گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، این، گزارش بیست است. هدیه ما که در انتهای یک روز شلوغ و پرکار، شما را به خواندن یک گزارش خبری، از یک موضوع مهم علمی-دانشگاهی دعوت میکند. روزهای زوج از صفحه «دانشگاه» و روزهای فرد از صفحه «استانها» با گزارش 20 در کنار شما خواهیم بود. این، قرار ثابت ما با شماست: از شنبه تا پنجشنبه، راس ساعت هشت شب، خبرگزاری دانشجو، گزارش بیست.
بیست و سوم ذی القعده مصادف با روز زیارتی مخصوص امام رضا علیه السلام است، که به منظور آشنایی بیشتر با تلاشهای فکری فرهنگی امام هشتم شیعیان با دکتر حسین نعیم آبادی، عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب به گفتگوی تفضیلی پرداختهایم که بخش اول این گفتگو در اختیار مخاطبان قرار میگیرد.
تقابل اهل حدیث و معتزله با تفکر ائمه
برای درک فضای فکری فرهنگی زمان امام رضا علیهالسلام لازم است که فعالیت ائمه قبل و بعد از ایشان مطالعه شود. در دوره امام رضا علیهالسلام و ماقبلتر از آن در مقابل تفکر شیعه امامیه که امامان معصوم ما شیعیان به عنوان رهبران آن محسوب میشوند گروههای مختلف فکری وجود داشته است که هر کدام اندیشههای متفاوتی را دنبال میکردند و به طور کلی سه گروه اساسی در آن زمان خودنمایی میکردند که هنوز آثار اندیشهها و ایدههایشان موجود است.
یک گروه اصحاب حدیث با گرایش خاصی از اسلام هستند که امامان شیعه را به عنوان امام قبول ندارند، و عمدتا ظاهرگرا هستند و صرفا به نصوص روایات و قرآن قائلند و هیچ علاقهای به تعقل و تاویل ندارند.
به این گروه حشویه هم گفته میشود و آن هم به علت موارد حشوی است که به قرآن و یا روایات اضافه میکردند مثلا میگفتند چون قرآن عبارتی به نام یدالله دارد پس خدا دارای دست و بازوست یا آنکه چون قرآن صحبت از رویت خدا میکند پس میشود خدا را با چشم سر دید.
این گروه بسیار ظاهرگرا بودند و تعصب زیادی هم روی حرفهای خود داشتند و هیچ تلاشی هم برای تبیین و توجیه موارد عقلی نمیکردند.
آنچه بعدا به عنوان اشاعره معروف شد نسخهای بروز شده از اهل حدیث است که از قرن چهار هجری به بعد روی کار آمدند و اشاعره مربوط به دوران ائمه نیستند.
در مقابل افراطیون اهل حدیث گروه دیگری به نام معتزله و عقل گرایان خودنمایی کردهاند و تا جایی که میتوانستند سعی داشتند که همه چیز را تاویل کنند لذا هر چیزی را که به چنگ عقل انسان نمیآمد را رد میکردند.
اینها گروهی بودند که سعی داشتند هر طور شده آیات و روایات را به عقل بشر نزدیک کنند. این دو گروه اصلی هر یک به نوعی با اندیشههای فکری جریان ائمه مقابله میکردند.
جالب است که نظریهپرداز اشاعره ابوالحسن اشعری متولد 311 است و در قرن 4 از دنیا رفته است و اندیشههایش بعد از خودش بسط پیدا کرده است. در واقع اشعری یک معتزلی بود که از معتزله فاصله گرفت و به اهل حدیث روی آورد ولی آن رسوبات اندیشه معتزلی در او بود به همین علت پیوستنش به اصحاب حدیث یک پیوست صددرصدی نبود و وقتی پیوست بخشی از متدولوژی معتزله را در نگاه به روایات و آیات پیادهسازی کرد و صورتبندی جدیدی از عقاید را پیادهسازی کرد و بعد نظریهاش بسط یافت.
هنر امام رضا علیه السلام این بود که علی رغم فشارهای حکومت عباسی توانست تفکر قرآنی و شیعی را از دستبرد و آفت جریانهای فکری افراطی و تفریطی در امان نگاه دارد.
چرا شاگردپروری ائمه به تشکیل حکومت اسلامی ائمه منجر نشد؟
همان طور که بسیار گفته شده است امام صادق علیهالسلام شاگردان بسیاری داشته است اما چرا این همه شاگرد پروری به حکومت اسلامی ائمه منجر نشده است؟
وقتی گفنه میشود که مثلا امام صادق علیهالسلام 4000 شاگرد داشته یعنی اینکه این 4000 شاگرد همگی جانبرکف و در خدمت تمام امام نبودند مثلا یکی از شاگردان امام جعفر صادق علیهالسلام تنها در یک رشته یا درس از محضر امام استفاده میکرده است و این طور نبوده که همه آنها برای قیام و تشکیل حکومت اسلامی در خدمت امام صادق علیهالسلام باشند.
یا مثلا شاگردانی از بحثهای حدیثی و علمی امام صادق علیهالسلام استفاده میکردهاند و مقصودشان از شاگردی امام استفاده از دانش امام در آن حوزه بوده است.
