اخبار دانشگاهی را از «کانال اخبار دانشگاهی SNN.ir» دنبال کنید
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، بيانيه شماره یک بسيج دانشجويي دانشگاه بين المللي امام خميني (ره) قزوين پیرامون امنیت ستیزی و اقتدارشکنی جریان لیبرال داخلی با عنوان
دروغ بزرگی به نام سایه شوم جنگ منتشر شد؛ متن بیانیه به شرح زیر است:
«اگر امنیت خارجی وجود نداشته باشد، و در خارج از مرزها جلوی دشمن گرفته نشود، امنیت داخلی هم از بین خواهد رفت ... در طول سالهای گذشته گاهی اوقات سخنانی از جانب برخی مسئولان مطرح شده مبنی بر اینکه رفع تهدید نظامی و جنگ به دلیل فلان اقدام بوده است، درحالی که این سخنان صحیح نیست، زیرا تنها عامل رفع تهدید نظامی، «اقتدار دفاعی و نظامی» و «ایجاد ترس و رعب در دشمن» بوده و خواهد بود ...
کشورهایی که گفته میشود سازمان نظامی خود را جمعآوری کردند، به اختیار خود این کار را نکردند؛ بلکه آنها در جنگ جهانی نابود شده بودند و به آنها اجازه ندادند که سازمان نظامی داشته باشند ... هیچ عاقلی نیروی دفاعی خود را کنار نمیگذارد؛ بنابراین باید قدرت دفاعی کشور را روز به روز استحکام بخشید ...
یکی از عناصر قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران، «بی اعتمادی مطلق به قدرتهای سلطهگر جهانی» است که امروز مظهر آن آمریکا است ... متأسفانه برخیها حاضر نیستند این بی اعتمادی را قبول کنند و اگرچه به زبان میگویند آمریکا دشمن است؛ اما احساس واقعی بیاعتمادی به آمریکا، در آنها وجود ندارد ... هنگامی که در انسان احساس دشمنی و بی اعتمادی واقعی به طرف مقابل وجود داشته باشد، در مذاکرات و دیدارها، الزامات آن را رعایت میکند و به گفتههای طرف مقابل مطلقاً اعتماد نخواهد کرد ... بیاعتمادی مطلق به آمریکا نتیجه عقلانیت ناشی از فکر و عمق و تجربه است و موضوع دشمنی آمریکا را در طول سالهای متمادی بعد از انقلاب و در قضایای اخیر مذاکرات هستهای و در مسائل دیگر دیدهایم ...
در قضیه مشروطه، هنگامی که به انگلیسیها اعتماد و راه به سمت سفارت آنها کج شد، ضربه اساسی وارد و نتیجه آن ۷۵ سال عقب ماندن کشور شد ... اگر ما امروز راه را برای مذاکره با آمریکاییها و وسوسههای آنها در بخشهای مختلف، باز کنیم، نه فقط زمینهساز نفوذ آشکار و پنهان آنها شدهایم؛ بلکه پیشرفت مورد نظر کشور هیچ گاه محقق نخواهد شد و عقب ماندگی قطعی خواهد بود ...
آمریکایی ها اصرار دارند که ما با آنها درباره مسائل منطقه غرب آسیا به ویژه سوریه، عراق، لبنان و یمن مذاکره کنیم؛ هدف واقعی آنها از این درخواستهای مذاکره چیست؟ آنها هدفی جز جلوگیری از حضور جمهوری اسلامی ایران در منطقه به عنوان عامل اصلی ناکامیهای آمریکا ندارند ... دشمن تمام تلاش خود را برای برهم زدن امنیت کشور قرار داده است، بنابراین همه سازمانهای نیروهای مسلح و دستگاههای مربوطه باید از این امنیت به عنوان یک دستاورد مهم در دنیای نا امن امروز ، محافظت کنند.»
