به گزارش گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، حسن رحیمپور ازغدی با حضور در اردوی جهاد اکبر اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در جمع دانشجویان سخنرانی کرد.
متن کامل سخنان وی به شرح ذیل است:
۳۶ سال از ۲۲ بمن ۵۷ میگذرد و امروز چیزهایی را میبینیم ک آن روز حتی تصورش را هم نمیکردیم. جمهوری اسلامی در آستانه چهارمین دهه از عمر خود مرزهای محدود و چارچوب جغرافیایی خود را شکافته و وارد گستره جهانی شده است و حتی در مبانی جغرافیایی، فرهنگی و ایدئولوژیکی جهان اسلام تغییراتی را ایجاد کرده و معادله قوای جهانی را دچار تغییر کرده است.
باید با خود فکر کرد چگونه میشود ملتی که تا قبل از انقلاب در دست کشورهای دسته سوم و دست چهارم قرار داشت چگونه است که امروز تبدیل به ملتی شده که در سطح زندگی مردم جهان تاثیر گذاشته است.
یک زمانی مذهب و مذهبی بودن ننگ بود اما امروز طوری شده که حتی روسای جمهور غرب برای رای آوردن هم باید به کلیسا بروند. یک زمانی دخترها و پسرهای ما سعی میکردند خود را شبیه دختران و پسران غربی در بیاورند. هرچه بیحیاتر و به جوانان غربی شبیهتر، مدرنیزهتر و موققتر. اما امروز نهضت حجاب از شرق به غرب رفته و طوری در بین این جوانان ایجاد گرایش کرده است که جمعی از کشورهای غربی علیه حجاب قانون گذاشتهاند. حتی فرانسه که خود را مهد دموکراسی و نقط آغاز لیبرالیسم و آزادی لباس و.. میداند، از ورود زنان با حجاب به میادین عمومی ممانعت میکند.
حجاب از شرق به غرب رفته و بیحجابی از غرب به شرق آمده و امروز یکی از مشکلات غرب گرایشات مذهبی جوانان آن به اسلام است حتی اسلام تکفیری و وهابی. بیش از بیست تا سی هزار جوان اروپایی آماده گرویدن به گروهکهای تکفیری و تروریستی، حتی ورژنهای مختلف شیعه و سنی هستند.
هر چند که پشت پرده این گروهکها رژیم صهیونیستی و غرب وجود دارد اما این جوانان اروپایی و امریکایی به امید اسلام و حکومت اسلامی به این جنگها روی میآورند.
سی و چند سال پیش اصلا تصور اسلام خواهی نبود اصلا این چیزها نبود. تفکر مذهبی وجود نداشت، دین ربطی به انقلابی بودن نداشت. اینها هم از تاثیرات واضح انقلاب اسلامی است. این اتفاقات هم بعد از انقلاب اسلامی رخ داد. یک روزی جوانان ایرانی آرزو میکردند که خود را شبیه جوانان غربی در آورند اما امروز این رابطه معکوس شده و جوانان غربی سعی میکنند خود را شبیه جوانان شرقی کنند. ایدئولوژیهای مطرح جهان تا قبل از انقلاب تنها چند ایدئولوژی خاص مثل مارکسیسم و فاشیسم و ناسیونالیسم و لیبرال دموکراسی بود. غیر از اینها کسی در دنیا حرفی نمیزد و جوانان انقلابی عضو یکی از این جریانات و یا رادیکال بودند.
آنان که انقلابیتر بودند و دست به سلاح میبردند بیشتر به سمت مارکسیسم و سوسیالیسم گرایش داشتند. جز یک فضای اندک کسی در فضای دانشگاه و فضاهای انقلابی حرفی از مذهب نمیزد.
کار به جایی رسیده است که رهبران مارکسیسم امروز جهان با شنیدن آیات و روایات درباره عدالت اجتماعی، حقوق کارگر، نگاه قرآنی درباره سرمایه داری و... ایستاده برای این روایات کف میزنند و کسی که به او میگفتند چگوارای دو میگفت: اگر ما میدانستیم که خداوند این آیات را دارد حتما مسیر زندگی خود را تغییر میدادیم.
