پرویز امینی در گفتگو با «خبرگزاری دانشجو» با مطرح کردن اینکه ایده دولت برای مدیریت کشور شکست خورده است، گفت: ایده اصلی دولت در توسعه از طریق «همگرایی با غرب» با کاهش قیمت ۵۰ درصدی قیمت نفت از سوی آمریکا و عربستان، شکست خورده است.
وی تصریح کرد: ناکارآمدی دولت منجر به فراخوان پادگفتمانهای دولت در صحنه اجتماعی شده است. اگر تحریمها برداشته شود مشکل دولت در کارآمدی مضاعف میشود چون در آن موقعیت دولت این دوپینگ کنونی که همه مشکلات را گردن تحریمها بیاندازد، از دست داده است.
جامعه شناس سیاسی کشور با بیان اینکه قوه مجریه از سه سطح تعامل و ارتباط با اجتماع می تواند برخوردار باشد،اظهار داشت: یک سطح تعامل این است که دولت بطور مستقیم با بدنه اجتماعی ارتباط برقرار کند و روابط نزدیک با آحاد جامعه و افراد و گروه های منتخب جامعه داشته باشد؛ مانند دوره ای که احمدینژاد در سالهای ۸۴ به بعد داشت، سطح دوم تعامل قوه مجریه و جامعه ارتباط از طریق «کارآمدی و کارایی» یا پاسخی که به انتظارات و نیازهای جامعه در عمل می دهد، بدین معنا که انتظارات مردم از طریق کارایی و توانمندی دولت برآورده میشود و از طریق حل مشکلات، دولت با مردم ارتباط برقرار می کند.
وی افزود: سطحسوم هم سطح رسانه است که دولت جناب روحانی عمدتا تعاملش با جامعه از طریق رسانه ها است و گسترش رسانهها و صورتبندیهای جدید رسانه ای مثل شبکههای اجتماعی(فیسبوک و توییتر و...) هم به این امر در دولت کمک کرده است، برای مردم کارآمدی مسئله است و دوست دارند دولتها به واسطه کاری که انجام می دهند با آنها ارتباط برقرار کند.
امینی با بیان اینکه اگر از نگاه جامعه به مسئله نگاه کنیم؛ مردم دوست دارند دولت از طریق کاری که انجام می دهد با جامعه ارتباط برقرار کند،ادامه داد: در واقع مردم دوستدارند از طریق فعالیت و حل مشکلاتی که دولت برای مسائلشان دارد با آنها ارتباط برقرار کند و اصولا به دولتها رأی می دهند تا این خواسته آنها را برآورده کند نه این که سخنرانی آنها را بشنوند و هر روز وعدههای جدید و تازه بشنوند یا مشکلات را به گردن هر چیزی غیر از دولت بیندازند یا شاهد جنگ قدرت دولت با مخالفین آنها باشند. برای مردم کارآمدی مسئله است.
وی بیان داشت: حتی ارتباطات نزدیک و مستقیم هم اگر منتج و مقدمه ای برای حل کردن مشکلات مردم نباشد یا در کنار آن کارایی و اثربخشی نباشد خیلی برای مردم مسئله نیست.
خلأ دولت در کارایی و «اثربخشی» باعث شده به جای ارتباط با مردم ارتباط رسانهای داشته باشد
جامعه شناس سیاسی کشور با بیان اینکه مسئله اصلی دولت این است که خلأ بزرگی در کارایی و اثربخشی و اثبات توانمندی خودش دارد و به نوعی خواسته یا ناخواسته در حال پر کردن این خلأ با تمرکز بر ارتباط رسانه ای با جامعه است، گفت: بنابراین شما وقتی نگاه می کنید، می بینید که بیشترین مسائلی که دولت نسبت به آن پاسخگو است، مسائلی است که در فضای رسانه ای مطرح شده است نه مسائلی که مردم در کوچه و خیابان می گویند. دولت با آنها کاری ندارد. نقدهایی که در رسانه ها مطرح می شود، دولت تلاشش را می کند در همان رسانه به آنها پاسخ دهد. دولت به مسائل رسانه ای پاسخ می دهد و به آنها ضریب می دهد و این باعث شده دولت یک هویت رسانه ای پیدا کند؛ بجای آنکه یک هویت کاری و عملگرایانه داشته باشد؛ در حالی که قوه مجریه با هویت کاری و اجرایی تعریف شده و در انتظارات مردم هم همین گونه است.
