گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مجتبی منگلی؛ باید همه خدمتگزار ملت و خصوصا مستضعفان باشید، ایجاد زحمت برای مردم و مخالف وظیفه عمل کردن حرام و خدای نخواسته گاهی موجب غضب الهی می شود. (رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی (ره))
در جامعه اسلامی صدر اسلام به سرپرستی رسول خدا (ص) با نگاه به سیره و منش ایشان اهمیت مردم و جلب رضایت ایشان را درمیابیم و در ادامه حکومت الهی، توسط امام علی (ع) به تعبیر شهید مطهری: منتهی درجه آزادی و دموکراسی را میبینیم به طوری که در دنیا بیسابقه است. فلذا با تعابیر فوق پایه های مبنایی ارزش مردم را در دین می یابیم؛ لیکن تا حدود قرن بیستم در جهان به شکل امروزی آن عینیت نمی یابد.
در غرب، در دهه های ۱۹۷۰ میلادی، پس از سیر طولانی و پشت سر گذاشتن کلیسای مسیحیت که با دید بد مردم اروپا نسبت به دین همراه شد، تا حدی قدرت تاثیرگذاری مردم افزایش یافت. در ایران، حاکمیت ملی با روی کار آمدن صفویان شکل گرفت اما انتقال آن به ملت سیر تدریجی داشت که البته با غرب بسیار متفاوت بود. البته به لحاظ نظری، در صورت جدید خود از زمان مشروطه مورد توجه اندیشمندان و علمای دین قرار گرفت. با این وجود، مشارکت سیاسی و اجتماعی در میان مسلمانان تا ظهور انقلاب شکل واقعیت نیافت. در نظام اسلامی جایگاه مردم به فرموده امیرالمومنین (ع) آن است که: حکومت با رضایت و موافقت مردم باشد که در دیدگاه امام خمینی، طراح فکری و عملی الگوی حکومتی جمهوری اسلامی، اینگونه بیان می شود: ممکن است گاهی وقت ها ما یک تقاضایی از آنها (مردم) بکنیم؛ تقاضای متواضعانه، تقاضایی که خادم یک ملت از ملت میکند.
از بیان فوق متوجه می شویم رابطه زمامداران در حکومت اسلامی با مردم، رابطه خدمتگزاری است. به تعریفی، خدمت عملی است که عامل در آن با اندیشه و انگیزه گره گشایی به امور مردم می پردازد. کما اینکه به طور کل نگاه اسلام به مسئولان جامعه بسیار سختگیرانه است، فلذا آن گونه نباید باشد که قبول مسئولیت امتیازی ویژه قلمداد شود.
رهبر انقلاب در این باره خطاب به مسئولین می فرماید: مسئولیت و منصبی که در نظام اسلامی داری، طعمه و سرمایه و کاسبی نیست، مسئولیت در نظام اسلامی باری بر دوش انسان است. بنابراین و با توجه به دیگر نظرات امامین انقلاب، که نقل آنها در این یادداشت خارج از حوصله مخاطب است؛ همچنین در نظر داشتن سه رکن اصلی، مردم- اسلام- رهبر، در مدل فکری امام خمینی، حکومت اسلامی تا زمانی استمرار پیدا میکند که مردم مسئولان را عملاً در حال خدمت بیابند؛ اگر چنین نباشد، گسست مسئولان و ملت پدید میآید. فلذا آن مسئولی که کارشکنی کند، مسیر خطا را بنا بگذارد، خطبه مانور تجمل ایراد کند، سروری و آقازادگی را باب کند و برای خود حقیقتی متمایز از مردم قائل شود؛ نه تنها به مردم که به اسلام خیانت کرده است چرا که پایه های حکومت اسلامی را سست می کند.
در این میان تفاوتی میان آن نمایندهای که سیلی به گوش سربازی میزند و آنکه برای مقابله و مجازات وی، کاری از دستش بر می آید اما به دلیل اهمال در نظارت و یا اجرا، از فعل اشتباه مسئول چشمپوشی میکند؛ نیست؛ زیرا آنهم در مسیر تکمیل پازل نقض مردم سالاری دینی قرار میگیرد.
او که سیلی زده چند خطا مرتکب شده است؛ اول آنکه جایگاهی والا برای خود متصور است که باعث تخطی از قانون شده، دوم، قبل از اینکه سعه صدر و روحیه گذشت را در خود بیابد و تقویت کند در نظام اسلامی عهده دار مسئولیت شده، سوم، نفس خود عملی است که مرتکب شده یعنی سیلی که به آن سرباز زده است. مواردی که ذکر شد تا زمان خطایی است که صورت گرفته و بعد از آن نیز تبعاتی برای جامعه اسلامی دارد که بالاتر به اختصار گفته شد.
مجتبی منگلی - کارشناسی مهندسی معدن دانشگاه امیرکبیر
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.