و این در حالی است که بچه حزب اللهیهای داخل عکسهای چگوارا را به اتاق خود میزدند. البته روی آوردن جوانان اروپایی خیلی هم از طریق سیاست نیست چرا که آنان در هیچ زمانی اینقدر غیر سیاسی نبودند. در دانشگاههای اروپا و امریکای شمالی چیزی به نام جنبش دانشجویی وجود ندارد. البته قبلا بود اما سرکوب شد. کاری که جنبش دانشجویی خط امامی انجام داد خیلی بزرگ بود.
آن جنبش دانشجویی که در دفاع مقدس جنگید و وارد نهادهای انقلابی شد و بعد هم در لبنان و فلسطین گروههای چریکی ایجاد کردند و گروههای آزادی بخشی به راه انداختند که تازه صدایش دارد در میآید سالهاست که در گمنامی فعالیت میکند.
نزدیکترین اثر انقلاب اسلامی، انقلاب یمن است که البته به طور کامل تمام نشده و مطمئنا غربیها مانند کاری را که در سوریه کردند در یمن هم خواهند کرد. اما امروز انقلاب اسلامی پشت سر یمن است و امروز خیلی قویتر از سی سال پیش شده است.
در لبنان چقدر توطئه کردند، در فلسطین و غزه همین طور. همه میدانند اگر انقلاب اسلامی نبود اینان نمیتوانستند پیروز شوند. خودشان هم میگویند کشورهای عربی حتی یک فشنگ هم به ما نمیدادند.
اعراب تماما اسراییل را به رسمیت میشناسند. حتی اخوانیهای مصر در زمان مرسی جرات نداشتند به اسراییل بگویند نه و دیدید که اسراییل با آنان چه کرد. فضای جهان عوض شده است. اسناد لانه جاسوسی نشان میدهد امریکاییها تا نزدیک ۲۲ بهمن باور نمیکردند که انقلاب پیروز شده باشد. شعار الله اکبر و انقلاب اسلامی برایشان قابل هضم نبود. زمستان ۵۶ در همین منطقه از مشهد اولین تظاهرات انقلاب اسلامی رخ داد و در اولین تظاهرات علیه رژیم پهلوی زنان پیشگام تظاهرات بودند. اولین شعار تظاهراتهای انقلاب اسلامی، برابری برادری حکومت عدل علی، استقلال آزادی حکومت اسلامی بود. که بعدها امام در پاریس فرمودند نوع حکومت باید جمهوری مبتنی بر انتخابات باشد. آن موقع دشمنان هنوز نمیدانستند رابطه دین و انقلاب چیست؟ میگفتند تا ۲ماه دیگر یا تا شش ماه دیگر و یا تا دو سال آینده حتما سقوط خواهد کرد. درجه داران امریکایی بعدها گفتند که ما فقط از شیعه میترسیم وحکومت هخامنشی در خاورمیانه در قالب ایدوئولوژی شیعه احیا شده است.
حتی اسراییل اظهار داشته که ما فقط از موشکهای ایران میترسیم.
اینها به ایرانیها دستور میدادند؛ در خاطرات هایزر آمده است: گروهبانهای امریکایی در جشنهای باشگاهها شرکت میکردند و اگر در آن میان به ناموس یکی از درجه داران نظر پیدا میکرد آن افسر باید بدون درنگ با وی همکاری میکرد چرا که ممکن بود بلافاصله پس از آن از درجه خود ساقط شود و با ساواک روبرو شود.
در این سالها مفهوم جهان عوض شد و تاریخ جهان مسیر خود را تغییر داد. حتی مرام سیاسی راه خود را پیدا کرد. دشمنان ما خود معتقدند که مسیر جهان عوض شده، فلسفه سیاسی عوض شده و در شبه جزیره افریقا و هند قدرت اول ایران است. امروز چهار پایتخت عربی از ایران فرمان میبرند. حتی امریکاییها معتقدند چهار پایتخت عربی از ایران تبعیت میکند. به اعراب میگفتند شما نوکر ایرانیها شدید از ادبیات بد استفاده میکردند تا عرب را تحریک کنند. در حالی که اصلا مسئله نوکری نیست بحث برادری است انقلاب ما هم سرمایه خود را در این راه گذاشت. امام میگفتند همان طور که ضد انقلاب و استکبار جهانی عمل میکند ما هم باید جهانی عمل کنیم.