وی تصریح کرد: ما می توانیم از زوایای مختلف به تحلیل شاخص کارآمدی دولت بپردازیم. یکی از این زوایا این است که برویم سراغ «سازمان نظری» دولت. دولت یک مدعای تئوریک داشته؛ در آن سازمان تئوریک «توسعه» برایش اصل بوده و مسیر رسیدن به توسعه هم، همگرایی با کشورهای موسوم به توسعه یافته(غربی) بوده است. این مبنای نظری اگر در فضای واقعی به طور ایده الی نیز به کار گرفته شود، یک سری ملزوماتی را با خود به همراه دارد که من قبلا در کتاب تحلیل نظری دولت یازدهم به آنها اشاره کردم؛ چالش های«استقلال-توسعه»؛ «عدالت-توسعه»؛ «مردم-نخبه» ملزومات نگاه دولت است که اگر دولت کارآمدی داشته باشد، بایستی بتواند این چالش ها و ملزومات مدل مد نظرش را مدیریت کند مثلا آنها را به تاخیر بیندازد یا عمقش را کم کند. حالا سئوال این است؛ آیا دولت توانسته؟ پاسخ منفی است؛
امینی با بیان اینکه این چالشها در جامعه سر باز کرده؛ مسئله استقلال جدی شده در جامعه؛ در مسئله بازرسیها و بازجوییها مسئله استقلال در یک موضع خیلی رادیکالی مورد خدشه قرار می گیرد.،بیان داشت: واکنش های جمعی هم نسبت به آن ابراز شده و در مردم همراهی با دولت دیده نشده و یک تقابلی در این مسئله ایجاد شد؛ اگرچه تیم مذاکره کننده تا حدی بازرسی و بازجویی از نفرات اصلی امنیت کشور از جمله وزیر دفاع، دبیر شورای عالی امنیت ملی و... را پذیرفته بود؛ فضای اجتماعی با آن برخورد کرد و شکاف استقلال بروز کرد.
وی افزود: تا این مسئله اخیر که رئیس جمهور مطرح کرد که آب خوردن مردم هم به تحریم ها مربوط است؛ که این دو برداشت دارد؛ یکی برداشت این است که یک نیاز جاری جامعه مثل آب خوردن هم بدون رفع تحریم حل نمی شود. یک تحلیل دیگر این است که اصلا اگر ما بخواهیم آب بخوریم هم؛ اجازه آب خوردن هم با طرف مقابل است.شکاف توسعه عدالت هم ما داریم؛ تا این حد که عدالت محلی از اعراب در نگاه و ادبیات دولت ندارد؛ چه به این که بخواهد در عمل کاری برای آن انجام دهد. دیدگاهی در دولت از نظر اقتصادی به صورت عمده حاکم است که مانند چهره های جهانی این جریان مثل«فون هایک» که دغدغه عدالت در آن منتفی است.
جامعه شناس سیاسی کشور با بیان اینکه البته؛ بحث من این است که در برنامه ای که دولت به عنوان توسعه دارد؛ مسئله عدالت خیلی جدی نیست و از اول هم نبوده بنابراین این مسئله خیلی راحت ظهور می کند، اضافه کرد: مثلا قیمت نان که متعلق به قشر ضعیف جامعه است؛ رشد های فراوانی در این دو سال پیدا کرده است؛ آب، برق، نرخ خدمات عمومی که برای جامعه داده می شود؛ اینها افزایش بالایی داشته و تمهدیدی نبوده که اینها را برای طبقه ضعیف ما کنترل کنیم. در بحث مبارزه با فساد نیز تمرکز بر روی دولت قبل است اما در برابر پرونده فساد امثال مهدی هاشمی دولت موضعی ندارد و نمی خواهد که داشته باشد یا رانت های بالایی در اختیار افرادی قرار می گیرد که هزار میلیارد تومان بدهی بانکی دارند.سومین مسئله شکاف توده و نخبه است که دولت نتوانسته با محیط عمومی جامعه ارتباط برقرار کند و این گسست ظهور بروز کرده است.
وی افزود: دولت به نحوی ناکارآمدی دارد که اقدام و تصمیم دولت منجر به فراخواندن پادگفتمانهای دولت در صحنه اجتماعی می شود حال آنکه اگر دولتکارآمدی داشت پادگفتمانهای آن در حاشیه بودند؛ که نمونه عینی آن امروز حضور میدانی احمدی نژاد است، یک فهم دیگر از کارآمدی، وضعیت پادگفتمانهایی است که دولت داشته؛ باید ببینیم آنها امروز چه وضعی پیدا کرده است.
