به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، نیلوفر هوشمند- اصل ماجرا شاید ریشه در آذرماه ۱۳۳۲ دارد. روز چهاردهم آذر بود که «دنیس رایت» کاردار جدید سفارت انگلیس در ایران به دانشگاه وارد شد و دانشجویان در اعتراض به ورود او در دانشکدههای حقوق و علوم سیاسی، علوم، دندانپزشکی، فنی، پزشکی و داروسازی تظاهرات پرشوری علیه رژیم کودتا و مقاصد آن بر پا کردند. فردای آن روز اعتراضات به خارج از دانشگاه کشیده شد. در پیِ آن، ماموران نظامی با دانشجویان برخورد فیزیکی داشتند و نهایتا شماری را دستگیر و عدهای را مجروح کردند.
نارضایتی دانشجویان ریشه در کودتای ۲۸ مرداد علیه مصدق داشت. دیدگاه ضد امپریالیستی آنها اجازه دخالت بیگانه در امور کشور را نمیداد؛ اما ماجرای حضور بیگانه آنقدر علنی و وقیحانه شده بود که در روزنامه آن را اطلاع رسانی کرده بودند.
صبح روز ۱۶ آذر درحالی آغاز شد که نیروهای گارد نظامی دور تا دور دانشگاه را احاطه کرده بودند. خبر ورود نیکسون به دانشگاه در روز هفدهم آذرماه، فضا را ملتهب کرده بود. دانشجویان که از روز قبل شاهد درگیری زیادی بودند، آهسته و بی سر و صدا به کلاسهای خود رفتند؛ اما سربازان، برخی دانشجویان و اساتید را از همان ابتدای کار دستگیر و مورد ضرب و شتم قرار دادند.
رئیس وقت دانشگاه تهران "علی اکبر سیاسی"، درباره آن روز خونین میگوید: «روز ۱۶ آذر هنگامی که آنها (نظامیان) از جلو دانشکده فنی میگذشتند، چند دانشجو آنها را مسخره میکنند و گویا کلمات زنندهای بر زبان میرانند و به سرعت وارد دانشکده (فنی) میشوند. سربازان آنها را دنبال میکنند.»
سربازان به کلاس استاد شمس در دانشکده فنی میروند و با زور و شکنجه وی خواهان معرفی دو دانشجوی مذکور میشوند؛ اما به نتیجه نمیرسند. همین هنگام مدیریت دانشگاه تصمیم میگیرد هرچه سریعتر دانشگاه را تعطیل کند تا به دانشجویان آسیبی نرسد. جمعیت وارد لابی و راهروهای دانشکده میشود و درگیری بین دانشجویان و سربازان بالا میگیرد. در همین تعقیب و گریز سه دانشجو را مثل برگ خزان گلوله باران و شهید میکنند.
شهید چمران در بخشی از روایت خود از ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ دانشگاه تهران میگوید: «من نیز همراه عدهای از دانشجویان وارد آزمایشگاه شدم. خون مجروحان آنقدر زیاد بود که پایین پلهها گلگون شده بود.. دانشجویان و مستخدمان آزمایشگاه مشغول بستن زخمهای دانشجویان مجروح بودند. از حدود سی نفر که به آزمایشگاه مقاومت مصالح پناه بردند، به استثنای دو یا سه نفری همه مجروح شده بودند. دانشکده کاملا محاصره شده بود و کسی نمیتوانست خارج شود. هنگام تیراندازی در داخل دانشکده، سربازان خارج از دانشکده نیز شروع به تیراندازی کردند و مقداری از سنگها و شیشههای جلوی دانشکده فنی را شکستند. پس از ختم گلوله باران، دقیقهای سکوت دانشکده را فرا گرفت. ناگهان در میان سکوت آه بلندی به گوش رسید که مانند دشنه در قلب ما فرو رفت و از چشم بیشتر دانشجویان اشک جاری شد. نالههای بلند و سوزناک به ما فهماند که عدهای مجروح شدهاند و در همان جا افتاده اند. اولیای دانشکده مستخدمان و چند نفری از دانشکده پزشکی میخواستند مجروحان را معالجه کنند، ولی سربازان با تهدید به مرگ مانع از این کار شدند. بدن مجروحان در حدود دو ساعت در وسط دانشکده افتاده بود و خون جاری بود تا بالاخره جان سپردند.»