ما باید خود را آماد کنیم. چند صد هزار نفر از نیروهای خود را در سطح دنیا پخش کنیم تا این پیام را پخش کنند. باید چند صد هزار نیروی فرهنگی و سیاسی در سراسر جهان منتشر کنیم چرا که انقلاب اسلامی تا ۳۰ -۴۰ سال آینده باید در دنیا حرف اول را بزند. چناچه که غربیها از قرن ۱۸ دنیا را تسخیر کردند، ما هم باید در پنج قاره حضور سیاسی، فرهنگی، منطقی و عقلانی داشته باشیم. البته این حضور باید منطقی و عقلانی باشد معنای نامه رهبری به جوانان اروپایی هم همین است. باید از لاک خود بیرون بیایم.
اینها باید در فضای مجازی و بین مجازی در سطح دنیا پخش شود. باید به جنگ امپریالیسم رسانهای غرب برویم. حرفهای انقلاب در سطح جهان شنیدنی است باید این حرفها را بیاموزیم و بعد آنها را ساطع کنیم.
الان مثل این میماند چند جوان در یک خانه باشند، مدام با هم دعوا میکنند بهانه میگیرند. ما اینگونه شدیم باید بیرون برویم. در این میان تولید نسل هم خیلی مهم است چراکه در غیر این صورت جمعیت ما نصف میشود و دیگر نیرویی برای تبلیغ انقلاب اسلامی نخواهیم داشت. باید جمعیت را تربیت انقلابی کرد. انقلاب ما تا نیم قرن آینده باید به پنج قاره جهان صادر شده باشد.
البته مراد حضور نظامی نیست حضور فرهنگی و سیاسی مد نظر است. باید در چند دهه آینده جهان، جوان مسلمان ایرانی را به طور خاص را بشناسد.
صدور انقلاب به معنی علمی فرهنگی آن است. ما افرادی را داشتیم که چند نفری جهان را تغییر دادند. البته یک عده منفعل از اول انقلاب روبروی امام بودند. بازرگان به امام میگفت شما بنز هستی ما مثل فولوکوس هستیم ما نمیتوانیم ما این قدر انقلابی نیستیم. یک عده هم الان در جمهوری اسلامی هستند مدام میگویند نمیشود نمیتوانیم.
ما از اینها زیاد داریم. به خود نگاه میکنند میبینند نمیتوانند آن را به جمع نسبت میدهند. در حالی که ایران امروز ما ثابت کرده توانسته است. کشور ما در تولید علم ۱۱ برابر متوسط جهانی و سومین کشور در طراحی و ساخت زیر دریایی، یکی از شش کشور جهان در ساخت فضاپیما، یکی از هشت کشور ساخت ناوشکنهای پیشرفته، هشتمین کشوری که موشکهای با برد بیش از ۲۰۰ هزار میسازد. اینها نمونهای از هزاران پیشرفت کشور ما در ۳۶ سال پیروزی انقلاب اسلامی است.
البته امروز وقتی این پیشرفتها را میبینیم به یاد جنگ میافتیم که حتی ابتداییترین سلاحها را هم نداشتیم. حتی یک دوربین دید در شب نداشتیم. سیم خاردار به ما نمیدادند. همه کشورها متحد عراق بودند و ما یکه و تنها در مقابل آنان ایستادیم. وقتی به یاد فرمادهمان میافتم که به ما میگفت طوری شهید شوید که لباسهای غواصیتان سوراخ نشود بیت المال است و در کنار آن این پیشرفتها را میبینم قدرت انقلاب را درک میکنم.
دوستی داشتم که از رزمندگان جنگ و جبهه بود و جانباز هم شده بود اما باز هم به خارج از کشور رفت و زیر شکنجههای دشمن تاب آورد تا انقلاب اسلامی را تبلیغ کند. به لبنان رفت تا آنان را آزاد کند. یک انقلاب که همه منتظر بودند تمام شود اینگونه در سطح جهان تبلیغ میشود. از یاد نمیبریم که در زمان جنگ گاهی در عمق سی تا چهل متری رزمندگان به دنبال فشنگ میگشتند. چون مهمات نبود. یا حتی به امید غنیمتیهایی که ممکن بود از دشمن بگیرند میجنگیدند. آن زمان با این سختیها و محاصره مطلق پیروز شدیم. البته در آن اثنا کسانی هم بودن که گاهی علیه شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» موضع میگرفتند و میگفتند تا کی شهید بدهیم؟
امام هم موافقت کردند که شعار عوض شود. ایشان معتقد بودند قرآن میفرماید «جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان». نه کسی مثل صدام. تو اگر نمیتوانی بجنگی برو کنار بقیه هستند.
