به گزارش گروه استانهای خبرگزاری دانشجو، محمد حسین طارمی؛ تعدادی از دانشجویان دانشگاه تهران در حوالی سال ۱۳۳۴ که تعدادی از آنها از بچههای انجمن اسلامی دانشگاه تهران و نفرات بعدی از اعضای قشر دانشجویی نهضت آزادی بودند که از سال ۱۳۴۱ با یکدیگر فعالیت سیاسی خود را آغاز کردند.
اعضای دانشجویی نهضت آزادی به نام حسن نیک بین و نفراتی از انجمن اسلامی از همان ابتدای تشکیل نهضت مرتبا رهبران این نهضت را به سازش کاری با رژیم پهلوی متهم میکردند.
تقریبا پس از قیام ۱۵ خرداد و دستگیری این سه نفر از حوالی ۱۳۴۲ از زندان آزاد شدند و با جمع بندی شرایط سیاسی کشور و اتفاقاتی که نهضت آزادی را با خود درگیر کرده بود، اقدام به تشکیل سازمان مجاهدین خلق کردند.
پس از تشکیل سازمان نفرات کلاسها را با عناوین ایدئولوژی، اقتصاد، سیاست و تشکیلات آموزش میدادند و رفته رفته آنقدر اعضای جدید به آنها اضافه شد تا مجبور شدند نفرات و اعضای جدید را رده بندی و اعضای مرکزی را رده بندی کنند.
سازمان از ابتدا معتقد به ایدئولوژی اسلامی بود که در راستای رشد و تکامل روزنههای جدیدی ایجاد میکرد که آن آموزهها با اموزههای فقهای برجسته اسلامی متفاوت نشان میداد.
از توللی ۱۳۴۸ سازمان توانست وارد بعد سیاسی و با سرکردگی سعید محسن توانست اطلاعات جامع و کاملی از رژیم و دستگاه پهلوی کسب کنند.
در همان ابتدا سازمان با روحانیون و بازاریان مبارز ارتباط موثر و خوبی برقرار کرده بود. تعدادی از روحانیون مبارز از جمله شهید مطهری، شهید بهشتی و آیت الله منتظری در داخل کشور از فعالیتهای سیاسی حمایت میکردند. برخی از بازاریان هم صرفا به واسطه حمایت روحانیون به طور کامل از سازمان پشتیبانی مالی میکردند.
این مسیر تا زمان ۱۳۵۲ که سازمان مشی خود را عوض کرد و از شهریور ۱۳۵۴ درست در زمانی که چهره واقعی سازمان نمایان شد، کمکهای بازار قطع شد.
مجاهدین در تحلیلهای خود انقلابهای سوسياليستی چین و روسیه را به عنوان انقلاب زحمتکشان یا توده کارگران بر میشمرد و رهبران این انقلابها همچون لنین را دنباله رو راه انبیاء میدانستند.
سازمان کم کم از سال ۱۳۵۴ وارد فاز مسلحانه شد و همین امر باعث تشکیل تیمهای مبارزاتی علیه رژیم پهلوی شد، تا آنجایی که روحانیون مبارز از جمله دکتر بهشتی از پشتیبانی سازمان دست کشیدند.
بنابر این تفاسیر بهتر است برای بررسی و شناخت بهتر سازمان را به قبل و بعد از سال ۵۴ تقسیم بندی کرد که قبل از آن به نام "سازمان مجاهدین" و بعد از آن به "گروهک منافقین" شناخته شد.
یکی از نقاط اختلاف نظری که وجود داشت آن بود که سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی از آوردن کلمه "انقلاب" پرهیز داشتند و معتقد بودند هر انقلابی نیاز به یک فاز عملیاتی مسلحانه دارد و از لفظ "قیام۵۷" استفاده میکردند؛ اما امام خمینی (ره) و به تبع آن دکتر بهشتی موافق انجام عملیات مسلحانه نبودند و معتقد بودند ارکان نظام اسلامی بر بسط آگاهی عمومی مردم بوده است.
گفتنی است شهید بهشتی با اجازهای که از امام داشت صرفا اجازه ترور حسنعلی منصور را به شهید عراقی داد و آن هم بر پایه دفع شر و بر پایه استثنائات بود. تقی شهرام در سال ۱۳۵۴ به دنبال تغییر ایدئولوژی سازمان بود که قبلتر از آن شهید بهشتی بر اساس برخی دیالکتیکها متوجه این تغییر شده بود.
ازآنجایی که در صورت علنی شدن تغییرات امکان از دست دادن تامین مالی بازاریان را داشتند، به همین منطور در پی پنهان کردن آن بودند اما در زمان دستگیری افراخته توسط رژیم پهلوی، فاش شد که سازمان قصد داشت برنامه ترور آیت الله بهشتی را رقم بزند؛ البته با دستگیریهای که در سال ۵۴ از سوی رژیم شاه صورت گرفت، تمامی اعضا و شاکله سازمان از هم پاشید و این اقدام ناکام ماند.
یکی از شبهاتی که سازمان در آن سالها مطرح میکرد انفعالی بودن دین اسلام بود و شهید بهشتی در پی حل و بحث و پاسخگویی به این شبهات بود.
حتی از همان سالها شهید بهشتی سعی در جذب و ساماندهی افرادی میکرد که از مارکسیسم برائت میجستند. حتی برخی از اعضای سازمان که از سال ۱۳۵۴ فاصله گرفته بودند بیان میکردند که ما بیش از انکه به دیگر مسیولین نزدیک باشیم، به بهشتی نزدیک و همکاری داشتیم. حتی برخی از توابین سازمان بیان میکردند که آنها از اختلافات نظام و مرحوم طالقانی سوء استفاده میکردند و نهایتا در زمان رحلت ایشان علیه شهید بهشتی اقداماتی صورت دادند.
شهید دکتر بهشتی به این علت هدف ترور سازمان قرار گرفته بود که آنها میخواستند به قول خودشان انقلاب را بی آینده کنند. درست و دقیق یکی از ستونهای اصلی جریان انقلاب را هدف قرار دادند.
محمد حسین طارمی دبیر واحد سیاسی جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.