر میشود، نزدیک است؛ اما استقلال با ارتباط، تعامل و همکاری با دیگران منافات ندارد، بلکه با رابطهی سلطهگر-سلطهپذیر مشکل دارد و با اعمال سلطهی دیگران بر خود در تعارض است و جمهوری اسلامی مخالف ارتباط با کشوری است که از در سلطه گری می خواهد با ایران ارتباط داشته باشد که بعنوان مصداق اتم آن آمریکا را می توان مثال زد.
وی افزود: تجربه تاریخی به ما می گوید که ارتباط و همگرایی با آمریکا نتیجه بخش نبوده است که مصدق نمونه بارز آن است که به وقتی به آمریکا اعتماد کرد دیدیم که امریکا چگونه اولین حکومت برآمده از رأی ملت را با کودتای ۲۸ مرداد زمین زد.
وی در مورد نتیجه بالاترین حد از همگرایی با آمریکا نیز گفت: روحانی هر چقدر هم بخواهد با آمریکا همگرایی کند قطعا به اندازه محمدرضا پهلوی نخواهد رسید اما عاقبت او از این همگرایی تنها تیمارستان بود. فرح پهلوی می گوید که محمدرضا را در یک اتاق دربسته در تیمارستان نگه می داشتند.
دیانی در ادامه به تهدیداتی در سطوح دیگر آزادی هم اشاره کرد و گفت: روحانی می خواهد ثابت بکند که هم نگاه سیاست خارجه و اقتصادی هاشمی را دارد و هم نگاه آزادی خاتمی را پیاده خواهد کرد اما آنچه در عمل اتفاق افتاده در حوزه اقتصادی رکود؛ در حوزه سیاست خارجه از دست دادن عزت و در آزادی تنها بستن دهان منتقدان بوده است.
وی افزود: امروز مشاهده می کنیم که رسانه ها در اعتراض به همین فضای نبود آزادی رسانه ای از حضور در نمایشگاه مطبوعات انصراف دارند می دهند و نمایشگاه را دارند تحریم می کنند.
وی در ادامه گفت: البته دوران رئیس دولت اصلاحات هم که مدعای آزادی داشت هم می توان با همان آزادی سنجید و در عمل می توان گفت که آزادی تنها در ادعا باقی مانده است. این جمله خاتمی که به دانشجویان گفت کاری نکنید که بگویم از سالن بیرونتان کنند یا اینکه با اعضای انجمن اسلامی برخورد اطلاعاتی امنیتی شود و یا تعطیل کردن یک نهاد برآمده از رأی مردم مثل شورای شهر توسط خاتمی همه ادعای آزادی بیان را زیر سوال می برد.
وی همچنین به برخورد این روزهای اصطلاح طلبان با دیگران اشاره کرد و در نقد شعار آزادی از سوی آنها گفت: چرا باید با خرازی، با حزب ندا، با عارف اینگونه برخورد شود؟ برخورد فاشیستی اصلاح طلبان حتی در مقابل خودی هایشان هم وجود دارد تا آنجا که از عباس عبدی مصاحبه جعلی می زنند و تکذیبیه اش را هم منتشر نمی کنند.
دیانی در پاسخ به دانشجوی دیگری که راه حل پیشنهادی برای حل مشکلات را خواسته بود گفت: تنها راه حل این است که بر روی اقتصاد داخلی کار کنیم؛ واردات را کم کنیم، به تولید کننده داخلی بها بدیم و انقدر با واردات کالاهای مختلف زمینه تعطیل شدن کارخانه ها و بیکار شدن کارگرانمان را فراهم نکنیم.