امام در این رابطه میفرماید: دین یعنی کسانی که از قرآن بیعت دارند نبرد را تا آخر ادامه دهند، چنانچه که نبردهای انبیا برای عالم رحمت بود. حتی برای کفار هم رحمت بود چراکه آنان را از فریب بیرون آورد. امام میگوید این شعار ناقص است. اصل شعار اندیشیدن به مبارزه انقلاب است و هرکجا که جنگ باشد ما باید حاضر باشیم. اما اگر انقلابمان را به سراسر جهان صادر کنیم تازه باز در دنیای عصر خود، حق بر باطل پیروز شده، نه در همه تاریخ. قرآن میفرماید نبرد در پیروزی حق بر باطل در سرتاسر تاریخ این رسالت انبیا است. امام هم از انقلاب دائمی حرف میزند. انقلاب رحمت برای همه بشر است. خداوند میفرماید برای توسعه رحمت الهی باید به نبرد جهانی دست بزنیم. باید به فکر همه باشی. ملتها در آسیا و آفریقای جنوبی تحت ستم هستند حتی در آمریکای لاتین باید ببینید چه خبر است. مثل کرم در آلونک زندگی میکنند در حالی که زیر پایشان از الماس و منابع معدنی پر شده است و سه چهار کشور غربی آن را میبرند. قرآن میگوید ما وظیفه داریم در مقابل آنها بیایستیم و از ظلم جلوگیری کنیم. هرکس بگوید با فاسق مبارزه نکنید این خلاف اسلام است. یکی از دعواهای امام با آنها این است که این آیات اجتماعی که جهاد یکی از آن هاست برای خواندن است یا عمل کردن. قرآن میفرماید اگر نمیتوانید از دلخوشیهای دنیا دل بکنید و به دنبال ثروت و کاخهای بسیار هستید، اگر اینها بیشتر از خدا در نزد شما عزیز ترند و از جهاد در راه خدا میترسید پس بنشینید و به زندگی خود که مثل کرم هاست ادامه دهید و شما فاسق هستید نه عادل. اگر این گونه زندگی کنید مورد رحمت خدا نخواهید بود. ولی خدا هم بیکار نخواهد نشست. آنهایی که با فرمان خدا مخالفت میکنند و میگویند خدا گفته که فقط به فکر زیارت و دعا باشید به آنها بگو گرفتار انواع مشکلات و فتنهها میشوند.
فکر نکن اگر دست از مبارزه برداشتی تمام شد. نه آنها بر شما مسلط میشوند و در عالم آخرت هم عذاب دردناکی بر شما مسلط میشود. امام میگوید چطور شما به قرآن توجه نمیکنید. فکر نکنید کسی که در مسجد الحرام به حجاج آب میدهد و در حرم امام رضا خدمت میکند و در عاشورا سیاه میپوشد، فقط اینها مهم است و اینها جای جهاد و مبارزه را میگیرد! این گونه نیست. نمیشود که یک عده بروند کشته شوند و یک عده بخورند و بخوابند. خداوند میفرماید فکر میکنید عالم اینقدر بینظم است؟ مادر شهیدی که چهار فرزندش را در راه خدا کشته داده با کسی که جهاد نکرده است مساوی است. حج آمریکایی و حج اسلامی با هم مساوی نیستند. حجی که فقط نماز میآورد و در دعا میخواند با کسی که حج خود را برای امت اسلام میگذارد مساوی نیست.
توجیه مذهبی فرار از انقلاب درست نیست. قدس و کربلایی که زیر سایه آمریکا و اسراییل زیارت شود زیارت نیست، سیاحت است. شما به زیارت نیامدید این فرار از عمل گرایی است.
معمولا سفرههای مذهبی، آداب و تشریفات خاصی دارد. این سفرهها اطعام فقرا نیست بلکه تفاخر اغنیاست. اباالفضلی که امان نامه دشمن را پاره میکند و به فرستاده میگوید تو حتی لیاقت جواب دادن را هم نداری و در حالی که دست راستش قطع شده میگوید تا آخرین لحظه از مکتبم حمایت میکنم. ما با اباالفضل چه کردهایم و از او چه ساختهایم. این شده حرف مذهبی که هنگام خاموشی و روشنی چراغ صلوات بفرستند و تنها تفاوت مذهبیها با غیر مذهبیها این است که آنها صلوات نمیفرستند.