تصویر بازسازی شده راهروی دانشکده فنی
مصطفی بزرگ نیا، که دانشجوی سال اول دانشکده فنی بود، همان ابتدا با اصابت سه گلوله شهید شد. "آذر شریعت رضوی"، دانشجوی سال اول دانشکده به سختی مجروح شد و در حالی که بدن مجروح خود را بر زمین میکشاند، دوباره هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. "احمد قندچی"، دانشجوی دیگری بود که هدف گلوله قرار گرفت و مجروح شد. وی در اثر جاری شدن آب رادیاتورها جراحات زیادی برداشت و در آخر به دلیل عدم رسیدگی عامدانه او به بیمارستان شهید شد.
چهاردهم خردادماه ۱۳۴۶ شاه به آلمان غربی سفر کرد. دانشجویان ایرانی مقیم آلمان و آلمانیالاصل که از این موضوع با خبر شده بودند، به حضور شاه در این کشور اعتراض کرده و تظاهراتی به راه انداختند. همزمان با تظاهرات دانشجویان در اعتراض به حضور شاه در این کشور، عدهای سلطنت طلب نیز در طرفداری از حکومت وقت شاهنشاهی به تجمع پرداختند. مدت زیادی از شروع این اعتراضات نگذشته بود که ناگهان طرفداران شاه با چوب و چماق به سمت معترضان حملهور شدند. پلیس آلمان غربی هم در این میان جانب حامیان شاه را گرفت و در برابر دانشجویان ایستاد.
قرار بود غروب همان روز محمد رضا شاه برای شنیدن قطعه موسیقی «ماجیک فلوت» موتزارت به سالن «دویچه اوپر» برلین برود. دانشجویان هم به آنجا رفتند. بنو اونهزورگ، یک دانشجوی ۲۶ ساله آلمانی بود که در آن تظاهرات به عنوان اولین تظاهرات سیاسی خود شرکت کرد؛ اما نقش فعالی داشت. پلیس آلمان دستور گرفته بود تا معترضان را متفرق کند. میان این درگیریها و زد و خوردها، مداخلات حامیان شاه و همچنین واکنشهای تند پلیس باعث شد تا اعتراضات کمی خشن شود. این مسئله آنقدر ادامه یافت تا در تاریکی اول شب، فی مابین اعتراضات ناگهان صدای شلیک گلوله شنیده شود.
ظاهرا یکی از دانشجویان هدف گلوله قرار گرفته بود و او کسی نبود جز اونهزورگ. «کارل هاینتز کوراس»، افسر پلیس آلمان که با لباس شخصی در محل حضور داشت با هفت تیر به جمجمه اونهزورگ شلیک کرده و دانشجوی آلمانی قبل از اینکه در بیمارستان مداوا شود، جان باخته بود.
مرداد ماه سال ۱۳۴۶ (۲۲ اوت ۱۹۶۷) موسم دیدار شاه از ایالات متحده آمریکا بود. تجربه کنفدراسیون دانشجویان از تظاهرات آلمان به سرعت به آمریکا انتقال پیدا کرد. سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا، واحدهای تابعه جبهه ملی، دانشجویان مسلمان و نیز دانشجویان کشورهای آمریکای لاتین تظاهرات وسیعی را در مقابل کاخ سفید، به هنگام استقبال جانسون ـ رئیس جمهور ـ از شاه و ملکه برگزار کردند. این تظاهرات نیز همچون آلمان به درگیری شدید با پلیس منجر شد.
روز بعد وقتی اتومبیل شاه در حال عبور بود، گروهی از دانشجویان با شکستن حلقه محاصره پلیس، خود را به اتومبیل حامل شاه رسانده و آن را در هم کوبیدند. طی این ماجرا تعداد زیادی دستگیر شدند؛ اما با اعتراض و اعتصاب دانشجویان بعد از چند روز آزاد شدند. این واقعه در حالی بود که روز قبل ۶۰ دانشجوی ماسک دار به ساختمان مرکزی سیا در لانگزلی واقع در ایالت ویرجینیا یورش برده، آن را محاصره کرده و دخالت سیا در کودتای ۲۸ مرداد را محکوم کرده بودند.
در روزهای ۲۵ و ۲۶ اکتبر (سوم و چهارم آبان) همان سال نیز تظاهراتی گستردهتر در اعتراض به مراسم و جشنهای تاجگذاری شاه در سانفرانسیکو برگزار گردید. سالهای ذکر شده، دانشگاههای ایران نیز از حالت رکود سیاسی خارج شده و روزبه روز بر دامنه فعالیت آنان افزوده میشد.