فرازهایی از بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با فرماندهان سپاه ۲۸/۶/۱۳۹۵
امروز دیگر بر هیچ کس پوشیده نیست که حیاتی ترین نیاز انسان در همه ادوار و اعصار زندگی بشری همانا امنیت و مهمتر از آن احساس امنیت است و اساساً امنیت پایدار، پایه اصلی و مبنای اساسی برای بقاء انسان و جامعه انسانی است؛ چراکه انسان شاید بتواند با گرسنگی و تشنگی به زندگی سخت خود ادامه دهد؛ اما بدون امنیت هرگز نمی تواند ادامه حیات دهد. از طرفی در نگاه کلان می توان امنیت را مبنای همه زمینه های پیشرفت یک جامعه در نظر گرفت؛ چراکه اگر امنیت وجود نداشته باشد در هیچ یک از زمینه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، صنعتی و ... نیز پیشرفتی حاصل نخواهد شد.
در روزگاری که دولت های مستکبر به واسطه زیاده خواهی ها و به منظور تحقق مطامع و منافع شوم خویش، منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) را تبدیل به نا امن ترین نقطه جهان کرده اند، این ایران اسلامی است که به برکت نعمت بزرگی به نام اصل مترقی ولایت فقیه و با درایتِ عالم فرزانه ای همچون حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای و همچنین مجاهدت های فرزندان این مرز و بوم، اعم از نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی در داخل و خارج از مرزهای کشور به یکی از امن ترین کشورهای جهان تبدیل شده است.
در این میان باید به صورت ویژه به نقش کلیدی «بسیجیان آن روز خمینی و ژنرال های امروز خامنه ای همچون حاج قاسم سلیمانی» اشاره کرد که تلاش برای تأمین امنیت مرزهای کشور را از کیلومترها دورتر از مرزها آغاز کرده اند و امروز دیگر بر هیچ ایرانیِ میهن پرستی پوشیده نیست که اگر حضور شهدای مدافع حرم در سوریه و عراق نبود، اکنون باید در داخل مرزهای ایران عزیز با «أحفادَ ثمود و جُرذانَ الیهود» می جنگیدیم و یقیناً همان جنایاتی که فرزندان سازمان های جاسوسی آمریکا و اسرائیل در حق مردم مظلوم سوریه و عراق مرتکب می شوند بر سر مردم ایران نیز می آوردند.
همانطور که پیشتر اشاره شد رهبر معظم انقلاب در فرازی از بیانات گوهربار خویش فرمودند: « گاهی اوقات سخنانی از جانب برخی مسئولان مطرح شده مبنی بر اینکه رفع تهدید نظامی و جنگ به دلیل فلان اقدام بوده است، درحالی که این سخنان صحیح نیست، زیرا تنها عامل رفع تهدید نظامی، «اقتدار دفاعی و نظامی» و «ایجاد ترس و رعب در دشمن» بوده و خواهد بود.»
از فرمایشات معظم له اینگونه استنباط می شود که فرموده ایشان به اظهار نظرهای برخی از مسئولان دولت تدبیر !!! و امید !!! اشاره دارد که بعضاً اینگونه اظهار می دارند: «مهم ترین اثر برجام این بود که سایه شوم تهدید از بالای سر ما رد شد، دشمنان پرونده ما را به شورای امنیت برده بودند و هر زمانی ممکن بود کشور ما دچار یک جنگ ناخواسته شود و این تهدید از سر مردم رد شد.»
پیرامون چنین اظهار نظر ناپخته و ناصوابی آن هم از سوی یکی از مسئولین برجسته نظام به موارد مهمی اشاره می کنیم که در ادامه می آید:
۱) رزمایش چالش هزاره (Millennium Challenge):
در ۲۲ ژانويه سال ۲۰۰۲ ميلادي هنگامي كه آمريكايي ها، سرمستِ به زعم خود پيروزي در حمله به افغانستان بودند، جرج دبليو بوش رئيس جمهور وقت ايالات متحده آمريكا طي سخناني در كنگره اظهار داشت: «احتمالاً پس از افغانستان هدف بعدي ما در اين جنگ ايران خواهد بود». چند ماه بعد ارتش آمريكا اقدام به برگزاري بزرگترين و پرهزينه ترين رزمايش تاريخ نيروهاي مسلح خود نمود. هدف از اين رزمايش كه چالش هزاره (Millennium Challenge) نام داشت شبيه سازي و تمرين رويارويي مستقيم با ايران در خليج فارس و بررسي آثار و نتايج آن بود. طبق سناریوی اين رزمايش، نيروي دريايي آمريكا به صورت گسترده، يك تهاجم تمام عيار را عليه ايران ترتيب مي دهد، نيروهاي ایراني نيز تمام قد در مقابل آنها ايستادگي كرده و با استفاده از تعداد زيادي قايق تندرو موشك انداز به سمت ناوگان نيروي دريايي آمريكا يورش مي برند و با شلیک تعداد قابل توجهی موشک به تهاجم نظامی آمریکا پاسخ مي دهند.