ما در روز همه کار میکنیم و پیش خود میگویند مهم نیست چه کردی، در جامعه خود هر طور میخواهی زندگی کن فقط یک متر قبر در حرم امام رضا برای خودت دست و پا کن، آیا مردم فکر میکنند در عمر خود هر غلطی کردند بعد از مرگ به سعادت خواهید رسید؟ مردم ما کبوترها و گنبد امام رضا را میشناسند اما خود امام رضا را نمیشناسند!
امام رضا (ع) میفرمایند: «تلاش بدون حب و حب بدون تلاش ارزش ندارد». این به این معناست که هر چه از خدا خواستید و متوسل شدید اگر تلاش و برنامه ریزی نکنید به نتیجه نمیرسید.
دعا، توکل، اخلاص توجه و حب عشق به آل محمد سرمایههای بسیار بزرگی است که انقلاب ما داشت و بقیه انقلابهای دنیوی نداشتند. انقلابی که در مقایسه با انقلابهای دیگر به لحاظ دنیایی بادست خالی موفق شد، انقلابی بود که به دعا، توکل و حب پیامبر (ص) و اهل بیت ایشان تکیه داده بود.
چند روز پیش رسانههای غربی بیان کردند که چهارمین حکومت شیعی تشکیل شد. اول ایران بعد عراق و سوریه حالا یمن حکومت شیعی تشکیل داده است. البته رسانههای غربی از اعلام این مساله برای تحریک اهل تسنن استفاده میکنند.
واقعیت این است که پیروان اهل بیت بودند که پرچم اسلام و لا اله الا الله را بالا بردند و برای اولین بار پیروز شدند. بقیه مسلمین محب اهل بیت هستند ولی پیرو اهل بیت نیستند.
غرب میخواهد شوق انقلابیگری بین جوانان مسلمان را که داشت به زیر پرچم محبان اهل بیت میآمد و دهها هزار جوان سنی را شیعه میکرد، کم کند. یکی از دلایل تشکیل داعش همین مساله بود.
غربیها ورژن وهابی تفکیری ایجاد کردند که موج جوانان مسلمان بیش از این به دامان این انقلاب ملحق نشوند. جنگ را از مرزهای اسرائیل به کوچه خیابانهای بغداد و دمشق کشاندند. تا به جنگ داخلی تبدیل شود.
بعد جنگ ۳۳ روزه هزاران هزار سنی شیعه شدند. چون مشاهده کردند پیروان اهل بیت حکومت تشکیل دادند و نهاد سازی کردند. هم انقلاب به قوت قبل باقی مانده است و هم نسل جدید با انقلاب همراه هستند.
غربیها اما امروز خودشان اذعان کردند که چهارمین حکومت شیعه هم تشکیل شد.
اینکه فکر کنیم عمل صالح نکنیم حلال و حرام را جدی نگیریم یا بعضی افراد فکر کردند کنار حضرت رضا (ع) دفن شوند اینها اهل بهشت هستند اینها نمیفهمند که هارون هم همین جاست. و هرکس اینجا میآید بعد زیارت لعنت به هارون میفرستد. دفن بودن کنار امام رضا (ع) جای عمل صالح ر ا نمیگیرد.
امام خمینی (ره) در مورد مذهب میفرمودند: مذهب را درست بشناسید شیعه و مکتب اهل بیت و قران را درست بشناسید. مذهب مغازه و دکان برای ما نیست. مذهب تکلیف آور است. مذهب راه رشد و سبک زندگی است. مذهب تشریفات نیست. این مذهب میخواهد فضا را برای مستکبرین در سراسر زمین تنگ کند. چنان که نتوانند بیش از این مستضعفین را استعمار کنند. باید بترسند. ما از اهل بیت و سیره انبیا آموختیم که مستضعفین در سراسر جهان باید مجتمع شوند و بر مستکبرین انقلاب کنند و اجازه ندهند حقوقشان را تضییع کنند.
