گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو،سعید علمی؛ دیر زمانی از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نگذشته بود که کتاب آیات شیطانی توسط سلمان رشدی، یک نویسندة مسلمان هندیالاصل دارای تابعیت انگلستان، انباشته از توهین و افترا و اهانت به مقدسات اسلامی منتشر شد؛ و تبلیغات فراوانی حول و حوش آن به راه افتاد. امام خمینی (س) فتوای تاریخی خود را درباره ارتداد سلمان رشدی اعلام کردند و علیرغم اینکه غرب در برابر این حکم ایستادگی نمود، لیکن ملتهای اسلامی و بسیاری از دولتها در همان اوان، به نوعی از این حکم حمایت نمودند.
کتاب رشدی، برداشتی تحقیرآمیز و موهن از رویدادهای اصیل تاریخ اسلام که با ظهور پیامبر آغاز شد و تا عصر امام خمینی (س) ادامه مییابد، میباشد. به هر حال، کتاب رشدی برای غیر مسلمانان، همانند کنار یکدیگر چیدن رویدادهایی است که در ادوار گوناگون رخ داده است و مفهوم این رویدادها برایشان روشن نیست و آنان را دچار سرگشتگی میسازد. برعکس، آن مسلمانی که به تاریخ اسلام آشنایی دارد، یکایک صحنههای کتاب را به عنوان تجاوزی بزرگ به حریم ارزشهای مقدس خویش میداند.
صدور فتواى قتل سلمان رشدى از سوی امام خمینی (ره) بر اساس مبانى فقهى و دینى صورت گرفته و اساساً صدور این فتوا با احکام دین اسلام و مبانى آن سازگار میباشد. این نکته ضروری است؛ کُشتن فردی که امنیت شهروندان را به خطر انداخته و تحت عنوان محارب و یا مفسد فى الارض در فقه از آن یاد شده، ایراد نداشته؛ چون بر اساس ضوابط و قواعد عقلى، فقهى و حقوقى صورت گرفته است.
در مورد سلمان رشدى دو اتهام به عنوان اتهامات عمدۀ وى مطرح شده است:
ارتداد
سابّ النبى صلی الله علیه وآله
این حکم مورد قبول و استقبال قاطبۀ علماى اسلام در سراسر جهان و ملتهاى اسلامى قرار گرفت. این استقبال بدین دلیل بود که عمدهترین دلیلى که امام خمینى (ره) بر اساس آن به صدور حکم اعدام سلمان رشدى اقدام نمودند، موضوع سابّ النبى صلی الله علیه وآله بود و نه صرف ارتداد؛ لذا حتى اگر در مورد حکم مرتد، اختلافاتى بوده و نیاز به دادگاه در اکثر موارد پیش بینى شده و با مصلحت جامعه نیز بیشتر همخوانى دارد، اما حکم ارتداد و وجوب قتل سابّ النبى صلی الله علیه وآله بدون لزوم به دادگاه، مسأله اى بود که مورد اتفاق علماى شیعه و سنّى بوده و در سیرۀ پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام نیز شواهدى دالّ بر این مسأله به وفور یافت مى شود؛ به عنوان مثال شیوۀ برخورد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با مستهزئین و نیز مرتدین در پیروزى مکه قابل توجه است.
مستهزئین کسانى بودند که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را هجو مى کردند. برخى قصائدى علیه پیامبر و اسلام سروده بودند و برخى نیز مطالبى را به پیامبر نسبت مى دادند. پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله با این که پیروزى مکه را با رحمت و محبت همراه کرد و آن روز را روز مرحمت نامید و نه روز انتقام گیرى و مقرر کرد که هر کس وارد مسجد شود در امان است، هرکس به خانه ابوسفیان رود و یا در خانه خود بماند و در را بر روى خویش ببندد، ایمن خواهد بود. (الطبرى، تاریخ الامم و الملوک، ج ۳، ص ۱۱۶) ما استثنایى نیز بر این قاعدۀ رحمت قائل شده و عده اى را به نام مشخص نمود و فرمودند: این افراد را هر جا یافتید، بکُشید گر چه به پرده کعبه چنگ زده باشند. (ابن هشام، السیره النبویه، ج ۴، ص ۵۲- ۵۱)
بنابراین حکم اعدام سابّ النبى صلی الله علیه وآله بدون نیاز به دادگاهى خاص، مورد اتفاق علماى شیعه و سنى بوده و امام خمینى (ره) نیز در این زمینه با توجه به مسئولیت دینى خود و با استناد به شریعت اسلامى اقدام به صدور فتواى قتل سلمان رشدى نمودند.
