به گزارش خبرنگار دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، یک دانشجوی نخبه بورسیه نامه ای به رییس جمهور نوشت که متن این نامه به شرح زیر است؛
بسم الله الرحمن الرحیم
رییس جمهور محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام و احترام
سخنان روزهای گذشته جنابعالی به مناسب سالگرد تاسیس دانشگاه آزاد و اشاره صحیح شما به برخی موارد در مورد جامعه نخبگانی کشور مرا به نوشتن این سطور وادار کرد.
پیش از هر چیز باید اشاره کنم که اینجانب از فارغ التحصیلان دوره دکتری و بورسیه نظام مقدس جمهوری اسلامی هستم. در پرونده علمی و پژوهشی من بیش از ۴۴ مقاله ISI، ۲۰ مقاله علمی پژوهشی و ISC، ۲۲ مقاله همایش و کنفرانس، بیش از ده ثبت اختراع و تاییدیه علمی، چندین محصول دانش بنیان تجاری شده، بیش از ۲۰ مقاله ISI و علمی پژوهشی تایید شده در ستاد نانو معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری و ثبت هسته فناور وجود دارد. از سوی دیگر بنده اکنون داور بیش از ۱۰ ژورنال معتبر بین المللی در حوزه تخصصی خود هستم و چندین دستگاه تخصصی و آزمایشگاه پیشرفته را در داخل کشور، طراحی و تجهیز کردهام. از سوی دیگر من هنوز کمتر از سی سال سن دارم و امیدوارم در آینده بتوانم با تمرکز بیشتر بر روی شاخه تخصصی خود، دین خود را به نظام مقدس جمهوری اسلامی و خون شهدا ادا کنم.
دلیل نگارش این نامه، دغدغهای در درون من است که اجازه نمیدهد نسبت به ظلم و ستم روا شده به دوستانم به عنوان دانشجویان بورسیه، خاموش باشم والا من هرگز خود را مخاطب سخنان شما و عضوی از جامعه نخبگانی کشور ندانسته و نمیدانم.
شما روزگذشته فرموده بودید: «هنگامیکه استادی واردکشورمیشودفردی به دلایل واهی گذرنامه ویزا میگیرد وازاوپرسشهایی مطرح میکند. کافی است به فردی بگویی مگر برای پاسخ به پرسشهایی وارداتاقی شوید. درآن زمان دیگرمرغ ازقفس پریده است.»
این دغدغه شما در حفظ حرمت اساتید و نخبگان ستودنی است اما در کنار آن و در خارج از فرودگاه، جنابعالی باید به نکات خاصی دربدنه وزارت علوم در برخورد عجیب با دانشجویان بورسیه توجه داشته باشید:
۱-بدتر و دردناکتر از پرسش درمورد گذرنامه، توهین و افترا به نخبگان وطن است. حتی اگر این نخبگان با جنابعالی اختلاف فاز سیاسی داشته باشند و بالاخص اگر این عزیزان قدرت دفاع از خود در برابر هجمه را نداشته باشند. من به عنوان یک دانشجوی کوچک به شما عرض میکنم بلایی که فضاسازیها و تخریبهای رسانهای یک سال اخیر، بر سر برخی دانشجویان نخبه بورسیه در داخل و خارج از کشور آورد و حیثیت و آبرو و روح و روان آنها را از بین برد، بسیار فراتر از پرسش در برابر یک گذرنامه است. بنابراین در مورد اینها نباید گفت که «مرغ از قفس پریده است»، باید گفت «مرغ داخل قفس سلاخی و ذبح شده است». شکنجه بیپایانی که این روزها من و امثال من متحمل میشویم، بیش از چک کردن یک گذرنامه در فرودگاه، دردآور است. شکنجهای که قطعا نمیتوان علت آن را در ناتوانی علمی، پژوهشی و بیسوادی جستجو کرد.
۲-بهترین و بالاترین راه حمایت از یک نخبه یا دانشجوی دکتری، تدوین و تصویب قوانینی است که او را از تفکر روزانه و شبانه به تامین آب و نان نجات دهد. قوانینی که توسط دولتهای مختلف تمکین شود. نه اینکه دولتی بیاید و بگوید که من قوانین قبل یا بورسیههای دولت قبل را قبول ندارم. من طبق قوانین خودم با همه برخورد میکنم!. این روزها متاسفانه میبینیم و میشنویم که بسیاری از دانشجویان بورسیهای که با دولت جمهوری اسلامی تعهدات متقابل داشتند و حکم بورسیه دریافت کرده بودند، به دلیل تصمیمات حیرت آور وزارت علوم، مشغول کار در رستورانها و پیک موتوری و... شدهاند. آیا این درشان دانشجوی دکتری بورسیه جمهوری اسلامی است؟ آیا قطع خودسرانه حقوق و مقرری ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومانی دانشجویان بورسیه به عنوان تنها راه معاش خانوادههای آنها (طبق تعهد اخذ شده) و مجرم دانستن آنها بدون دادن قدرت دفاع به آنها، با سخنان زیبای جنابعالی در این سخنرانی زیبا و فرامین متعالی اسلامی و قرانی، همخوانی دارد؟