امام خمینی (ره) خطاب به مسلمانان جهان این گونه میگوید: هان ای مسلمانان جهان وای مستضعفان گیتی آن نظامی که برای شما و تکامل شما و دنیا و آخرت شما و رفع ظلم و چپاولگری از شما و برای تربیت انسانی شما و برای آزادی و استقلال شما از طرف خداوند به پا شده است این نهضت اسلامی است. این انقلاب را خدا در این دوره آورد که مستضعفین عالم را نجات دهد.
ما در ۲۲ بهمن ۹۳ دیگر از مسائل داخلی حرف نمیزنیم از موانع جهانی برای گسترش انقلاب حرف میزنیم. صحبت از انقلاب جهانی و تحولات بزرگ در جهان است. حرف از شعارهای انقلاب از اسلام گرایی و حجاب تا عدالت اقتصادی و تغییر معادله قوا در جهان امروز در پنج قاره عالم در راس همه اخبار، اخبار انقلاب اسلامی است.
همه دنیا امروز میپرسند اسلام چی است؟ میخواهند بداند قران چه میگوید. همه دنیا تشنه شناخت اهل بیت هستند. در سرتاسر عالم روشنفکران دانشگاهی همه میپرسند تشیع کیست؟ شیعه کیست؟ قران و اسلام چیست. ما تبدیل به مساله اول جهان شدیم. چقدر اتاق فکر و اتاق تحلیل در جهان دشمنان ما تشکیل دادند که هنوز بعد سی و پنج سال دارند در مورد این پدیده بحث میکند.
یکی از این مراکز، مرکز مطالعات خاورمیانه است که در مقالهای در مورد نهضت جهانی اسلام صحبت کرده است. این مساله تحقیقات طولانی چند ساله صد نفر از دانشجویان دکترای و متخصصان بررسی مسایل جهانی و اسلام است. از کسانی که در حوزه فلسفه دین کار کردند تا کسانی که علوم سیاسی کار کردند در این تحقیقات هستند. مرکز مطالعات خاورمیانه که به سیا، پنتاگون، ریاست جمهوری آمریکا و کنگره آمریکا تحلیل ارائه میدهد.
یکی از این مقالات زیر نظر دو شرقشناس و اسلامشناس صهیونیست آمریکایی انجام گرفته که این گونه تحلیل میکند:
«ایالت متحده باید نسبت به منشا مهم این جنبشها، خشونت و جنبش انقلابی خشنی که برپا شده حساس باشند. باید به رقابتهای درون کشورهای مسلمان و شکافهای درون آنها توجه کنیم. مهمترین فرصت ما این است که شکافهای بین مسلمین را فعال کنیم که خودشان به جان هم بیفتند در غیر اینصورت اگر اینها کنار هم باشند تکلیف کل غرب یکسره است و ما دیگر هیچ نفوذی در هیچ جای دنیا نخواهیم داشت. قدرت اول جهان میشوند. برای پیشگیری از ائتلاف مسلمانان باید سعی کنیم که از شکافهای مذهبی، قومیتی، نژادی، تاریخی و اقتصادی استفاده کنیم. باید به این نکته توجه کنیم که در چه موقعیتهایی باید سیاستهای سازنده داشته باشیم و در چه موقعیتهایی خشن سرکوب کنیم.»
«مداخله غرب فی نفسه منجر به رویارویی در خاورمیانه نمیشود. ولی ما به رهبران آمریکا هشدار میدهیم که با وجود انباشت کینه بین مسلمین که در این ۲۰۰ سال آنها را تحقیر کردیم و قطعا به بروز تنشهای جدی و جهانی منجر خواهد شد و این تشنگی عدالت و جبران تحقیر به اسلام گرایان و در راس آنها انقلاب ایران امکان داده و امکان را خواهد داد بر موج پشتیبانی عمومی در کل جهان اسلام قدرت را در دست بگیرند. این انقلاب جریان اسلام خواهی بر کل جهان اسلام پیروز خواهد شد و همه نوکران ما سقوط خواهد کرد. یا در اینها هضم میشوند.»
«در عرصه روشن فکری و تصمیم گیری سیاسی و نظریهپردازی ما دچار اغتشاش و سیالیت شدیم. چرا که اسلام سیاسی که تبدیل به بحث داغ در محافل دانشگاهی، سیاست گذاری و حکومتی تبدیل شده است. نهایتا به اینجا رسیده است که ما هیچ تفسیر قطعی روشن نسبت به نهضت احیاگری اسلامی نداریم. و بنابراین هیچ پیشنهاد قطعی مشخص واحدی برای شیوه برخورد با اسلام گرایان و با امواجی که انقلاب اسلامی و انقلاب ایران در جهان اسلام ایجاد کرده نداریم.»
