با کدام استدلال بپذیریم پس از پنچ سال مذاکره و هزینه کردن برنامه هستهای بدون کدخدا در برجام بمانیم؟ حالا که آمریکا از برجام خارج شده ما باید یقه چه کسی را بگیریم امضای چه کسی ضمانت میکند؟
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - هومان خدابخشی*؛ مرگ طبیعی برجام با آن حالی و هوایی که از قبل هویدا بود. چندان هم دور از انتظار نبود. دونالد ترامپ چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده، در ایام انتخاباتی آن کشور در مناظرات تلویزیونی که با کلینتون رقیب دموکراتش داشت به صراحت گفته بود در صورتی که به کاخ سفید راه پیدا کند «برجام را پاره خواهد کرد» سرانجام هم همین شد. ترامپ در سه شنبه گذشته در طی نطقی اعلام کرد ما از برجام خارج میشویم؛ و این اقدام بلافاصله با واکنش رئیس جمهور ایران حسن روحانی همراه بود کسی که در پنج - شش سال گذشته تمام همَ و غمش را گذاشته بود تا شاید بتواند کدخدا را تا انتها در کنار برجام نگه دارد، اما پس از نطق ترامپ به طور ناگهانی مواضعاش عوض میشود و میگوید «خوشحالم که یک موجود مزاحم از برجام خارج شده است» ما برجام را بدون آمریکا با دیگر امضاء کنندهگان آن یعنی اتحادیه اروپا و چین ادامه میدهیم. تناقضات و پارادوکسهای حسن روحانی به کنار، اما این وسط سئوالهایی مطرح هست که اذهان عمومی را درگیر خودش کرده است. بلاخره پس از خروج امریکا که دیگر پایبند به برجام نیست تکلیف دولت و ملت ایران چیست؟
با کدام استدلال بپذیریم پس از پنچ سال مذاکره و هزینه کردن برنامه هستهای بدون کدخدا در برجام بمانیم؟ حالا که آمریکا از برجام خارج شده ما باید یقه چه کسی را بگیریم امضای چه کسی ضمانت میکند؟ گفتن امضای جان کری ضمانت میکند پس چی شد؟ چطور باور کنیم اروپا بخاطر ما از امریکا فاصله میگیرد؟ این پرسشها این روزها نقل بیشتر محافل و مجالسی هست که ما در آن حضور پیدا میکنیم؛ لذا نیاز هست که به روشنی به آنها پاسخ داده شود و محرمانههایی که تاکنون از ملت مخفی و پنهانی صورت میگرفته عیان شود.
به صورت کلی با خروج آمریکا چند سناریو در پیش روی ما قرار دارد: سناریوی اول: ایران میتواند به لحاظ شکلی و رعایت سلسله مراتب قانونی همان گونه که در برجام پیش بینی شده بود ابتدا به کمیسیون مشترک برجام شکایت بَرَد و سپس در شورای امنیت سازمان ملل طرح دعوا کند، اما واقعیت این است که از این اقدامات سودی نخواهد برد. چون ایران در مجامع بین اللملی نه از حق وتو برخوردار است و نه از قدرت نفوذ آن چنانی در سازمانهای بین المللی تا بتواند لابی کند و از حقوق تضییع شده اش دفاع کند در نهایت این مسیر آیندهی روشنی نخواهد داشت و دست ما به جایی بند نخواهد بود.