امینی با بیان اینکه اگر دولت به آنچه گفته بود تا کنون خوب عمل کرده باشد یعنی در عمل کارایی داشته باشد عمدتا باید آن پادگفتمان ها در حاشیه باشند،گفت: نباید به متن جامعه فراخوان شده باشند اما وقتی به متن جامعه نگاه می کنیم؛ میبینیم یک کارکتری مثل احمدینژاد که نقش پادگفتمان این گفتمان را بازی میکند از موقعیت دو سال گذشته خودش که یک فضای منفی علیه او بود فاصله گرفته و فرصت عمل اجتماعی و سیاسی پیدا کرده است و ادبیات تند علیه احمدی نژاد که هنوز در رسانه ها و زبان دولتی ها به وفور وجود دارد دیگر اثر گذشته را بر فکر اجتماعی ندارد؛ یعنی دیگر بازتولید خصلت منفی را برای احمدی نژاد نمی کند. این هم یک نشانه است که دولت نتوانسته فضای گفتمانی را بصورتی پیش ببرد که پادگفتمانهای او فعال نشوند. دولت با هر اقدامی که می کند؛ با هر تصمیمی که میگیرد و با هر مواضعی که بیان می کند در حال فراخواندن پادگفتمان های خودش است؛ روحانی بیشترین فعالیت را امروز برای ورود احمدی نژاد به صحنه انجام میدهد.
وی تصریح کرد:وقتی دولت ناتوان در کارایی باشد ناخودآگاه پادگفتمان هایِ گفتمان دولت فعال می شود؛ اما اگر او کارایی داشت بطور طبیعی احمدی نژاد حالاحالاها باید در حاشیه باقی میماند؛ منظورم اینجا شخص احمدی نژاد نیست؛ منظورم ظرفیت های پادگفتمانی دولت است.
دولت همگرایی با غرب را تجویز کرد اما نتیجهاش کاهش ۵۰ درصدی قیمت نفت و کاهش ۵۰ درصدی درآمد ملی بود
جامعه شناس سیاسی کشور با بیان اینکه سطح سوم این است که برویم کارآمدی را از طریق مدعای عمومی و خاص دولت بررسی کنیم، اظهار داشت: هر دولت یک سری مدعای عام دارد و یک سری مدعای خاص؛ مثلا آزادی در دولت خاتمی یا عدالت در دولت احمدی نژاد یا در دولت هاشمی بحث سازندگی؛ اینها مدعای اصلی هر دولت بوده و اتفاقا بیشترین آسیب پذیری هم در همین جاها بوده است؛ برای مثال توقعاتی که دولت سازندگی درباره رفاه وقتی برآورده نشد و اتفاقا تورم ۵۰درصدی آمد دولت افت کرد؛ همانجا که دولت خاتمی در آزادی لنگید یا دولت احمدی نژاد در عدالت افت کرد؛ تبدیل به پاشنه آشیل دولت شد.
وی ادامه داد: دولت روحانی را در مدعای عمومی که برای مثال معیشت و اقتصاد مردم است -که مدعای همه دولت ها است- نمی توان موفق دانست؛ ارزیابی جامعه نسبت به حل مشکلات اقتصادی بیشتر به سمت منفی بودن رضایت میل می کند، اما آنچه مهمتر است مدعای خاص دولت است. مدعای خاص دولت این بوده است که «از طریق همگرایی با غرب چند چیز را حل کنم. یک تحریم ها را از طریق توافق بردارم و دوم از طریق همگرایی با غرب، توسعه را برای ایران به همراه بیاورم» پس رفع تحریمها؛ حل مشکلات اقتصادی و سوم توسعه مدعای اصلی دولت است. خب این مدعای اصلی دولت به کجا انجامیده؟ آنچه که وضوح دارد این است که در این دو سال علیرغم همگرایی؛ ما با کاهش حدود ۵۰ درصدی درآمد ملی روبرو شده ایم؛ یعنی علیرغم همگرایی با غرب و تغییر در سیاست خارجه در دو حوزه منطقه ای نسبت به عربستان و در حوزه بین المللی نسبت به آمریکا؛ اتفاقا توسط همین دو که بیشترین همگرایی را ما با آنها داشته ایم و بیشترین تعدیل ها صورت گرفت؛ توطئه ای رخ داد -که دولت هم به آن اذعان دارد- که کاهش ۵۰ درصدی قیمت نفت را به همراه داشته است و همه هم می دانند این کاهش قیمت یک امر اقتصادی نیست بلکه یک امر سیاسی است.