«ما باید به فقدان اجماع درباره اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی اعتراف کنیم. ما دنبال اجماع هم نیستیم. یک پارچگی هیچ، حداقل انسجامی هم نداریم.»
«۳۰سال است که ادعا داریم اینها تمام شدند در حالی که روز به روز گسترش پیدا میکنند. ما اجماعی نداریم که با اینها چه کنیم. ما یک جامعه انحصاری محدود تک صدا در تصمیم گیری ایالت متحده ایجاد کردیم و تمام تحولات جهان اسلام را طبق فرضیه برخورد تمدنها تحلیل کردیم اما انگار نخبگان سیاست خارجی ما دچار انجماد شدند و نمیتوانند اجتهاد کنند. نمیتوانند بفهمند در جزییات چه اتفاقی میافتد. ما تکنیک جدیدی به عقلمان نمیرسد. توفیق چندانی در شناخت و مدیریت نهضت احیای اسلامی نداشتیم.»
«کجا رفته روشنفکری ایالات متحده که میگفتیم ما همه مسایل را تحلیل میکنیم و همه را از راه دور کنترل میکنیم. کدام روشنفکری کدام تحلیل؟ ما این پدیده انقلاب اسلامی را هنوز بعد از سی و پنج سال نفهمیدیم.»
«یک بار با کمونیستها مقایسه میکنیم. یک جای دیگر با بنیاد گرایان پروتستان داخل غرب و یک وقت با قرون وسطا مقایسه میکنیم. گاهی هم با جریانهای روشنفکری جامعه مدنی و بخش غیر دولتی. ولی این تحلیلها همه ناقص است. ما دو گروه شدیم. یک گروه از سازش گرایی و سازش با حرکت اسلامی حرف میزنند. و میگویند موحی است که نمیشود در مقابلشان ایستاد و باید سوار موج آنها شویم.»
«یک گروه هم در مورد تقابل با این موج صحبت میکنند ما مدام در رقابت داخلی بین خودمان در سطح نظری و عملی هستیم. راجع به اسلام سیاسی از اصطلاحات متناقض استفاده میکنیم. مقامات دولت بوش یک مسیر را رفتند. بوش کوچک یک مسیر. کلینتون یک مسیر. و تا الات که به اوباما میرسد. مفهوم جنگهای فرهنگی تغییر کرده است. ماهیت نهضت احیاگر اسلامی جهان اسلام از نظر ما یک ماهیت مبهم است و مسائلش کاملا در هم تنیده است. ما راجع به ایران هربار یک تصمیم میگیریم. راجع به عراق به جمع بندی نمیرسیم. راجع به بقیه مسایل کشورهای منظقه هم نمیتوانیم تصمیم بگیریم.»
«هنوز تکلیفمان با قضیه اسرائیل روشن نیست. همه ما خط قرمز خود را اسرائیل قراردادیم. ولی خودمان هم کم کم میفهمیم اسرائیل را نمیتوان نگه داشت. هیچ وقت اسرائیل مثل امروز ضعیف نشده بود. مشروعیتش به کلی زیر سوال رفته است. عملا اسلام گرایان بر حوزههای سیاستهای غرب تاثیر میگذارند. ما در مورد آنها اجماع نداریم. اما انقلابیون اسلام گرا در مورد ما و اسرائیل اجماع دارند و در حال ایجاد اجماع جهانی هستند.»
«ما در چرخههای حاکمیت خودمان گیر کردیم. نرسد روزی که مثل ۲۲ بهمنی برسد همانند غروب بیست و دو بهمن ۵۷ که ما فهمیدیم در ایران غروب کردیم، احساس کنیم در جهان اسلام غروب کردیم و تمام ایادی و ظرفداران ما از قدرت برکنار شوند.»
قبلا میگفتند تمام مشکلات از شاه و تمام بدبختیها از خواست خدا بوده است که از قبل تقدیرش را اینچنین نوشته است. قبلاً میگفتند توکل بر خدا یعنی همه کار در دست خدا و راحت باش اما بعد گفتند که توکل یعنی به وظیفه خود عمل کن و از هیچ چیز نترس. مفهوم فعالانه پیدا کرد و نه انفعالی.