۳-در مورد دانشجویان بورسیه مظلوم، سوالی که مطرح است اینست که آیا قوانین وقت مشکل داشته است؟ آیا نحوه اجرای قوانین توسط مسئولین وقت مشکل داشته است و یا اینکه دانشجویانی که بورسیه دریافت کردهاند با رشوه، دروغ و یا اطلاعات ناصحیح بورسیه دریافت کردهاند؟ طبق اعلام سازمان امور دانشجویان تنها حدود سی نفر اطلاعات ناصحیح دادهاند. حال سوال این است چرا با بیش از ۲۰۰۰ نفر برخورد جدی و خشن شده است؟ چرا مقرری آنها قطع و بورسیه آنها لغو شده است؟ چرا مجازاتهای بیبدیل زجر آور برای آنها لحاظ شده است؟ گناه این افراد چیست؟ چرا برخی سازمانها، فرمایشات زیبای جنابعالی را با عملکردی این گونه مخدوش میکنند؟
۴-شما در وصف دانشجویان بورسیه فرمودید «بورسیه و ماادراک البورسیه». واقعا فرمایش صحیحی بود. هیچ کس این روزها حال واقعی بسیاری از دانشجویان و فارغ التحصیلان دکتری و خانوادههای بیگناه آنها، که تحت عنوان بورسیهها، در حال نابودی و شکنجه بیامان روزانه هستند را درک نمیکند. دانشجویان بورسیه این روزها با احکام شفاهی ظالمانه مواجه شده و هیچ راهی برای احقاق حق خود نمییابند. این احکام در نهایت بر خلاف مصوبه کمسیون اصل نود به دانشجویان بورسیه به صورت شفاهی ابلاغ و اجرا شد. دانشجویان بورسیه از سویی بزرگترین فرصتهای زندگی را از دست دادهاند و از سوی دیگر، هیچ آینده روشنی را در مقابل خود نمیبینند. همگی در یک فضای غبارآلود بیانتها گرفتار شدهاند و فریاد تظلم خواهی آنان توسط هیچ کس و هیچ محکمهای شنیده نمیشود.
۵- شما در تبلیغات انتخاباتی و سخنان خود از کرامت انسانی و احترام به پاسپورت ایرانی سخن گفتید. اما گویا عدهای نمیخواهند این هدف جنابعالی، حداقل در رابطه با دانشجویان نخبه بورسیه خارج از کشور تحقق یابد. من متاسفانه گاهی از مواردی در رابطه با دانشجویان خارج از کشور مطلع میشوم که هر ایرانی آزادهای را سرافکنده و غم زده میکند. جنابعالی آگاه باشید برخی نخبگان وطن که به نام بورسیه دولت به خارج اعزام شدند، در ماههای اخیر برای تامین آب و نان خود و زنده ماندن در غربت، ناچار به گرفتن کمکهای غذایی! از غربیها شدند و یا به دلیل تنگناهای مالی، ناچار شدند که همسر و فرزند خود را در روستاهای ناامن خارج از شهر اسکان دهند. واقعا این کرامت انسانی وشان یک ایرانی است؟ من از سکوت کشنده برخی مسئولین در این زمینه تعجب میکنم. این نوع رفتار و عملکرد، با سخنان امروز جنابعالی در رابطه با احترام به «فرهیختگان به عنوان سرمایههای ماندنی کشور» تضاد کامل دارد.
۶- تمسک به بهانههایی مانند بیسوادی و کم دانشی برای حذف دانشجویان بورسیه، نوعی بیاخلاقی است. برای کسی که در دانشگاههای ایران در دوره دکتری تحصیل میکند و باید علاوه بر قبولی با نمره قابل قبول در دروس، از سد آزمون جامع، دفاع از پروپوزال، انجام پایان نامه، ارسال و پذیرش مقاله و دفاع از پایان نامه بگذرد، به کار بردن این کلمات بیمبناست. اگر کسی توان علمی نداشته باشد، توان طی کردن این مراحل رانیزندارد و خواه ناخواه در این مسیر از گردونه حذف خواهد شد. ضمن اینکه تعهدات سنگین وزارت علوم از دانشجویان بورسیه باعث میشود کسی که توان طی کردن این مراحل را ندارد، با جریمههای بسیار سنگین مواجه شود.
من این نامه سرگشاده را با توجه به فرمایشات شما نوشتم. همانجا که فرمودید «از آنجاییکه دیواری کوتاهتر از دولت وجود ندارد دانشگاهیان میتوانند از دولت انتقاد کنند». من و بسیاری از دانشجویان بورسیه از شما انتظار داریم که با توجه به شرائط موجود، فکری به حال وضعیت نامناسب دانشجویان بورسیه و نخبگان جامعه نمایید و در صورت نیاز به مجازات برای این دانشجویان مظلوم، این رسالت را به دادگاههای صالحه و قضات قوه قضاییه و دیوان عدالت اداری بسپارید. در پایان، ضمن دعا برای تعجیل در فرج حضرت صاحب الزمان، از درگاه خداوند منان سلامتی، توفیق و طول عمر مقام معظم رهبری را مسالت مینمایم و آرزو میکنم جنابعالی در عمل به سخنان زیبا و وعدههای شیرینتان موفق باشید.
پی نوشت:
اینجانب پیشتر رزومه علمی و پژوهشی خود را در اختیار شورای هماهنگی دانشجویان بورسیه، سازمان امور دانشجویان و وزارت علوم قرار دادهام.
ای کاش تیتر نامه این می شد:
نامه یک نخبه دانشگاهی به ریس جمهور
وقتی بورسیه در تیتر میاد افرادی ممکن است با توجه به سم پراکنی قبلی اصحاب فتنه به متن خبر ورود نکنند
درد را باید گفت !
سخن از مهر من و جور تو نیست .
سخن از
متلاشی شدن دوستی است ،
و عبث بودن پندار سرور آور مهر