گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، طرح ولایت 95 هم رو به پایان است. 20 سال از اولین بار که بسیج دانشجویی تصمیم گرفت مبانی نظری اسلام ناب را بین جوانان دانشجو بیاورد، گذشته است. در این سالها هزاران دانشجو با شاگردان آیت الله مصباح در محیطی صمیمی به گفتوگو نشستهاند. بعضیها تغییر کردهاند، بعضیها مسیر زندگیشان عوض شده، بعضیها هم هیچ تغییری نکردهاند.
خبرگزاری دانشجو در 5 پرونده طرح ولایت یازدهم را از زوایای مختلف ارزیابی کرده است. در ادامه خلاصهای از این 5 پرونده را با هم بررسی میکنیم.
کمانچه، قرآن، داروین؛ در بزرگترین گعده دانشجویی کشور چه خبر است؟
«کفش و پیراهن هم داریم!» این را محمد به طعنه و شوخی میگوید. به افسرهای نگهبان گیت دانشگاه امام حسین که میخواهند جلوی در ورودی وسایلمان را لیست کنند؛ تلفن، لپتاپ، دوربین، فلش و هر ابزار دیگری که بتواند چیزی را ضبط یا ثبت کند. سها روی تکه کاغذ کوچکی اسم وسایلمان را مینویسد تا بتوانیم وارد دانشگاه شویم. توی مسیر با «شادمان» گپ میزنیم؛ از بچههای اجرایی «طرح ولایت» که رابط ما در اینجا است و مثل بیشتر بچههای اجرایی دوره از دانشجویان سابق طرح ولایت است و داوطلب و به اختیار آمده. پسر سر و زبان داری که معلوم میشود قبلتر همدانشگاهی بودهایم و حالا روانشناسی را رها کرده و دارد مهندسی میخواند. برخلاف خیلیهای دیگر که معلوم نیست چه دیدهاند در علوم انسانی. چه دیدهاند که سالهاست خودخواسته از همه رشتهها به سمتش سرازیر میشوند. اما علوم انسانی لزوماً عرصه بهتر و آمادهتری نیست. خرابآبادی است که همه میخواهند متحول و به راه راست هدایتش کنند. به شادمان میگوییم از برخورد صمیمانهات جا خوردیم. فکر کردیم الکی داری خودت را شبیه آدمهای آشنا جا میزنی تا بتوانی جذبمان کنی! میخندد و ما را به ساختمانی میبرد که کلاسهای بچهها آنجا برگزار میشود. ساختمانی که دو نفر با کلنگ دارند زمین جلوی آن را میکَنند و تابلوهای چوبی در آن نصب میکنند. روی یکیشان نوشته شده: «لبخند بزن بسیجی».
داخل سالن برگزاری کلاسها چند نفری دارند انگور میخورند و این یعنی کلاسها تمام شده و بچهها در دستههای نامنظم، خسته و گرسنه از کلاسهای فشرده، میروند سمت خوابگاه برای استراحت. خوابگاه یعنی ساختمانی چند طبقه که روبرویش زمین والیبالی است و چند نفر دارند در آن بازی میکنند. با این تفاوت که بازیکنانش از قوانین فدراسیون جهانی والیبال، فیبا، پیروی نمیکنند و مثلاً وقتی دستشان به تور میخورد خطا گرفته نمیشود! یک میز فوتبال دستی هم هست که چهار، پنج نفری خودشان را به آن مشغول کردهاند.