ایدهای که نمیتواند مشکل یک پاسپورت را حل کند چطور می توان با آن توسعه ایجاد کرد؟
امینی با بیان اینکه در مسائل کوچکتر مثل بازگرداندن اعتبار به پاسپورت ایرانی ماجرای اسفناک جده به خوبی گویاست، گفت: انسان میفهمد که اعتبار پاسپورت سر از کجاها درآورده است و به کجا ها رفته! این همگرایی با غرب حتی نتوانست پاسپورت یک نماینده ما را در سازمان ملل حل بکند که حتی آن نماینده معرفی شده ضمن اینکه در حال حاضر هیچ موضع انقلابی نداشته است. این همه همگرایی را هم انجام داده باز یک مشکل پاسپورت او هم حل نمی شود؛ ایده ای برای توسعه جامعه که نمی تواند مشکل یک پاسپورت را حل کند چطور می توان با آن توسعه ایجاد کرد؟
بدنه منتقدان دولت به مراتب وسیع تر از ۲۴ خرداد ۹۲ است
وی بیان داشت: در فضای اجتماعی امروز سه گونه موضع در برابر دولت وجود دارد. یک گونه در موضع مخالفت کامل با دولت است. مخالف و منتقد کلیت دولت است که این دامنه اش از ۲۴ خرداد ۹۲ تا امروز گسترده شده؛ یعنی میزان مخالفانی که روحانی در ۲۴ خرداد ۹۲ داشته تا ۲۴ خرداد ۹۴ افزایش پیدا کرده، یعنی گروه هایی بودند که لااقل در موضع اعتراض یا موضع منفی نسبت به روحانی قرار نداشتند اما امروز در موضع منفی قرار دارند؛ یا آنهایی که موضع منفی داشتند؛ موضع منفی خیلی رادیکالی نداشتند اما امروز موضع منفی رادیکال نسبت به دولت دارند.
جامعه شناس سیاسی کشور با بیان اینکه گرایش دومی هست که مجموعه های اصلاحاتی هستند که گرایش حداکثری و نقد حداقلی نسبت به دولت روحانی دارند و این حمایت آنها هم حمایت ایدئولوژیک است و بحثشان به کارایی و کارآمدی دولت ربطی ندارد و از این جنبه وارد ارزیابی دولت نمیشوند،گفت: دسته سوم که اکثریت عمومی جامعه هستند، نظرشان راجع به دولت موضع «تعلیق و انتظار» است. یعنی هنوز نسبت به دولت جمع بندی قاطع پیدا نکرده است. یعنی نه نسبت به حل مسائل از سوی دولت ناامید هست و نه به این جمع بندی رسیده که دولت قدرت حل مسئله را دارد.
دولت با یک دوپینگ سیاسی همه مسائل کشور حتی آب خوردن را به تحریم گره زده و چون تکلیف توافق روشن نیست حالت جامعه یک حالت تعلیق و انتظار است
وی افزود: این نتیجه «دوپینگ» خطرناک برای خود و کلیت نظام سیاسی و مردم است. دولت همه مسائل کشور حتی آب خوردن را به تحریم ها و تحریم ها را به توافق گرده زده است. این یک دوپینگ در دولت است. یعنی جامعه به طور خواسته یا ناخواسته با این احساس همراهی می کند که با توافق با مشکلات حل خواهد شد و چون تکلیف توافق روشن نیست؛ حالت جامعه، حالت تعلیق و انتظار است.
ایده دولت برای اداره کشور شکست خورده است
امینی با بیان اینکه ایده دولت برای اداره کشور شکست خورده است اما آیا این شکست به صحن اجتماعی مردم وارد شده یا خیر؟ ادامه داد: چون این دوپینگ مانع ظهور واقعیت است. ایده همگرایی با غرب مساوی با حل مشکلات کشور و ایجاد توسعه، ایده شکست خورده ای است. محدود به تجربه این دولت هم نیست. پهلوی ها بالاترین سطح همگرایی را با غرب داشتند که حالا حالا برای این دولت در حکم رویاست، اما توسعه ای در پی نداشت علیرغم این که چیزهای زیادی از جمله استقلال کشور از دست رفته بود. نمونه دیگر مصر است که در حداکثر همگرایی با غرب در همه مسایل بغرنج آنها مثل مسئله اسراییل بود و سالانه ۳ میلیارد دلار کمک بلا عوض از آمریکا میگرفت، اما علی رغم تحمل همه این هزینه ها، چیزی عاید کشور مصر نشد.