صبر را به این معنی به کار میبردند که هرکاری کردند تحمل کن. اما صبر به معنی مقاومت است و نه اینکه ضعیف باشی. رزق هم همین طور. به این معنی به کارگرفته میشد که اگر آنها در آن سر دنیا میخورند رزقشان است. اما این صحیح نیست. خدا فرمودند که ما به همه رزق دادیم. اگر یک عدهای پرخوری کردند و یک عده گرسنه باشند این معنی صحیح نیست که بگوییم خدا به آنها داده است و به اینها نه. خدا رزق خود را به همه میرساند. خدا رزق خود را به همه میرساند. یکی درست استفاده میکند و دیگری نه.
انتظار فرج را به این معنی تعبیر کرده بودند که فرد هیچ کار نکند تا آقا بیاید. اما گفتند نه و تا پیروزی و عدالت مطلق در مسیر آن فرج الهی در حد توان باید عمل و حرکت کرد.
همینطور درمورد زهد میگفتند هر بلایی سرت آمد به فقر راضی باش. آن را با فقر اشتباه گرفتند.
نکته آخر را بسنجیم اینکه اسلام سیاسی شکاف عشق و عقل برداشته شد. یک عده عاشق بت خانه و عدهای عاشق مسجد و هردو درست است و بروند راحت باشند. مانند زمانی که میخواهی دو کودکی را که هرکدام حق را به خودشان میدهند آرام کنی میگویی که هردوی شما درست میگویید. ملکه انگلیس تمام ساختمانهای مجللش از پول خون ملت جهان آوار کردهاند. از هند غارت کرده. وقتی وارد معبد آنها شد برای ادای احترام کفشش را هم در آورد و رو به مجسمه موش خم شد و گفت به همه مذاهب احترام میگذارد و بعد با خندهای سوار ماشینش شد و از آنجا فاصله گرفت و گفت به غارت آنجا ادامه دهید.
اما حالا اسلامی مطرح شده که هم معرفت و هم انقلابیگری هر دو با هم دارد. ما یک فرهنگ اسلامی داریم یک بعد عقل و یک بعد عرفان و یک بعد سیاست و اقتصاد که چه کسی و چگونه بر جهان حکومت کند. تعقل در خدمت احساس نیست. جامعه کینه توز و ایدیولوژی بسته یک جامعه اسلامی نیست بلکه جامعه غرب است. خواستند بگویند که قرآن نظم ندارد و هیچ جا واضح موضع نمیگیرد و لذا طوری حرف بزنید که همه خوششان بیاید. موضع روشن نداشته باش. موجودی بدون جهت که هر زمان که لازم شد به آن جهت میدهیم. هدف نهایی آخرت است اما دنیا مزرعه آخرت است. شما دارید از دنیا عبور میکنید ولی اگر آخرت درست است باید به شیوه درست مبارزه کرد و آنها گفتند به زور دارند زور میگویند و ایدیولوژی ممکن و مطلوب نیست.
اینها بارها گفتند که وقتی انقلاب شروع شد شاه و صدام را قربانی کردند. گفتند ما از گرگ کوچک شما را نجات میدهیم درحالی که خود گرگ بزرگتر بودند. اسم نزاع اسلام و استکبار، توحید و کفر و شرک، مستضعف و مستکبر را گذشتند دعوای دموکراسی و ترور، دعوای امید با نفرت، دعوای آزادی با استبداد و گفتند ما در المپیک ۷۲ چهارتا کشور دموکراتیک داشتیم، اکنون ۱۲۰ کشور دموکراتیک هستند. کدام کشور دموکراتیک؟ کشورهایی که در هیچکدام از آنها دموکراسی واقعی وجود ندارد فقط اسم دموکراتیک گذاشتند. به آن رییس جمهورشان بوش بعد از آنکه آن جنگها را به راه انداخت گفتند که آخرین کتابی که خواندید خیلی خوشتان آمد چه بود گفت من اصلاً کتاب نمیخوانم. اینان میشوند جلو ویترین تصمیم گیران جهان و البته پشت ویترین کمپانیهای سرمایه داریاند تحلیلهایش هم همینهایی است که عرض کردم.