بدون اینکه در بزنیم وارد یکی از اتاقهای خوابگاه بچهها میشویم! پسر جوانی که تیشرت آستینکوتاهی بر تن دارد دراز کشیده و کتاب «نامیرا»ی صادق کرمیار میخواند. برای اینکه یخ فضا را بشکنیم میگوییم به جای این کتابها چرا قرآن نمیخوانی! میگوید قرآن هم به وقتش میخوانم. معلوم میشود از بچههای پشتیبانی دوره است و یکجور بیاعتمادبهنفسی و خجالتِ همراه با اخلاص دارد. برای همین قبول نمیکند با ما گفتوگو کند. در عوض دوستش را بهمان معرفی میکند که پسر تنومند و سبزهای است که تازه از حمام آمده و حولهی قرمزی را دستش گرفته. نگاهش میکنم و میگویم شما شبیه یکی از بازیگران فیلمهای طنز جنوبی هستید. شبیه اکبر آبادانی که یک بار جناب خان اسمش را توی خندوانه آورد. میگویم از صورتتان طراوت و سرخوشی میبارد. با اعتماد به نفس و سرخوشی میگوید طنزم هم خوب است! از تأکیدی که روی واژه «هم» میکند معلوم میشود که قابلیتهای دیگری هم دارد! او هم از بچههای پشتیبانی است و کار نظارت بر غذا را به عهده دارد. اهل شهرکرد است و داوطلبانه به عنوان خادم در دوره شرکت کرده. خودش از بچههای سابق طرح ولایت است و میگوید دوره که آمده نگاهش به دنیا عوض شده. فرزاد خان، از بعد نماز صبح تا آخرهای شب درگیر کارهای بچههای دوره است، ولی از این همه کار مجانی که انجام میدهد گلایهای ندارد. میگوید سلام من را به بچههای «دکتر سلام» برسانید. و وقتی از اتاق خارج میشویم، بلند، جوری که بشنویم، میگوید: «قربان خدا بروید!» (ادامه این گزارش در اینجا بخوانید)
اینجا طرح ولایت است/ از دوستی با طعم فلسفه تا شاگردی مطهری زمان
همه از شوق دیدار افتتاحیه می گویند! افتتاحیهای که بنیانگذار عزیز، یکی از سخنرانان آن است. علامهای که در هیاهوهای تبلیغاتی داخلی به اصطلاح روشنفکر و خارجی معاند، اما هنوز چشم امیدش به همین جوانان مومن انقلابی است. چرا که آینده متعلق به همین جوانان است. همه منتظر دیدار مصباحدلها هستند گرچه مظلوم است اما هیچگاه نیتی برای دوری از رهبری و فاصله از انقلاب نداشت.
این معلم عزیز برای فرزندان خود از اندیشههایی می گوید که به مذاق خیلیها خوش نمیآید. هدف طرح ولایت که علامه مصباح نهال آن را در سال 75 کاشت، پرکردن خلا اندیشهای و بعضا شبههآفرینیهایی بود که در آن زمان و صدالبته حال نیز دنبال می شود.
به اعتقاد نسل اولیهای انقلاب علامه مصباح خلأ شهید مطهری و علامه طباطبایی را برای نسل جوان پر کرده است. او نه پلوخور نظام است و نه مانند بعضی یاران اسبق، طلبکار نظام! او تنها یار انقلاب است. با همه اینها، هجمههای قلیلالعقلهایی چون سروش و گنجی تاییدی است بر صراط مستقیم علامه انقلابی.(ادامه این گزارش را در اینجا بخوانید)
برخی میخواهند با احساسات جوانان را جذب دین کنند/ تفکر تحمیل کردنی نیست
حجت الاسلام الهیراد علاوه بر استادی، نماینده موسسه امام خمینی(ره) در طرح ولایت هم هست. شاید به همین دلیل علاقه چندانی به مصاحبه نداشت. به هر ترتیب قانع میشود تا چند کلامی با ما صحبت کند. الهیراد از سال 87 وارد طرح ولایت شده و «خداشناسی»، «معرفتشناسی»، «فلسفه اخلاق» و «فلسفه سیاسی» درس میدهد. او میگوید: «طرح ولایت محصول ارئه یک نظام فکری از سوی آیت الله مصباح یزدی است. مهمترین هدف این طرح همان چیزی است که رهبر انقلاب درباره این طرح میفرمایند یعنی بنیانسازی است. طبیعتاً وقتی ما معتقد به تفکری به اسم اسلام هستیم اگر مبانی این تفکر به خوبی ساخته و پرداخته نشود، موثر نخواهد بود. خیلی وقتها ما دین را تقلیدی میآموزیم. مگر میشود کسی نظام فکری نداشته باشد و بتواند حیات عقیدتی و اخلاقیاش ثبات داشته باشد.»
