سال گذشته وقتی حکم اعدام شیخ نمر باقر النمر صادر شد، تجمعی را در سالن شیخ انصاری دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار کردیم و نام آن را «اعدام حقیقت» گذاشتیم. آن قدر این مرد بزرگ بود و راه و هدفش تقدس داشت که هر مرحله از برنامه را پیگیری می کردیم، کارها بدون دوندگی های معمول انجام میشد. از دعوت مهمان گرفته تا کسب مجوز تبلیغات. انگار همه چیز دست به دست هم داده بود تا صدای مظلومیت شیعه از دانشگاه تهران شنیده شود.اما یک چیز دلمان را سوزاند.
با تلاش بسیار توانستیم با وزارت خارجه تماس بگیریم تا آن ها هم در برنامه مان حضور داشته باشند؛ جوابی را که شنیدیم ناراحت کننده بود. گفته شد که موضع وزارت خارجه در حال حاضر با برنامه شما هم راستا نیست و فعلا موضع این وزارتخانه سکوت است. البته اختیارات شخصی آقای معاون باعث شد تا یکی دو نفر از کارمندانش را به عنوان نماینده به برنامه بفرستند. هرچند بازهم تاکید شد گفته نشود نمایندهای از وزارت خارجه در برنامه حضور دارد...
سکوت، سکوت، سکوت
شاید اگر در برابر دستگیری این مرد سکوت نمی کردند و در برابر حکم اعدامش سکوت نمیشد! امروز نیازی به پیام های تسلیت شعر گونه و ادبی آقای هاشمی و یا نوش داروی پس از مرگ سهراب آقای روحانی نبود؛ مواضع امروز شما با فلان مقام اروپایی و آمریکایی تفاوتی ندارد! آنها هم محکوم کردند...
آن هایی که شب گذشته به سفارت عربستان حمله کردند کار اشتباهی کردند؛ اما آنها میخواستند سکوت دیپلماسی صدقه ای شما را جبران کنند. سکوت در برابر تجاوز به نوجوانان ایرانی، سکوت در برابر قتل عام حجاج، سکوت در برابر توهین به مردم ایران، سکوت در برابر توهین به مقامات دولتی ایران.
اما شما در پیام تسلیت تان آن فجایع انسانی را با احساسات غلط و مدیریت نشده چند جوان برابر دانسته اید که حتی اگر حقوقدان هم باشید، می دانید که این جرائم با هم برابر نیست؛ باز هم اشتباه کردید.
این سکوت ها و اشتباهات آنقدر ادامه پیدا می کند که روزی باید برای عبدالملک حوثی و روز دیگر باید برای شیخ ابراهیم زکزاکی پیام تسلیت بفرستیم.
مصطفی میرآخوری-دبیرسابق انجمن اسلامی دانشجویان مستقل
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.