همزمان با فعالیتهای تشکیلات دانشجویی در ایران علیه رژیم شاه در دهه پنجاه، دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا نیز علیه شاه فعالیت مبارزاتی داشتند. همین روند ادامه پیدا کرد تا اینکه در تاریخ ۲۲ آبان ۵۶ محمدرضا پهلوی و فرح به دنبال دعوت رسمی کارتر، از پاریس عازم آمریکا شدند.
پیش از اینکه این سفر عملی شود، ۱۵ آبان ماه، آسوشیتدپرس اطلاع داد که چهار فرد نقاب دار به عنوان اعتراض به دیدار شاه از امریکا خود را با زنجیر به مجسمه آزادی بستند. همچنین چند روز قبل از ورود شاه به امریکا در ۱۹ آبان ۱۳۵۶، سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا به مقامات ایرانی درباره احتمال قریب به یقین تظاهرات ضد شاه در امریکا هشدار داد.
پرویز عدل، سخنگوی وزارت امور خارجه، اعتراضکنندگان را بی هویت، عوامل بیگانه، دشمنان استقلال و قاطعیت ایران و معتقد به آنارشیسم معرفی کرد. مقامات پلیس واشنگتن اطمینان داشتند میتوانند معترضین را کنترل کنند.
سازمان جوانان مسلمان خارج از کشور که شامل دانشجویان میشد در اعتراض به حضور شاه درآمریکا و دخالتهای این کشور در امور ایران، دست به اعتصاب غذا و تظاهرات زدند. حتی جمعی از دانشجویان ایرانی مقیم ایتالیا به منظور آزادی زندانیان سیاسی و اعتراض به سفر شاه همزمان با اعتضاب دانشجویان ایرانی در آمریکا، تظاهرات کردند.
در ۲۱ آبان آسوشیتدپرس اطلاع داد صد نفر از اعضا و طرفداران انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در اعتراض به سفر شاه در شهر مانهاتان راه پیمایی کردند و این روند فردای آن روز در مقابل کاخ سفید ادامه پیدا کرد. همچنین در همین حین اعلامیههای فراوانی در شهر واشنگتن نصب شد که از انجام تظاهرات بر ضد شاه خبر میداد. در ۲۳ آبان، روزنامههای امریکایی، امکان تصادم بین طرفداران و مخالفان شاه را کاملا پیش بینی کردند.
پیش از این تظاهرات امام در پیامی خطاب به دانشجویان چنین فرمودند: «من به این جنبش و بیداری عمومی که در کشورهای اسلامی عموماً و در ایران خصوصاً پدید آمده و به این تنفر عمومی از دستگاههای ظلم و وحشی گری و استعمار و استعمارگران، امیدها دارم...» «باید شاه و دار و دسته اش بدانند که چه در ملاقات با رئیس جمهور امریکا موفق به تجدید نوکری و تثبیت مقام غیرقانونی بشود یا نشود، ملت ایران او را نمیخواهد و دست از مبارزه بر نمیدارند...»
همین سخنرانی امام منشاء تظاهرات گسترده ۴ هزار نفری، روز ۲۴ آّبان ماه در مقابل کاخ سفید شد. وقتی دسته موزیک شروع به نواختن کرد، تظاهرکنندگان مخالف شاه شروع به تحرک نموده و پس از درگیری با پلیس به صف موافقان شاه حمله کردند که ماحصل این درگیری و دخالت پلیس زخمی شدن ۱۲۴ نفر از حاضران بود. پلیس امریکا نیز برای متفرق کردن معترضان گاز اشک ور را مورد استفاده قرارداد که موجب جاری شدن اشک از چشمان شاه و کارتر گردید.
درست همین روز، تعدادکثیری از دانشجویان ایرانی در لندن دست به تظاهرات و اعتراض علیه نوکری آمریکا توسط شاه زدند و فردای آن روز نیز دانشجویان دانشگاههای تهران و شریف اقدام به تجمع اعتراضی علیه دیدار شاه و کارتر داشتند که طی آن ۷ نفر بازداشت و عدهای مجروح شدند.
حرکت دانشجویان در اعتراض به دیدار شاه و کارتر نشانه اتحاد جریان دانشجویی در برابر استکبار غرب و قطع کردن دست امپریالیسم از امور داخلی ایران بود و همین جوشش جوانان و یاران جوان خمینی در به ثمر رساندن انقلاب نقش مهمی را تا بهمن ۵۷ ایفا کرد.