الهیراد معتقد است جوانان ما در خصوص پایهها و مبانی استدلال دینی مشکل دارند. او معتقد است طرح ولایت جایی است که این خلأها را برطرف میکند. الهیراد میافزاید: «در طرح ولایت چیزی به کسی تحمیل نمیشود. ما اصراری نداریم بچهها مثل ما فکر کنند. لذا کلاسهای درس آزاد است و دانشجوها و اساتید رابطه کاملاً نزدیک و جدی دارند. بعضی مواقع عدهای میخواهند فکر را به جوانان تحمیل کنند. فکر تحمیل کردنی نیست! گاهی اوقات برخی میخواهند با یک رویکرد احساسی جوانان را به دین جذب کنند. این هم غلط است. دینی که از در احساسات بیاید از پنجره احساسات هم بیرون خواهد رفت.»
او با انتقاد از کسانی که دین را سطحی تعریف میکنند، میگوید رفتار برخیها جوانان را از دین زده کرده است. حاج آقا به صحبتهای رهبری اشاره میکند و ادامه میدهد: «سطحینگری به ما ضربه میزند. طرح ولایت میخواهد علاوه بر تقویت بنیه فکری دانشجویان، پایههای نظری دین در علوم انسانی را هم بنا کنیم. در حوزه حقوق، سیاست، تعلیم و تربیت و موارد دیگر نظر اسلام چیست؟ آیا ما میتوانیم یک اقتصاد اسلامی داشته باشیم بدون اینکه مبانی دینی آن را بدانیم؟ »
نماینده موسسه امام در طرح ولایت معتقد است مزیت این طرح در نظامند بودن مواردی است که در آن آموزش داده میشود. در ادامه درباره خروجی طرح میپرسیم. او میگوید: « بچههای طرح ولایت از لحاظ عقیدتی و اخلاقی نمونه هستند. وقتی انسان جداً به این باور رسید که خدایی هست، خود به خود بچهها به سمت تقوا میروند. بصیرت این بچهها هم واقعا خوب است و مسائل سیاسی و دانشگاهی را به خوبی میفهمند.»(ادامه این گفتوگو را در اینجا بخوانید)
اگر مسئولان طرح ولایتی بودند؛ ماجرای فیشهای حقوقی پیش نمیآمد
سید محمد مهدی نبویان فرزند پدری سیاستمدار است. سید اما علاقهای به مباحث سیاسی ندارد. سر در فلسفه و مبانی دینی دارد. صحبتها را از خود طرح ولایت شروع کردیم. میخواستیم نگاه استاد جوان را بدانیم. او میگوید:«هدف طرح ولایت آوردن مبانی دینی بین دانشجویان است. این از 21 سال پیش شروع شد و بنده 5 سال است که در این دورهها حضور دارم.»
سید محمد مهدی شمرده شمرده حرف میزند. معلوم است با و وجود جوان بودن با اصول طلبگی به خوبی آشنا شده است. او در ادامه صحبتهایش از طرح ولایت استانی و گزینش بهترینها برای دوره کشوری میگوید تا میرسد به تجربههای خودش. او هدف اصلی طرح را معرفی مبانی نظری دین میداند.