اگر تحریمها برداشته شود مشکل دولت در کارآمدی مضاعف می شود
وی اضافه کرد: اگر مذاکرات به شکست منجر شود که دولت با بن بست مواجه خواهد شد چون هیچ ایده دیگری برای اداره جامعه ندارد. اگر توافق صورت بگیرد باز مسئله این است که آیا تحریم ها برداشته می شود؟ اگر برداشته شود در چه سطحی این اتفاق می افتد؟ اگر خوشبینانه تر نگاه کنیم یعنی توافق صورت می گیرد و تحریم ها همه برداشته می شود و همه تعهدات انجام شود، سوال کارآمدی مرحله به مرحله جلو تر می رود و کار برای دولت سختتر می شود.
جامعه شناس سیاسی کشور با بیان اینکه وقتی رفع تحریمها شد همه منتظرند ببینند وضع معیشتی و اقتصادی چگونه میشود،گفت: در آن موقع دولت دیگر نمی تواند وضع موجود را به گردن یک عامل بیرونی از خود بیندازد . در آن موقع دولت خودش مسئول همه چیز خواهد بود و بنا به آمارهای موجود حتی شریک سیاسی و هسته ای روحانی- لاریجانی- هم که می گوید تحریم ها ۲۰ الی ۳۰ درصد تاثیر دارد. لاریجانی هم نمی تواند تا این حد رادیکال باشد که آب خوردن را تحریم ها نسبت بدهد و با اظهار این که ۲۰ الی ۳۰ درصد تحریم ها موثرند، صف خود را از شریک هسته ای خود جدا میکند. در آن شرایط مشکل دولت نه تنها حل نمی شود بلکه مضاعف می شود چون دوپینگ دولت هم برداشته میشود .
وی تصریح کرد: وجود افرادی در این جریان که سرمایه حدود ۱۰۰۰ میلیاردی دارند باعث شده اصلا دولت درکی از مسائل طبقات عمده جامعه نداشته باشد/ روحانی حتی کارکرد تکنوکرات هاشمی را هم ندارد
دولت روحانی تنها دولتی است که بیشترین گسست را به لحاظ طبقاتی با اجتماع دارد؛ به گونه ای که اصلا مسائل طبقات ضعیف جامعه را فهم نمی کند. وقتی افرادی در این جریان سرمایه تا ۱۰۰۰ میلیارد تومان دارند؛ دغدغه کارگری که دستمزد ۵۰۰ هزار تومانی دارد را درک نمی کنند. از طرف دیگر دولت یک دولت بروکراتیک است و دولت می خواهد مسائل را از مسیر بروکراتیک خودش پیش ببرد و به طور طبیعی به ارتباط مستقیم با مردم قایل نیست.
طی دو سال گذشته دولت تلاش کرده نزاع بر سر عملکرد را به نزاع بر سر مواضع ببرد
امینی با بیان اینکه یکی از تلاشهایی که دولت تاکنون آگاهانه یا ناآگاهانه انجام می داد، این بود که «نزاع بر سر کارایی» را تبدیل کند به «نزاع بر سر مواضع»؛ یعنی دولت از این زاویه که عمدتا بجای آنکه بر سر عملکرد و کارایی دولت بحث و نزاع باشد بر سر مواضعش بحث صورت بگیرد برده است. ارزیابی ها بر سر مواضع دولت صورت بگیرد. مثلا بیان مواضعی درباره ماهواره که جامعه به شکل طرفداران ماهواره و مخالفان ماهواره درآیند؛ طرفداران تعامل با آمریکا، مخالفان تعامل با آمریکا، طرفداران تعامل با دنیا و طرفدراران جنگ با دنیا؛ این نوع مواضع و نزاع ها را دولت تلاش داشته شکل بگیرد تا در مورد عملکرد دولت قضاوت صورت نگیرد.