نتيجه واكنش ايران براي آمريكايي ها به هيچ وجه قابل تصور نبود؛ چراكه اين واكنش باعث بر هم خوردن آرایش نظامی نیروهای آمریکایی و در نتيجه نابودی ۱۶ ناو آمریکایی ، شامل یک ناو هواپیمابر، ۱۰ رزمناو و ۵ کشتی لجستيكي آمفی بی میشد. ابعاد اين مسئله زماني براي آمريكايي ها بسيار فاجعه بار شد كه طبق برآوردهايي که پس از این رزمایش به عمل آمد، در صورت وقوع این سناریو به صورت واقعی، بيش از ۲۰ هزار نظامی آمریکایی فقط در روز اول جنگ با ایران کشته خواهند شد؛ بنابراين آمريكايي هايي كه از برآورد نتايج هولناك اين رزمايش، وحشت سراسر وجودشان را فراگرفته بود برای همیشه از حمله به ايران منصرف شده و در صدد حمله به عراق برآمدند.
حال خود قضاوت كنيد، ايراني هايي كه در سال ۲۰۰۲ از چنان توان بازداندگي اي برخوردار بودند كه مي توانستند فقط در روز اول جنگ، چنين تلفات سنگيني بر دشمن متجاوز وارد سازند، حال تصور كنيد ايراني هاي سال ۲۰۱۶ از چه تواني براي نابودي دشمنان اين مرز و بوم برخورداند. ايراني هاي سال ۲۰۱۶ تا چه حد مي توانند در روز اول جنگ از متجاوزان آمريكايي كشته بگيرند. ايراني هاي سال ۲۰۱۶ تا چه تعداد مي توانند ناو آمريكايي را به آتش كشيده و غرق سازند؛ بنابراين به جرأت مي توان گفت عبارت تكراري مقامات آمريكايي مبني بر اينكه «گزينه نظامي عليه ايران روي ميز است» در معناي واقعي، لاف در غريبي است و اکنون سالها است که واسطه اقتدار درونی ایران، اساساً سایه شوم جنگی بر سر این ملت وجود ندارد.
۲) فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد:
در خلال مذاکراتِ دولت باسوادان !!! با طرف های غربی پیرامون پرونده هسته ای، بحث قطعنامه های شورای امنیت ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد را زیاد از سوی مسئولان مربوطه می شنیدیم که در ادامه به نکاتی چند اشاره می کنیم.
فصل هفتم منشور سازمان ملل به اقدامات عملی این سازمان علیه کشورهایی اشاره دارد که به زعم دولت های مستکبرِ حاکم بر شورای امنیت !!! سازمان ملل متحد ، ناقض صلح و امنیت جهانی باشند. این فصل شامل مواد متعددی است که مهمترین آنها، ماده ۴۱ و ماده ۴۲ می باشند.
ماده ۴۱ فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد به شورای امنیت این اجازه را می دهد که علیه کشورهایی که ناقض صلح و امنیت جهانی باشند دست به اقداماتی بزند که نیازمند نیروی مسلح نظامی نباشد که این اقدامات می تواند شامل متوقف ساختن تمام یا قسمتی از روابط اقتصادی و ارتباطات ریلی، دریایی، هوایی و ... و همچنین قطع روابط سیاسی باشد.
اما ماده ۴۲ فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد به شورای امنیت این اجازه را می دهد علیه کشورهایی که ناقض صلح و امنیت جهانی باشند با تشکیل یک ائتلاف جهانی دست به اقدامات قهری از جمله حمله نظامی به کشور مورد نظر بزنند نظیر آنچه در سال ۲۰۰۳ در مورد عراق اتفاق افتاد.