سناریوی دوم: ادامه برجام با اروپا، چین و روسیه است. ما این راه را هم قبلا از سوی رئیس جمهور فعلی و دبیر شورای عالی امنیت ملی سابق آزمودهایم در سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ که مذاکره کننده ارشد ما یعنی حسن روحانی با اروپای بدون آمریکا مذاکره میکرد به عهدنامه سعدآباد رسیدیم با همین کشورهای اروپایی، ماحصل آن مذاکرات تعلیق برنامه هستهای ما بصورت داوطلبانه و نظارت آژانس بود و پس از آن اولین قطعنامه علیه ما در شورای حکام که بر خلاف شورای امنیت ماهیت کاملا حقوقی داشت نه سیاسی به تصویب رسید. حسن روحانی در کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای در صفحه ۵۹۹ اذعان میکند که «اروپا در مذاکرات تهران تعهد کرده بود تا زمانی که فعالیت نطنز آغاز نشده است، از ارجاع پرونده هستهای به شورای امنیت جلوگیری کند، ولی در بهمن ۱۳۸۴ در شرایطی پرونده هستهای به شورای امنیت ارجاع شد که نطنز در تعلیق بود، بنابراین اروپا تعهد خود را نقض کرده بود.» حال با این پیشینه میتوان یکبار دیگر به اروپا اعتماد کرد؟ آیا اروپا در مقابل تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران میایستد و از شرکت هایش در مقابل فشار امریکا حمایت میکند؟ رویه کنونی حاکم بر اتحادیه اروپا حاکی از آن است که این اتحادیه نمیخواهد یا نمیتواند بیش از آنچه تاکنون انجام داده در برابر آمریکا صف آرایی کند. بانکها و شرکتهای خصوصی اروپایی هم قاعدتا حاضر نیستند به قیمت رودرویی با آمریکا وارد مبادله و همکاری با ایران شوند. حتی چین هم احیانا خرید نفت از ایران را به تدریج کاهش خواهد داد تا روابطش با آمریکا بیش از این تیره نگردد؛ لذا احتمال مثمر ثمر بودن این گزینه برای ایران اندک است. به عبارت دیگر انتخاب این راه اگرچه میتواند برجام را حفظ کند، اما آن را برای ایران بی خاصیت کرده چنانکه منافع مدنظر ایران تامین نخواهد شد.
سناریوی سوم: در مواجهه با اقدام آمریکا ایران میتواند صرفا از برجام خارج شود و به دنبال سلاح هستهای نرود و همان شرایط قبل از توافق برجام را دوباره پذیرا شود که این تصمیم بیشتر به انفعال شبیه است تا انتخاب یک راه، اما عاقلانه این است که با از سرگیری بخشی از تعهدات و فعالیتهای صلح آمیز هستهای که اتفاقا بسیاری از آنها با نظر امریکاییها در توافق گنجانده شده بود. در این بین افزایش تعداد سانتریفیوژها، افزایش میزان غنی سازی، محدود سازی بازرسیها و مواردی از این دست قابل توجه میباشد. در واقع با اتخاذ این رویکرد مشخص میشود که دولت ایران ساده انگارانه عزت ملی را معامله نخواهد کرد و با واکنش معقول و متناسب از حقوق طبیعی خود دفاع میکند. در این بین باید توجه داشت همان طور که در سناریوی اول هم ذکر شد شکایت از ایالات متحده به مجامع بین المللی مانند دادگاه لاهه (بر اساس ضوابط مندرج در توافق) به عنوان آغاز کنندهی نقض توافق و درخواست صدور حداقل رای مشورتی که بار روانی خاصی خواهد داشت نباید از نظر دور بماند هرچند که تاریخ به اثبات رسانده انتظار عدالت از این مجامع انتظاری عبث میباشد، اما به لحاظ بار روانی و رسانهای میتواند مکمل رویکرد جمهوری اسلامی ایران قلمداد شود.
سناریوی چهارم: خروج از ان پی تی (پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای Non-Proliferation Treaty) بصورت نرم هست مثل همین پیشنهادی که کارشناس مسائل آمریکا دکتر فواد ایزادی مطرح کردند که طرحی در مجلس شورای اسلامی برای خروج نرم از انپیتی تصویب شود و نمایندگان مجلس در روزهای آینده یک طرح سه فوریتی را برای ملزمکردن دولت برای خروج نرم از انپیتی ارائه دهند. چون هدف آمریکا ایجاد شوک به ایران بود آمریکاییها زبان زور را میفهمند و ما باید به آنها شوک بدهیم و این شوک هم خروج نرم از پیمان انپیتی است، یعنی ما از این پیمان خارج میشویم، ولی همکاری ما با آژانس به صورت داوطلبانه خواهد بود. همین طور انتظار میرود نمایندگان مجلس طرح استیضای وزیر امور خارجه را هرچه زودتر به صحن مجلس ببرند و نشان دهند که منافع ملی فقط با خوب انگلیسی صحبت کردن و با این و آن قدم زدن و دست دادن به دست نمیآید بلکه باید سر سوزنی هم درایت به خرج داد وگر نه میرزا ابوالحسن شیرازی هم از این مذاکرات برای قاجارها زیاد انجام داد و نتیجه کارش شد عهدنامه گلستان!
*هومان خدابخشی - فعال دانشجویی انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.