وی افزود: هدف گیری این مواضع همین طبقه متوسط شهری بوده که در اینجا آزادی برایش مهم است و آن هم بیشتر آزادی فرهنگی؛ دولت اینجا این شعارها را مطرح می کند که این پایگاه را با خودش همراه کند؛ اصلا ریشه ریزش آرای قالیباف در انتخابات سر موضوع آزادی بود در آن بحث گازانبر بود که القاء کرد، روحانی از قالیباف نماینده بهتری برای مطالبات طبقه متوسط شهری است. طبقه متوسط مهمترین پایگاه اجتماعی است که دو گفتمان توسعه و آزادی دارند اما صرف این مواضع و بیانیه ها کافی نیست؛ این طبقه هم سطحی از کارآمدی، سطحی از مسائل اقتصادی همواره مد نظرش هست. اصلا مسأله اصلی این طبقه آن است که یک سری جاه طلبی های اقتصادی را همیشه دارد و هیچ وقت هم از سطح موجودش راضی نیست و تلاشش برای افزایش پس انداز است.
ادبیات گزنده و از موضع بالای روحانی از ناکارآمدی روحانی آزاردهندهتر است
جامعه شناس سیاسی کشور با بیان اینکه بحثی که به نظر من حتی از ناکارآمدی مهمتر است یا خلأ آن در دولت آزاردهندهتر از ناکارآمدی است، بحث اخلاقی در دولت است. آنچه از نظر اخلاقی در دولت بویژه در شخص روحانی برجسته است،ادامه داد: یک نوع ادبیات گزنده و از موضع بالا در مواجهه با دیگران دارد. این از ناکارآمدی روحانی آزاردهندهتر است، چرا که باعث شده احساس بینیازی از دیگران کند و همه را بیاهمیت ببیند و منتقدان را بزدل، بیسواد و... بخواند. این بیسابقه است در جمهوری اسلامی! آزاردهندهتر این است که این طرز برخورد با نیروهای داخلی است و با طرفهای بیگانه جای خودش را به ملایمت میدهد. متاسفانه جامعه روشنفکری ما نسبت به این ادبیات گزنده و از موضع بالا حساسیت و واکنشی نشان نمیدهد، حالا روشنفکری هر مبنایی داشته باشد، الحادی باشد یا دینی یا سکولار و... نمیتواند بنا بر هویت روشنفکرانهاش با این مساله کنار بیاید.
وی گفت: این سئوال شما مثل سئوالی است که سال ۹۲ پرسیده میشد که روحانی رییس جمهور میشود؟ تقریبا در پاسخ منفی نوعی اجماع بود. چون کاراکتر روحانی مثل ولایتی و لاریجانی است و در بافت اجتماعی ایران امکان رییس جمهور شدن ندارند. در هفته اول انتخابات یک دوست خبرنگار دوم خردادی که تا لحظه آخر اساسا برای رای دادن در انتخابات تردید داشت و دارای مراوده ویژه ای با جناب خاتمی بود به من گفت که بعد رد صلاحیت هاشمی حال من بد بود و من رفتم پیش خاتمی چرا که هر وقت حالم بد بود میرفتم پیش حاج آقا تا روحیه بگیرم. این بار که رفتم دیدم حاج آقا(خاتمی) خیلی عصبانی است و با این مضمون که جمهوری اسلامی با تایید صلاحیت عارف و روحانی ما را چی فرض کرده است که بیاییم پشت سر کسی مثل عارف که یک تا یک و نیم میلیون رای دارد یا روحانی که کمی بیشتر رای دارد و اصلاحات را ضایع کنیم؟
امینی افزود: یعنی آنها در هفته اول از زمان بیست روزه تبلیغات هم باور نمی کردند که روحانی بتواند رییس جمهور بشود. بنابراین حمایت ها تا روزهای آخر به تاخیر افتاد. پس سوال «چرا روحانی رییس جمهور شد» بیش از همه به مسئله ای بر می گردد که من نام آن را «معجزه اصول گرایی» میدانم. معجزه ای که برای روحانی رخ داد و از یک بازنده برنده ساخت. اینکه شما استدلال کنی که کثرت نامزدها در برابر یک نامزد، شرایط بهتری است تا با یک نامزد واحد و مشترک، اینکه فضای گفتمانی انتخابات را به مقاومت در برابر سازش تبدیل کنی. این که سه روز باقیمانده انتخابات خبر روی خروجی رسانهای بگذاری که روحانی احتمالا رد صلاحیت میشود، این که در مناظره سوم گاف گازانبر را بدهی و کلیت فضا را از دست بدهی و... اینها معجزات اصول گرایی است که باعث شد روحانی رییس جمهور شود.
یعنی سوتی های آقایون اصول گرا که به نفع روحانی تمام شد.