به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از بجنورد، همین چندی پیش بود که با او هم صحبت شدیم و از زندگی ساده اش در امیرآباد گیفان از توابع شهرستان بجنورد گزارشی تهیه کردیم.
حاج تیمور که در دو عملیات شیمیایی ماووت عراق و کربلای ۵ حضور داشت و با بمب های آمریکایی صدام مجروح شد، مردی بسیار ساده زیست بود که تا آخرین لحظات عمر خویش باوجود تحمل سختی های فراوان و تا مرز نابینایی پیش رفت، از امتیازات جانبازی اش استفاده نکرد.
او سالهای سال پس از جنگ با وجود علائم شیمیایی و حملات وقت و بی وقت جسمی با کارگری و مسافرکشی نان دست رنج خود را خورد و هیچ توقعی از کسی نداشت.
او غریبانه و مظلومانه در بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد برای آخرین بار بستری شد و پس از عمل جراحی و دو روز در کما بودن سرانجام ندای رفقای شهیدش را لبیک گفت و بال در بال ملائک گشود.
متن زیر را یکی از خبرنگاران «خبرگزاری دانشجو» در فراق و مظلومیت این شهید بزرگوار نگاشته است که در ادامه می خوانید.
امروز یک شهید گمنام تشییع می شود، حاج تیموری که با وجود جانباز شیمیایی بودن حاضر نشد، ذره ای از مزایای جانبازی اش استفاده کند.
او که بخاطر شدت جانبازی نور چشمانش را از دست داد تا اینکه مظلومانه بال در بال ملائک گشود و بی ریا و گمنام به یارانش پیوست.
امروز شهیدی را به دوش گرفتید که به ندای امام خود لبیک گفت و جان و مال و فرزند و اهل را رها و آخر نیز به عهد خود وفا کرد «و من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه و منهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر».
آنچه بیش از دردها و رنج های بدن مطهر این جانباز شیمیایی قلب ها را به درد می آورد و آنچه بیش از غربت خانواده وی و فرزندان یتیمش امروز جای گریستن دارد، عاقبت ماست.
درواقع بیش از آنکه در مظلومیت حاج تیمور بخواهیم بگرییم باید بر خود بگرییم، روز قیامت که با شهدا مواجه می شویم جواب خون های به نا حق ریخته شده آنها را، جواب اشک های پدر و مادر و همسر و فرزندان یتیم آنها را چه باید بدهیم؟
رفقا بعد از شهدا ما هیچ نکردیم، شهدا شرمنده ایم...
یادش بخیر آخرین باری که با او هم کلام شدیم چند ماه پیش بود که در صافی و پاکی و معصومیت چشمان آزرده اش خیلی حرف ها برای ما داشت.
می گفت بیش از همه شرمنده خانواده خود است، چرا که نتوانسته همسر خوبی باشد و برای بچه ها پدری کند.
ذکر لبش این بود که ای کاش من هم شهید می شدم و در این سالهای آخر که توان نفس کشیدن و کار کردن ندارم، باری اضافه بر دوش آنها نبودم.
حاج تیمور تو به گمگشته ات یعنی شهادت رسیدی و اینک ما مانده ایم و کوله باری از مسئولیت شما و خون برادران شهیدت، آن هم در فتنه های مرد افکن امروز.
آنجا در جوار رحمت الهی برای مان دعا کن، دعا کن ما هم عاقبت بخیر شویم.
و تو ای حاج تیمور، شاید اولین شهید شناسایی شده و نامداری هستی که گمنام و ناشناخته تشییع می شوی.
و تو ای حاج تیمور چه زیبا پر کشیدی، درست در ماه مصیبت سرور و سالار شهیدان، این دست ما و این شفاعت شما و یاران شهیدت...
و سلام بر تو ای حاج تیمور که با لبهای تشنه و لبهای بی رمق و تنی ضعیف شهد شهادت نوشیدی، درست مانند یاران عاشورایی ارباب بی کفن.
صلی ا... علیک یا اباعبدا...(ع)
حاج تیمور سرانجام در آرامگاه روستای امیرآباد گیفان غریبانه به خاک سپرده شد.
خاک عالم بر سر مسئولین فاسد این مملکت. حاج تیمور سر صراط خفتشون کن.