به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از یاسوج، یکی از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، در نامه ای سرگشاده به رئیس این دانشگاه، نسبت به اتفاقات غیر اخلاقی برنامه روز دانشجو در این دانشگاه اعتراض کرد.
متن نامه یه این شرح است:
«إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا»
«زمانی را به خاطر بیاور که آن جوانان به کهف پناه بردند و گفتند: پروردگارا! به ما از سوی خودت رحمتی عطا کن، و راه نجاتی فراهم ساز»
اول از هر چیز قتل عام فکری دانشجویان در ۱۶/۹/۹۴ را به جامعه ی دانشجویی و دانشگاه تسلیت عرض می کنم.
جناب آقای دکتر چمن! باور کنید قصد سخنرانی، روده درازی و سیاست بازی ندارم فقط به بهانه برنامه ۱۶ آذر دانشگاه چند عرض کوتاه با شما دارم.
جناب دکتر! واقعا چرا باید در روز دانشجو دانشجویان بایکوت شوند؟! مگر نه این است که ۱۶ آذر آغازگر عدالت خواهی، استکبار ستیزی و شناخت ریشه های استعمار است! پس چه شد که این مراسم در دانشگاه ما تبدیل شد به یک میز گرد اصلاح طلبی؟ یعنی واقعا هیچ حرف دیگری برای گفتن نداشتید؟ واقعا کمبود موضوع داشتید یا قصدتان فقط یک میتینگ سیاسی بود؟ راستی دکتر هیچ می دانید دغدغه اصلی دانشجویانی که آن شب جمع شده بودند چیست؟ وضعیتِ بعد از فارغ التحصیلیشان، وضعیت اساتید، پژوهش و جایگاه علمی دانشگاه در کشور، مسائل مبتلا در فضای آموزشی و کمبود امکانات، عدم تحقق دانشگاه و کلی از این عناوین که می شد پاسخگویش باشید!
کاش به جای حرف های بی ربط که صدای همه دانشجویان را درآورد امید به آینده را در دانشجویان زنده می کردید. نه اینکه اجازه دهید در یک تریبون یک طرفه به اسم دانشجو و به کام یک حزبِ افراطی از توهمِ یک پیروزیِ قبل از رقابت که در ذهن میهمان برنامه تداعی شده بود سخن به میان آید. تنها چیزی که به ذهن متبادر می شد چهره سازی با عنوان وزین «دکتر» از کسانی بود که بعضیشان حداقل شرایط گفتگو و نظریه پردازی در محیط دانشجویی را نداشتند و فقط حوصله جمع را سربردند!
راستی ما نفهمیدیم دیشب آقای مرادیان میهمان ما دانشجویان بودند یا ما میهمان ایشان.
به دلیل تدابیر امنیتی شدیدی که دوستان تدارک دیده بودند و تمامی نگهبانان دانشکده ها، خوابگاه ها و را احضار کرده بودند نشد که خودمان با ایشان صحبت کنیم؛ ولی شما از قول ما به ایشان بگویید:
۱. اینبار سخن رهبری را به کام خودتان مصادره کردید و به حرمت میهمان بودنتان ساکت ماندیم؛ ولی بدانید دانشجو و دانشگاه مبدأ تحولات جامعه بوده، هست و می ماند!
۲. گفتید بدترین نوع بی سوادی بی سوادی سیاسی است؛ با این حرفتان کاملاً موافقم؛ ولی اجازه دهید حرفتان را کامل کنم «درست است که بدترین نوع بی سوادی، بی سوادی سیاسی است ولی بدترین کار در دانشگاه سیاست زدگی و سیاسی بازیست. کاری که شما در مراسم دیشب دانشگاه ما و با سوء استفاده از تریبون یک طرفه ای که در اختیار داشتید انجام دادید؛ ولی بدانید هنوز هم «دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد»
۳. به ایشان بگویید روز دانشجو را ربط دادید به دولت ها و به خصوص دولت کنونی.
یادم می آید چند وقت پیش بود که آقای روحانی گفتند: «من هم قبول دارم دانشجو باید منتقد، دیده بان و ناظر باشد و اگر هم دانشجو را نگذاشتند جایی انتقاد کند لا اقل نسبت به دولت باید انتقاد کند.»
آقای دکتر اگر دیشب اجازه صحبت می دادید، لااقل به چند نفری از نمایندگان تشکل های دانشجویی، حتما از میهمان مراسم می خواستند آن جا که گفتند: «دولت موفقیت های خیلی زیادی در اقتصاد داشته» یک مثال و نه بیشتر بزنند. از ایشان می خواستند دلیل دفن ۱۷۰۰ تن سیب زمینی را بگویند آن هم در شرایطی که روز به روز بر تعداد کارتن خواب های کشور افزوده می شود. گفتم بیت المال! گلایه داشتند از دولت های قبلی در مورد بیت المال، به ایشان بگویید که اگر نمی دانند بدانند همین چند وقت پیش بود که فاکتوری از یک وعده ناهار جناب رئیس جمهور و ۴۲ نفر از همراهانشان در کیش فاش شد که ۱۳.۵ میلیون تومان هزینه کرده بودند. می شد حتما از نتیجه دیپلماسی دولت درباره حرمت پاسپورت ایرانی، پیگیری حادثه منا، زورگویی و غلط اضافی کشورهایی که با دیپلماسی لبخند همه شیر شده اند یا همین برجامی که آب ما هم به آن گره خورده بود سوالاتی پرسید.
راستی دکتر اگر زحمتی نیست تشکر ویژه ما را برسانید به گوش دوستان تشکل وحدت به اصطلاح اسلامی و انجمن به اصطلاح اسلامی پیرو خط امام که ما فقط در این دانشگاه محفل رقص و حرکات نامشروع را کم داشتیم که به لطف این دوستان از این محافل هم مستفیض شدیم. آن هم در شبی که دانشگاه برنامه عزاداری آخر صفر را در هیات دانشجویی داشت! واقعا متاسفم برای این محیط دانشجویی که به جای پرداختن به همه آن ایده ال هایی که شما بهتر از من می دانید شد تریبون حزبی و محل دهن کجی به شعائر دینی و اندیشه های بلند دانشجویی.
شما خود می دانید برنامه از آنجایی منفجر شد که بعد از تریبون یک طرفه خوش خدمتی معیوب دوستان سخنران به احزاب و گروه های مارک دار، تئاتری به اجرا در آمد که نه تنها بی محتوا و وهن بود که با محتوای رکیک و سطحی اش توهین مستقیم به شعور دانشجویان و محیط فرهیخته دانشگاه بود. کاش شما و مسئولین فرهنگی وقتی اینقدر برای جیب دانشگاه نگرانید که حتی پذیرایی ساده یک برنامه به دانشجویانتان را دریغ می کنید برای هزینه های چنین برنامه مسخره ای در پیشگاه الهی و قضاوت جامعه دانشگاهی پاسخی داشته باشید.
من متاسفم که بعد از این برنامه رسانه ها و همه افکار بیدار به جای اینکه بر این کج روی ها بتازند بعضی از فضای آرام و گل و بلبل جلسه تیتر زده اند!
جناب دکتر به نظرم باید کمی به فکر عذرخواهی از آن دانشجویانی که وقت گذاشتند و آمدند تا از روح روز دانشجو چیزی ببیند و در عوض به همه شان توهین شد، باشید!
نامه خود را با یک جمله از امام خمینی(ره) خاتمه می دهم؛ همان جمله که فرمودند: «وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دانشگاه ها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام کنند، تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.»
والسلام