لازم به ذکر است که امام خمینی (س) عمیقاً به اصل آزادی بیان و رد آزادی اهانت معتقد و پایبند بودند و بر آزادی ابراز عقیده و بیان، تأکید میکردند. ایشان در مصاحبهای با اوریانا فالاچی، که اندکی پیش از انقلاب انجام شده بود، چنین عنوان میکنند: مردم عقیدهشان آزاد است. کسى الزامشان نمىکند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید. کسى الزام به شما نمىکند که حتماً باید این راه را بروید. کسى الزام به شما نمىکند که باید این را انتخاب کنى.
به نظر میرسد که در اندیشه امام خمینی (س)، آزادی در حیطههای مختلف مانند آزادی عقیده، بیان، مطبوعات و ... اصل قرار داده شده و سپس بر این آزادی محدودیتهایی اقامه شده است؛ و ذکر این نکته ضروری است که چه در اندیشه اندیشهورزان در باب آزادی و چه در قوانین مدون، آزادی مطلق و صرف و «رها» معنا ندارد؛ و همچنان که استاد مطهری عنوان میکند: آزادی فکر را با آزادی اغفال، آزادی منافقگری، آزادی توطئه نباید اشتباه کنیم. (کتاب پیرامون انقلاب اسلامی)
آزادی در اسلام نیز دارای چهارچوبی است. امام خمینی (س) در باب یکی از محدودیتهای آزادی عنوان میکنند: هر کس آزاد است که اظهار عقیده کند و برای توطئه کردن آزاد نیست. از محدودیتهای دیگر آزادی از دیدگاه امام، طرح آن در چهارچوب قوانین اسلام است. امام خمینی (س) در این باره اظهار میدارند: پس آزادى... معنایش این نیست که مردم آزادند که هر کارى مىخواهند بکنند؛ آزادى در حدود قانون باید باشد. قوانین اسلام را باید ملاحظه کرد؛ در چهارچوب قوانین اسلام، در چهارچوب قانون اساسى، بیانْ آزاد و بحثْ آزاد. (صحیفه امام ج ۳)
جان کلام امام خمینی (س) در این نکته نهفته است که اسلام، همانگونه که بر اصل آزادی تأکید کرده، خود نیز قیدهای برای آن تعیین نموده است و قانون اساسی ما نیز ـ که منبعث از اسلام میباشد ـ بر اساس آن تمهیداتی برای آزادی قائل شده است و همچنان که گفتیم، این تمهیدات مختص به اسلام نیست.
بنابراین، امام در اندیشه خود قیودی بر اصل آزادی قائل شدهاند و شاید یکی از اصول حاکم بر سیره عملی در باب فتوای ارتداد سلمان رشدی، طرح این مسأله باشد که سلمان رشدی از این اصل تخطی کرده و آزادی اهانت را جایگزین آزادی بیان نموده است؛ و به اعتقادات یک میلیارد و نیم مسلمان توهین کرده است.