عدهای دیگر از شاگردان نیز ائمه همچون امام صادق علیهالسلام را به عنوان یک امام که صاحب علم لدنی و الهی است قبول نداشتند و در حد یک رباط از ایشان کسب فیض میکردند. منظور از رباط کسی است که حرف ائمه را انتقال میدهد یعنی چنین دست شاگردانی امام صادق علیهالسلام را در ردیف یک راوی حدیث قرار میدادند.
همچنین در زمانی که فضای سیاسی حکومتها بازتر بود شاگردان ائمه به راحتی بر سر کلاس ائمه شرکت میکردند و سوالات خود را میپرسیدند اما کم کم به دوره انتهایی امامت امام صادق علیهالسلام که نزدیک میشویم فشار حکومت بیشتر شده به گونهای که کسی جرات نمیکرد به امام صادق علیهالسلام نزدیک شود و اگر رعایت نمیکرد مورد مجازات حکومت واقع میشد.
بسیاری از شاگردان ائمه پای رکاب نبودند. بسیاری هم تا آخر عمر امام زنده نبودند و تحولات دنیای سیاست و حکومت هم در موضعگیری شاگردان ائمه نسبت به ائمه اثرگذار بود.
واردات و ترجمه گسترده فلسفه یونان برای تقابل با تفکر ائمه
عصر چهار امام، امام صادق، امام کاظم، امام رضا و امام جواد علیهم السلام، عصر اوج نهضت ترجمه است. نهضت ترجمه زمانی است که در دوره عباسی برای تقابل با تفکر ائمه، به سمت علوم فلسفی خارج از مرزهای اسلام و به خصوص یونان گرایشهایی صورت گرفت و مترجمان شاخصی چون ابنمقفه دست به ترجمه گسترده متون فلسفی و کلامی غربی برای مقابله با تفکر ائمه علیهمالسلام زدند.
تشکیلات مخفی شیعه تحت نظارت ائمه/ مدرسه امامیه یک پارادایم مستقل
فضای شاگردپروری در دورههایی برای ائمه تحت فشار حکومت عباسی بسیار ناممکن مینمود اما در همان زمان هم امامانی چون امام موسی کاظم علیهالسلام و یا سه امام نهم، دهم و یازدهم به صورت رفت و آمد و کاملا نامحسوس از حکومت انجام میشد و به صورت یک تشکیلات مخفی اداره میشد.
در کوفه مدرسهای تاسیس شده بود که بسیاری از مدرسین آن شاگردان ائمه علیهمالسلام بودند. مدرسینی چون زرارة ابن عیم، هشام بن حکم، مومن طاق که از شیعیان و اصحاب برجسته امام موسی کاظم علیهالسلام بودند.
این جمع بحثهای بسیار قدرتمندی را در مدرسه تدریس میکردند به گونهای که پس از مدتی حتی اعضای جریان معتزله از آنها درس میگرفتند. این جریان اگرچه در طول تاریخ صدایشان خاموش شده ولی آثار پژوهشی انجام شده در 40 سال اخیر در ایران و غرب نشان میدهد که مجموع اصحاب ائمه که در کوفه مدرسهای تاسیس کرده بودند میراث علمی بسیار ارزشمندی را بر جای گذاشتهاند.
این افراد به صورت متعدد با امام موسی کاظم علیهالسلام در مدینه ارتباطگیری میکردند و نظریات علمی خود را بازسازی و تالیف میکردند و سپس به کوفه باز میگشتند. در این دوره تفکر عقلانی شیعه بسیار رشد کرده بود و اینها برگهایی از تاریخ است که تازه دارد رو میشود.
بسیاری شاگردان ائمه در نزدیکی مرزهای عربی و ایرانی زندگی میکردند و از جاهای مختلف سعی میکردند که خود را به ائمه برسانند. در دوره حضور ائمه مدرسه کلامی امامیه به عنوان یک پارادایم مستقل عمل میکند و اواخر دوران امام باقرعلیهالسلام تا اوجش که در دوران امام رضا علیهالسلام و انتهایش که در دوران امام جواد علیهالسلام فعالیت کرده است.
این مدرسه کلامی از سال حدود 130 هجری و تا حدود 220 هجری به شکل قدرتمندی ادامه پیدا میکند و به عنوان یک پارادایم جامع، مستقل و نظاممند پیش میرود. در دوران امام رضا علیهالسلام نیز فعالیت فکری شاگردان امام از طریق رفت و آمدهای متعدد با امام صورت میگرفته است.
مناظرات امام رضا علیهالسلام با آتئیستها، مسیحیها و یهودیها
در زمان امام رضا علیهالسلام مامون خلیفه وقت عباسی برای ضایع کردن و کاهش محبوبیت امام رضا علیهالسلام سعی داشت که ایشان را از نظر فکری و استدلال شکست دهد لذا جلسات مناظرهای را بین امام رضا علیهالسلام با یهودیها و مسیحیها به صورت اجباری صورت داد که اساس مناظرات امام رضا علیهالسلام با یهودی ها و مسیحی ها حول مسئله توحید بوده است.
یک راه دیگر پاسخ به سوالات فکری و عقلی مناظرات امام رضا علیهالسلام است که با زندیقها یعنی آتئیستهای آن زمان و همچنین اصحاب طبایع (طبیعتگراها) که قائل به بیخدایی بودند و دست طبیعت را به جای دست خالق قبول داشتند، انجام شده است.