حال سؤال اینجاست قطعنامه های ظالمانه شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ملت ایران به چه صورت بوده اند که برای پاسخ به این پرسش باید به این حقیقت تکان دهنده اشاره کنیم که اساساً هیچ یک از قطعنامه های سازمان ملل حتی قطعنامه ۱۹۲۹ که جریان مرعوب و غربگرای داخلی از آن به فجیع ترین قطعنامه تعبیر می کند نیز ذیل ماده ۴۲ فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد نبوده اند که عده ای در داخل نگران حمله نظامی و سایه شوم جنگ بر سر ملت باشند؛ چراکه تمامی این قطعنامه ها ذیل بند ۴۱ این فصل صادر شده اند که تنها به اقدامات اقتصادی و سیاسی از قبیل تحریم اقتصادی و ... ختم می شوند.
دلیل اینکه دولت های مستکبر هیچگاه قطعنامه های منظوره علیه ایران را ذیل بند ۴۲ فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد تصویب نکرده اند همانا اطلاع از اقتدار روز افزون ایران اسلامی است چراکه شورای امنیت سازمان ملل متحد بارها و بارها علیه کشورهای ضعیف همچون عراق و افغانستان چنین اقدامی را صورت داده است و اساساً در مورد ایران خودشان هم می دانستند که هرگونه اقدام نظامی علیه این کشور با شکست مطلق و قتل عام نظامیان متجاوز همراه خواهد شد و همچنین ایران اسلامی مبتنی بر تئوری مستحکم تنبیه متجاوز، تمامی پایگاه های نظامی مستکبران در منطقه و جهان را به خاکستر تبدیل خواهد کرد.
حال خود قضاوت کنید که چنین اظهار نظرهایی مبنی بر برطرف شدن سایه شوم جنگ از سر کشور به واسطه برجام !!! ، آن هم از سوی رئیس دولت باسوادان!!! که در خلال مناظرات انتخاباتی می گفت: «من سرهنگ نیستم، حقوقدان هستم» چه معنایی می تواند داشته باشد؟!!
۳) مثلث اقتدار شکنی و امنیت زُدایی JCPOA ، IPC و FATF:
مدتی پس از انعقاد قرارداد ترکمنچای هسته ای و ننگنامه برجام (JCPOA)، رئیس جمهور آمریکا در تاریخ ششم شهریورماه ۱۳۹۴ در پاسخ به پرسش های دو تن از رهبران اصلی جامعه یهودیان آمریکا _ که فیلم این دیدار در اکثر رسانه های جهان منتشر شد _ از توافق هسته ای با ایران اینگونه دفاع نمود: «آمریکا چاره ای جز توافق با ایران نداشت ... فکر می کنم اگر این توافق را رد می کردیم، ایران را در صندلی راننده می نشاندیم و آنها همدردی بین المللی را برای خود می خریدند و می توانستند آمریکا و اسرائیل را منزوی کنند. فکر می کنم در آن صورت تحریم ها فرو می ریخت و نتیجه ای عاید ما نمی شد. از این رو ایران به بخشی از آن پنجاه و شش میلیارد دلار می رسید و اقتصادش به هرحال به سمت بهبودی می رفت ... اگر این توافق اجرا شود، همه مسیرها حداقل به مدت ۱۵ سال مسدود می شود ... من مطمئن هستم که ۱۵ سال دیگر رئیس جمهور آمریکا در موقعیتی خواهد بود که می تواند اقدامات لازم را از جمله اقدام بالقوه نظامی برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای به عمل آورد و برای این کار در موضع قوی تر قرار خواهد داشت.» در همان روزها یکی دیگر از مقامات آمریکایی نیز اینگونه اظهار داشت: «اکنون (پس از برجام) بیش از هر زمان دیگر شرایط برای حمله نظامی به ایران فراهم شده است.»
یوزی ایلیام، مدیر پیشین کمیسیون انرژی اتمی رژیم صهیونیستی نیز چندی پیش طی یادداشتی به مناسبت سالگرد یک سالگی برجام که در وبگاه لابی یهودی «J Street» منتشر شد تصریح کرد: «این توافق ، توافق خوبی برای اسرائیل بوده و ما را امنتر خواهد کرد ... این توافق یک موفقیت بزرگ بوده است.»
