گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ عادت ها و رفتارهای اجتماعی جامعه انسانی با پیشرفت فکری بشر به سمت تکامل سوق پیدا می کنند و هر چند در ظاهر، رنگ و بوی عقلانی به خود می گیرند.
اما گاهی اوقات برخی عوامل از قبیل فقر فرهنگی و اقتصادی از جمله عواملی هستند که جلو ی پیشرفت های فکری و فرهنگی بخشی از جوامع را می گیرند و مانع تشخیص هنجار از ناهنجار در این جوامع می شوند و این گونه می شود که برخی ناهنجاری ها در برخی از این جوامع به هنجار تبدیل می شود و یا لااقل حساسیت های لازم در مورد آن را کاهش می دهد.
برخی رفتارها نیز که به گونه ای در میان گذشتگان و با توجه به شرایط زمانی آن دوران رواج داشت، امروزه در این جوامع رواج فراوانی یافته است.
هر کدام از این گرایش ها و موانع پیشرفت فکری در جوامع موجب تحریک فرصت طلبان و تهییج آنها در دست یازیدن به اقدامات فریبکارانه و کلاهبرداری از اعضای این اجتماع بشری می شود.
دعا و دعا کردن و نوشتن دعا در فرهنگ دینی ما جایگاه رفیع و ارزنده ای دارد و کتاب های فراوانی در این خصوص نوشته و جمع آوری شده است و علوم غریبه چون رمل و جفر و اسطرلاب توسط افراد خاصی که از نظر مراتب اخلاقی و دینی به جایگاهی رسیده بودند و احتمال استفاده سوء از آنها نمی رفت، آموخته و به خواصی از این گروه آموزش داده می شد.
دعاکننده و شرایط استجابت دعا در فرهنگ دینی و اعتقادی اسلام و تشیع به خوبی و وضوح نمایان است و لزومی به تکرار نیست، ولی در برخی از جوامع سنتی کشورمان شاهد کلاهبرداری هایی زیر این عناوین هستیم که به قصد فریب مردم، با اخاذی و کلاهبرداری، از دعانویسی و رفع مشکلات مردم با نوشتن دعا دم می زنند و از این راه پول کلانی به جیب می زنند.
شهر یاسوج و استان کهگیلویه و بویراحمد مشتی نمونه خروار از این جماعت کلاهبردار را در خود دارد که آزادانه سر چهارراه های شلوغ این شهر و استان مشغول کسب روزی از کلاه خلق خدا هستند.
برخی از این دعانویس ها با راه اندازی دفتر و دستکی بازار پر رونقی برای خود فراهم کرده اند و روزانه چندین مریض را ویزیت می کنند؛ درمان امراض مختلف عشق و نداری، فلاکت و بخت برگشتگی، فقر، قرض، نظر و حتی زخم و شکستگی را می توان در کیسه این کلاهبردار ها پیدا کرد.
پس از پیگیری، نشانی دفتر کار یکی از این دعانویسان مدرن را پیدا کرده و به بهانه مشکلی سراغش رفتیم.
شماره تلفنش را از یکی از مشتریانش گرفتم، با همان بوق اول جواب داد تا خواستم از مشکل ساختگیم که برای این گزارش آماده کرده بودم چیزی بگویم آدرس منزلش را داد و گفت حضوری تشریف بیارید، حاشیه شهر تازه تأسیس مادوان در پنج کیلومتری شهر یاسوج.
خیابان انقلاب آدرسی بود که دعانویس از پشت تلفن داده بود، به خیابان انقلاب که رسیدم آدرسش کمی کنگ بود از پیرمردی که جلوی مغازه اش نشسته بود و گذران زندگی می کرد، سراغش را گرفتم؛ آدرسش را داد و خنده ای بر صورت چروکیده اش نقش بست: فقط پیرزن ها و دختران بخت برگشته پیشش می روند تو هم که نه پیرزنی و نه بخت برگشته!
- پدر جان سنگ مفت است و گنجشک مفت؛ ما هم می رویم شاید فرجی شد.
· چرا به خدا توسل نمی جویی و در خانه این بنده نادان را می زنی؟!
از فرصت استفاده کردم و چند سوالی ازش پرسیدم:
* دعاهای آقای «ش» واقعاً می گیره؟
** خدا خیرت بدهد اگر نمی گرفت که همین طور فوج فوج آدم نمیامد اینجا، از سیستان گرفته تا اصفهان و تهران هم مشتری دارد؛ مشتری های راه دورش هم با طیاره رفت و آمد می کنند.
* به نظرت میتونه مشکل منو حل کنه؟
** فقط مشکل اونایی حل میشه که اعتقاد داشته باشند.
وارد اتاق شدم بوی عطر خاصی فضای اتاق را پر کرده بود، همانند مطب پزشکان یک صندلی برای ارباب رجوع روبروی دعانویس و یک نیمکت هم برای همراهان پیش بینی شده بود، سن و سالش بین 50 تا 60 می زد، جلوتر از من دختر بخت برگشته ای بود که برای باز شدن بختش آمده بود. خواستم از اتاق بزنم بیرون که اشاره کرد بشین تا کار خواهرمون تموم بشه.
