گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، یادداشت دانشجویی* : خواهشاً نترسید! سونامی مدنظر طبیعی نیست، دریا نقشی ندارد، ربطی به زلزله دریایی ندارد و جان مردم را نمی گیرد.
مقصود سونامی سیاسی است که طی چند سال اخیر مراحلی را تک به تک پشت سر گذاشته و پیشروی می کند و این پدیده نه با زلزله دریایی بلکه با موضع گیری های افراد شاخص انقلاب که در جهت اهداف و مصلحت نظام نمی باشد صورت می گیرد.
خسارت این سونامی تخریب خانه و قطعی برق و...نیست، خسارتش گریبان گیر اصل نظام جمهوری اسلامی و اعتقاداتی که مردم کشور نسبت به انقلاب دارند می شود، پس تفاوت را دریافته اید.
به هر حال! مسئله ای که در این نوشته نقش راهبردی و مهمی ایفا می کند،طرح این سئوال است که آغاز این سونامی در چه مقطعی و چگونه صورت گرفته است؟ برخی در این رابطه نقش انحرافات را اساسی می پندارند و معتقدند که انحرافات از همان آغاز انقلاب کلید خورده است.اما از اینگونه انحرافات و کج روی ها را باید در نخست وزیری مرحوم بازرگان جست که به نوعی در زاویه با امام قرار گرفتند.لکن محور کلی بحث ما به بعد از ارتحال امام خمینی(ره) برمی گردد و جریانات فکری و سیاسی پدید آمدند، مورد بررسی قرار دارد.
لذا شاخصه ها و عواملی که ما در این یادداشت از آن به عنوان(سونامی) یاد می کنیم، از جایگاه والایی برخوردار بوده و سر اصلی در درون آنهاست.
1-تحریف تدریجی خط امام
در حال حاضر ما در جبهه جنگ نرم مشغول مبارزه هستیم و هر روز تهاجمات فرهنگی بیشتر از روز قبل جوانان ما را تهدید می کنند و به بیان بهتر اصول و ارزش های اصلی را زیر سئوال برده و اهداف انقلاب را تنزل می بخشد در حالی که این همه جز از راه تحریف خط امام امکان پذیر نبوده است.
این راه! راهی است که توسط خود انقلابیون دیروز در حال پیموده شدن است و استوانه های نظام و انقلاب به مثابه زلزله دریایی عمل کرده و آرام آرام موج عظیمی که در اینجا از آن بعنوان(سونامی) یاد کرده ایم، را روانه نظام جمهوری اسلامی می کنند.
دوری از مقابله با استکبار ستیزی، عدم موضع گیری علیه تحولات منطقه، کاخ نشینی، تجمل گرایی و...تنها بخش کوچکی از این تحریفات عظیم علیه خط امام بوده است.
مقام معظم رهبری کنار گذاشتن خط امام را دلیل سیلی خوردن ملت ایران می پندارند، بنابراین خاطرات مطرح شده که منافی با واقعیت است را باید زمینه ساز فراموشی راه امام دانست و زنگ خطر را باید به صدا درآورد.
2-ایجاد دو قطبی امام-رهبری
بعد از رحلت امام خمینی(ره)خیلی از خواص خود را یار واقعی و پیرو حقیقی ایشان تلقی می کردند و از همین سو جایگاه رهبری را شاید مناسب خود می دیدند.
تبعات این تفکر را در حال حاضر شاهد هستیم، به طوری که برخی از چهره های نظام با آیت الله خامنه ای زاویه گرفته و خویشتن را در خط امام گنجانده اند و به تبع آن امام را مبدل به توجیه اعمال خویش کرده اند.
نکته1) در آسیب شناسی این بخش باید در نظر گرفت که نباید فرد را ارجح تر از جایگاه دانست اما متاسفانه رویه ای در حال گسترش است که فردگرایی مطلق که مسئولین و دنباله آن مردم بدان گرفتار گشته اند و فراموش کرده ایم که ولایت فقیه ضمانت امنیت کشور است.
نکته2) برخی نانشان در ضدیت است، تضاد را افتخاری دانسته که موجب پیشرفت و ترقی آنهاخواهد شد که این حکایت دوستانی است که نان جمهوری اسلامی را میل کرده و علیه ارکان و رهبری آن لب به سخن می گشایند و توجیه بدتر از گناهشان امام را دلیل کار خود تلقی می نمایند.
3)تضعیف ارکان های مهم نظام...
سومین مسئله ای که وقوع سونامی یاد شده را سهل تر و نزدیک تر می کند، مواضع خواصی است که در برهه هایی خاص مانند انتخابات زبان به بیان مواضعی می گشایند که برداشت ها ناشی از آن موجب زیر سئوال رفتن ارکان مهم کشور خواهد شد.
اینکه به دلیل عدم احراز صلاحیت توسط شورای نگهبان اقدام به مطرح کردن مواضعاتی خواهد شد که چیزی جز تخریب شورای نگهبان که رکن اساسی جمهوری اسلامیست، در پی نخواهد داشت.
از سوی دیگر همین حجاجی که داعیه خط امامی، نسبت با امام را داشته و دارند خود بزرگترین نافی خط امام هستند که بدین ترتیب زمانی که امام فرمودند؛هر کس بگوید شورای نگهبان کذا است، مفسد است.
محمدرضا پاریاب - فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.