از جمله اصول دیگر حاکم بر سیره عملی امام خمینی (س) در این باب، اعتقاد امام به محوریت اسلام در تمام زمینههاست. همچنان که گفتیم، امام خمینی (س) سیاست را در پارادایم هدایت مطرح میکردند و در این پارادایم، منافع ملی ـ به معنای غربی آن ـ نیست که مدار همه چیز قرار میگیرد، بلکه در این پارادایم، اسلام و تحقق آن محور و مدار قرار میگیرد؛ چرا که تحقق آن سبب کمال و ترقی انسانها در راه رسیدن به سعادت حقیقی میشود؛ لذا برای حفظ اسلام و ترقی و تعالی آن باید از همه چیز گذشت؛ امام خمینی (س) در این باره میفرمایند: این یک فریضهاى است بر همه ما، از اهم فرایض است حفظ اسلام؛ یعنى، حفظ اسلام از حفظ احکام اسلام بالاتر است؛ اساس اسلام اول است، دنبال او اساس احکام اسلام است؛ و بر همه ما، بر همه شما به مقدارى که قدرت داشته باشیم، به مقدارى که توانایى داشته باشیم واجب است که جدیت کنیم. (صحیفه نور. ج ۱۰)
در سیاست و پارادایم هدایت، سیاست انبیا و ائمه اطهار و اولیا و علما در یک راستا قرار دارند و هر سه به دنبال یک هدفند و آن سعادت حقیقی است که در چهارچوب اسلام به دست میآید و بنابراین، همانگونه که پیامبر و ائمه در این راه گام برداشتند علما نیز بایستی در این راه گام بردارند. امام خمینی (س) در این باره اظهار میدارند: اسلام عزیزتر از آن است که ما تصور مىکنیم. اسلام آن است که رسول خدا ـ صلىالله علیه و آله وسلم ـ براى او چه زحمتها کشید و چه مصیبتها کشید و چه جوانها داد و چه اشخاص برومند را فدا کرد.
نتیجهگیری
فتوای امام خمینی (س) در باب ارتداد مؤلف کتاب آیات شیطانی پیامدهایی را نیز به دنبال داشته است. بسیاری از تحلیلگران، پیامدهای منفی آن را بر سیاست خارجی، منافع ملی و... سنگین ارزیابی میکنند و عنوان مینمایند که هرچه سریعتر دولت جمهوری اسلامی باید از این بار گران رهایی یابد؛ لیکن همچنان که گفتیم، این متن را باید در درون زمینه خود تحلیل نمود و بر این اساس، میتوان ثمرات و نتایج مثبت آن را در سطح خارجی و بینالمللی و سطح داخلی برشمرد.
در سطح خارجی و بینالمللی، پیامدها و نتایج مثبت زیر را به همراه داشت: نشان دادن نیروی قوی اسلام و وحدت میان فِرَق گوناگون مسلمانان، طرح اندیشههای اصیل انقلاب اسلامی، توجه مسلمانان جهان به نفوذ رهبری مستحکم امام خمینی (س)، مقابله با تحریفهای مذهبی غرب در جهت تضعیف باورهای معنوی مسلمین و فروریختن هیمنه غرب و شعارهای دروغین آن، آشکار نمودن ماهیت سران سازشکار کشورهای اسلامی و ایجاد تمایز میان اسلام ناب و اسلام امریکایی.
مفصلبندی مرزهای فرهنگی و دفاع از آن.
در سطح داخلی نیز با پیامدهای مثبتی همراه بود: عیان شدن اصالت انقلاب اسلامی و پایبندی رهبری به آرمانها و اصول انقلاب، آگاهسازی مردم مبنی بر اینکه علیرغم پایان جنگ، توطئهها ادامه خواهد یافت، ایجاد وحدت داخلی در حمایت از این فتوا، احیای غرور ملت ایران پس از پذیرفتن قطعنامه.
در هر حال، ملل مسلمانان دریافتند که شاخص اصلی انقلاب اسلامی به عنوان حرکتی اصیل و نیرومند در برابر مخالفین اسلام، سیرة نظری و عملی امام خمینی (س)، رهبر کبیر انقلاب اسلامی، است که فتوای اعدام سلمان رشدی، مؤلف کتاب آیات شیطانی یکی از وجوه این سیره بوده است.
سعید علمی - دکتری فقه دانشگاه فردوسی مشهد
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.