از حاج آقا نبویان درباره موضوع درسهای خودش پرسیدم. سید گفت: «من همیشه در اولین جلسه کلاسهایم به دانشجویان میگویم مگر شما درس اندیشه اسلامی ندارید؟ برای چی اینجا آمدهاید؟ به نظرم تفاوت اصلی طرح ولایت با درسهای مشابه در دانشگاه در یک مثال خلاصه میشود. فرض کنید هر هفته سر ساعت مشخصی کلاس اندیشه اسلامی دارید. ممکن است رشته تخصصی شما چیر دیگری باشد. استاد میآید سر کلاس با چندتا برهان خدا را برای شما اثبات میکند. معاد، نبوت، امامت و دیگر اصول دین را برای شما اثبات میکند. بعد کلاس شما باید دوباره سر کلاسهای تخصصی خودتا بروید. استاد محترم درس تخصصی شما چه میگوید؟ با توجه به مسائل اثبات شده در درس اندیشه اسلامی برای شما فیزیک تدریس میکند؟»
سید که صحبتهای گل انداخته ادامه میدهد: «این درس اندیشه اسلامی به چه درد شما میخورد؟ در علم آموزی شما، در روابط اجتماعی شما! کجای معادلات زندگی است؟ به نظرم من این کلاسها مثل یکشنبههای کلیسا است. اندیشه اسلامی که به درد درس تخصصی من، به درد روابط اجتماعی من، به درد ازدواج من و دیگر مسائل نمیخورد، چه فایدهای دارد؟ به نظر من تفاوت طرح ولایت در این است. طرح ولایت میگوید اندیشه اسلامی محدود به یکشنبهها نیست، مربوط به تمام هفته است. مربوط به همه موضوعات فردی و اجتماعی است. اگر شما معرفت شناسیتان خوب تبیین شود آن وقت رابطه خودتان با خدای خودتان را درست ترسیم میکنید. رابطه انسان با خدا در همین رفتارهای فردی و اجتماعی ترسیم میشود دیگر.»
حجت الاسلام نبویان معتقد است همه کنشهای فردی و اجتماعی مانند درسخواندن، کار کردن، تشکیل خانواده و... باید در ارتباط با خداوند تعریف شوند. حاج آقا در گوشه دانشگاه امام حسین(ع) منبر رفته و من و دستگاه ضبط فعلا فقط مستمع هستیم. سید ادامه میدهد:« اسلام برای همه ساعات زندگی ما برنامه دارد. یعنی حالت عبودیت باید در تمام لحظههای زندگی ما جاری باشد. اگر من فیزیک میخوانم، چگونه باید فیزیک بخوانم که حالت عبد بودن من حفظ شود. من برای دانشجویان پزشکی مثال میزدم، یک نفر مریض میشود و به شما رجوع میکند. آیا شده تا حالا در انتهای نسخهتان نوشتهاید «فلانی سرما خوردهای دعا کن.»؟ بعد از همه داروها! انتهای نسخه! آیا شده توصیه به صلهرحم یا صدقه کنید؟ خب مسخره میکنند این حرفها را! در درسهای طرح ولایت مطرح میشود که هر نکتهای با دین مرتبط است. ما در مضامین دینی داریم که صدقه موجب میشود شما سلامت باشید.»
سید میگوید در درس خداشناسی فلسفی که رشته تخصصصی اوست مضامین مثل اینکه خدا «شفا دهنده است» توضیح داده میشود. او معتقد است همه رشتهها درگیر با دین شناسی هستند. نبویان در توضیح ادعایش درباره ارتباط همه رشتهها با دین میگوید: «الآن گرایشهای میان رشتهای مانند «دین و فیزیک»، «دین وپزشکی»، «دین و روانشناسی» و موارد متعدد دیگر. میدانید چرا؟ چون دین چتری است که همه اینها باید در زیر آن خوانده شود.» .»(ادامه این گفتوگو را در اینجا بخوانید)
بچههای طرح ولایت مهمترین سد در برابر نفوذ دشمن هستند
حجت الاسلام مجتبی مصباح از اساتید قدیمی طرح ولایت به حساب میآید. او از سال 76 در این اردوها حضور دارد. مصباح «معرفت شناسی» و «فلسفه اخلاق» درس میدهد. با وجود اینکه ساعت نزدیک 10 شب بود اما برای پیدا کردن استاد مجبور شدیم به خوابگاه دانشجویان برویم. او در حلقه دانشجویان نشسته بود تا بحثهای کلاس درس را ادامه دهد. دانشجویان مشتاق هم علاقهای نداشتند که به ما اجازه دهند این چند دقیقه فرصت کلاس خصوصیشان را بگیریم. بالآخره با کمی مذاکره ما هم در بین دانشجویان قرار گرفتیم تا سوالهایمان را از استاد بپرسیم.