روبروی مرد دعانویس نشستم و سر صحبت را باز کردم.
* مدتی است که بدجوری عاشق شدم، خانواده ام مرا از رسیدن به عشقم محروم کرده اند، عشقم هم یک طرفه است، اصلاً نمی دانم دختره به من علاقه داره یا نه
** این که مشکل بزرگی نیست که این طوری رنگ از رخت پریده
* یعنی امکانش هست حل بشه؟
** کمتر از یک هفته برات درستش می کنم. فقط باید هر کاری که می گم مو به مو انجام بدی، این دعا چند مرحله داره، مرحله اول دعا را داخل قوطی می کنی آب بهش اضافه می کنی و به طرفت میدی بخوره، مرحله دوم می سوزونیش و به پیشانی ات می مالی و ….
* حالا تو این گیر و دار چطوری بهش آب دعا بدم وقتی میدونم عشقم یه طرفه هست؟
** باید خودت بسنجی ببینی میتونی مراحل دعا را مو به مو انجام بدی اگه نمیتونی بیخود پولتو هزینه نکن.
* مگه هزینه اش چقدر میشه؟
** به جان بچه ام همونی که شمارمو بهت داد 500 هزار تومان بابت دعا بهم داد.
مخم سوت کشید فکر می کردم حالا خیلی بخواد گرون باشه 50 هزار تومانه. تو همین فکرا بودم که چنتا فیش واریزی نشونم داد که تعجبم به شوک تبدیل شد؛ مبلغ 20 میلیون ریال معادل دو میلیون تومان خانم …، مبلغ یک میلیون و 500 هزار تومان خانمی دیگر و یک رسید پستی که دعاشو پست کرده بود برا تهران و چیزی حدود 700 هزار تومان بابتش دریافت کرده بود، همه اینها مال یک هفته گذشته اش بود با خودم گفتم تو این اوضاع اقتصادی و بیکاری برم دعانویس بشم هم بد نیست!
وقتی باهاش صحبت می کردم از کلمه حاجی که استفاده می کردم بیشتر خوشش می آمد و تا میتونست حرف می زد.
* حاجی چند ساله دعانویسی ؟
** سال 65 یا 67 که تصادف کردم، بهره بهم رسید و دعانویس شدم، البته هر کسی نمیتونه دعانویس بشه خیلیها میان تو این کار و کلاهبرداری می کنن.
* حاجی جان بهره چیه؟
** بهره یعنی اینکه میتونی با اجنه و فرشتگان در ارتباط باشی، من الان بهره دارم و با یکی از جنها در ارتباطم و هر وقتی که بخواهم از آینده برام خبر میاره.
* یعنی الان میتونی از بهره ات استفاده کنی و جن ببینی؟
** الان که نه چون بهره این ماهم تموم شده، ماهی یکی دو بار ارتباط برقرار می کنم.
جدیت عجیبی توی چهره اش موج می زد، آن چنان با شور و اشتیاق تعریف می کرد که اعتقادی که من به این حرف ها نداشتم کم کم داشت به یک باور تبدیل می شد، کاش من هم بهره ای داشتم و می توانستم آینده ام را آن طور که باید و شاید رقم بزنم، توی نان شبم مونده ام اگه با جن یا فرشته ای در ارتباط بودم کم کمش می شد دعانویس بشم و نان پرنوایی برای خودم دست و پا کنم …
* حاجی برای کمردرد و پادرد هم دعانویسی می کنی؟
** آره ولی باید یه دارویی که میگم (زهره خرس) بیاری تا بتونم دعا کنم.
* حاجی بیشتر چه افرادی میان پیشت برا دعانویسی؟ راس میگن فقط پیرزنا و دخترای بخت برگشته میان؟
** نه! همه جور افراد میان آقای … میشناسی؟ که چهار سال قبل کاندیدای مجلس شده بود؟ اون زیاد میاد پیشم.
** حالا اگه میخوای برات دعا بنویسم 300 هزارتومن بیعانه بده بقیشو بعد از اینکه دعات مستجاب شد بیار بده.
* حاجی نمیشه قرضی حساب کنی؟ خودت میبینی که یه جوان بیکارم خانواده هم که مخالف این وصلت هستن باید از دوستام پول قرض کنم.
** هر وقت پولتو از دوستات قرض کردی من در خدمتتم ....
و این گوشه ای از وقایعی است که در درون دروازه های شهرهای ما و بدون هر گونه نظارت و پیگیری صورت می گیرد و هر روز دامنه آن گسترده تر می شود و فرهنگ ها و هنجار های ما را دستخوش تغییراتی می کند.