به راستی مگر برجام از میان تمام خسارت های سنگینی که برای کشور به بار آورده است چه چیز دیگری در خود نهفته دارد که به تعبیر مقامات آمریکایی، طرف های غربی را برای حمله نظامی به ایران در موضع قوی تری قرار خواهد داد و امنیت اسرائیل را بیشتر خواهد کرد؟!! مگر سران دولت راستگویان!!! پس از برجام نگفتند سایه شوم جنگ از سر کشور کنار رفت _ سایه ای که اساساً از ابتدا وجود نداشت _ پس اظهار نظرهای دشمنان قسم خورده این مرز و بوم از چه حقیقتِ تلخِ نهفته ای در محتوای برجام حکایت دارد؟!!
باتوجه به فضای محدودی که در این نوشتار وجود دارد لذا پاسخ مبسوط به پرسش فوق را به بیانیه شماره ۲ بسیج دانشجویی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) که طی روزهای آتی منتشر خواهد شد موکول می کنیم؛ اما خیلی کوتاه به این نکته اشاره می کنیم، از آنجایی که از میان ۱۹ مورد خطوط قرمزی که رهبر معظم انقلاب پیرامون مذاکرات هسته ای ترسیم کردند مبتنی بر متن انگلیسی و تأکید می شود، متن انگلیسی برجام تعداد ۱۷ مورد آن توسط تیم مذاکره کننده هسته ای دولت اعتدال!!! نقض شده است، با توجه به اینکه تعدادی از این خطوط قرمز با امنیت داخلی و اقتدار نظامی کشور ارتباط مستقیم داشته و دارد، اکنون که نقض شده اند در اصل بخش های مهمی از زیرساخت های تأمین کننده امنیت کشور مورد تهدید جدی واقع شده اند که به عنوان نمونه می توان به پروژه آنسکام (UNSCOM) که حدوداً یک سال است به واسطه برجامِ امنیت ستیز، در کشور در حال پیاده شدن است اشاره نمود که تبعات شوم این پروژه _ در صورت ادامه آن _ طی سالها و حتی ماه های آینده خود را نشان خواهد داد و امنیت بی نظیر ایران اسلامی را در منطقه آشوب زده غرب آسیا با خطر جدی روبرو خواهد ساخت.
پیرامون تبعات فوق العاده خطرناکِ الگوی جدید قراردادهای نفتی (IPC) و قانون به اصطلاح مبارزه با پولشویی (FATF) بر امنیت ملی کشور که دولت تدبیر !!! و امید !!! همانند برجام (JCPOA) در صدد اجرای آن است نیز در بیانیه آتی به صورت مفصل به تبیین آنها خواهیم پرداخت؛ اما تنها به این نکته بسنده می کنیم که IPC و FATF به مراتب بیشتر از برجام، امنیت کشور را در معرض خطر جدی قرار خواهند داد و دیری نخواهد پایید که به واسطه اجرای FATF از سوی دولت، این بار در داخل مرزهای کشور باید با سگ های داعشی به مصاف برویم.
در پایان باید به این واقعیت اشاره داشت که پروژه برجامِ دولت تدبیر !!! و امید !!! با شکست قطعی مواجه شده و به تعبیر رهبر معظم انقلاب در حرم مطهر رضوی در روز اول فروردین ماه ۱۳۹۵: «این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم میبینیم؛ یعنی خسارت محض».
در چنین شرایطی به واسطه ناکامی پروژه برجام، عدم تحقق وعده های دولت در بهبود اوضاع معیشتی مردم و از طرفی رکود بی سابقه در اقتصاد کشور و سخت تر شدن وضعیت مردم و بروز فجایعی همچون رسوایی فیش های حقوقی نجومی، دولت تدبیر !!! و امید !!! در بدترین شرایط به لحاظ محبوبیت نزد افکار عمومی قرار گرفته است و به احتمال قریب به یقین این دولت، اولین دولت چهارساله ایران خواهد شد.
و من الله التوفيق
بسيج دانشجويي دانشگاه بين المللي امام خميني (ره) قزوین