طبق معمول قبل از هر چیز میخواستیم بدانیم که اصلاً این «معرفت شناسی» و «فلسفه اخلاق» دقیقاً چیست؟ حاج مجتبی گفت: «مسائلی که در این کلاسها مطرح میشود، موضوعات ریشهای دینی است که عمدتاً در تربیتهای دینی خانوادگی و محیطهای رسمی به آنها پرداخته نمیشود. در نتیجه این موضوعات در مسائل مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و غیره تأثیر میگذارد. »
او اعتقاد دارد دین برای همه عرصههای فردی و اجتماعی برنامه دارد. پس باید همه ابعاد دین برای جوانان روشن شود. حاج مجتبی ریشه بسیاری از مشکلات امروز جامعه را در فهم ناقص از دین میداند و میگوید: «دانشجویان و فرهیختگان ما که بعداً مناسب مهمی را در کشور بر عهده میگیرند، وقتی با بینش سطحی نسبت به دین بار میآیند، دچار مشکل میشوند و به طور طبیعی اداره جامعه با همان اندیشههایی انجام میشود که از تفکر غیردینی نشأت گرفته. اسم مسلمان داریم اما همان کارهایی را انجام میدهیم که غیرمسلمانها انجام میدهند. این بزرگترین خطر برای نظام اسلامی است. هزارن خون پاک برای انقلاب ریخته شده ولی ما همان راهی را میرویم که این جوانها علیه آن قیام کردند.»
به نظر میرسد صحبتهای حاجآقا برای دانشجویانی که در اتاق خوابگاه منتظر تمام شدن مصاحبه هستند هم جذاب است. همه به حاج مجتبی که آرام و شمرده صحبت میکند گوش میکنند. فرزند آیت ا... مصباح از روند معمول تبلیغات دینی در کشور انتقاد میکند. فرصت خوبی است تا سراغ سوال دوم بروم. درباره آموزش دینی در مدارس و دانشگاههای کشور میپرسم. او میگوید: «اینکه الآن ما به طرح ولایت آمدهایم نشان میدهد که در نظام آموزشی کشور ما خلأ وجود دارد. هم در آموزش و پرورش، هم در دانشگاه و متأسفانه هم در حوزههای علمیه ما خلأ وجود دارد. طرح ولایت یک کار موقتی است. درست این است که این مباحث وارد آموزشهای رسمی ما شود.»
از حاج مجتبی درباره رابطهاش با دانشجویان طرح ولایت پرسیدم. مثل بقیه اساتید او هم هنوز با بسیاری از دانشجویان در ارتباط است. افرادی که حضور در دوره طرح ولایت تأثیر زیادی بر زندگی فردی و اجتماعیشان گذاشته است. حاج مجتبی میگوید: «در سالهای گذشته، مهمترین عامل در جلوگیری از نفوذ فرهنگ بیگانه به دانشگاهها و کشور ما، افرادی بودند که طرح ولایت را گذراندند. در یک برههای افرادی دنبال این بودند تا سنگر دانشگاه را با تبلیغات دست بگیرند و شعار آزاداندیشی میدادند با مقابله علمی همین بچههای طرح ولایت چنان تو دهنی خوردند که الآن جرأت نمیکنند از آن حرفها بزنند. گاهی میشد یکی از همانها برای سخنرانی به دانشگاه میآمد یکی از همین بچهها چندتا سوال میپرسید. طرف چنان به هم میریخت که دمش را میگذاشت روی کولش و فرار میکرد. وقتی کسی بهتر از خود طرف مبانی فکریاش را بداند و جرأت و توان مقابله علمی هم داشته باشد، اینطور میشود.» (ادامه این گفتوگو را در اینجا بخوانید)