گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»- یادداشت دانشجویی*؛همزمانی افزایش قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران و فراهم شدن زمینه صدور انقلاب اسلامی به سایر کشورهای مسلمان با افول روزافزون هژمونی آمریکا در منطقه، زنگ خطری را برای جبهه استکبار به صدا در آورد که هر چه زودتر چاره ای را برای مهار عمق راهبردی رو به گسترش ایران بیاندیشند. فعل و انفعالات اخیر منطقه و فتنه انگیزی های انجام شده در همین راستا صورت می گیرد.
مولفه های قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در منطقه:
جمهوری اسلامی ایران اکنون بیش از هر مقطع زمانی دیگر موفق شده است بیشترین تاثیرگذاری را بر افکار عمومی منطقه و حتی غرب بر جای گذارده و بنیان های هژمونی غرب را به چالش بکشاند. ظرفیت فکری ایجاد شده برای خودباوری و همچنین تقویت روحیه مقابله با سلطه جویی مبارزه با نظام زور و تزویر و استکبار را جهانی ساخته و مرزهای این صف کشی را روز به روز گسترش می دهد.
این قدرت نرم از منابعی ناشی می شود که به جرات می توان برخی از آنان را صرفا منحصر به انقلاب اسلامی ایران دانست.
تفکر بسیجی و فرهنگ مقاومت و شهادت به عنوان اصلی ترین مولفه ای است که با فرهنگ ملت ایران عجین گشته و موجب پیروزی این ملت در مقابل سخت ترین و خطرناک ترین تهدیدات دشمن شده است.
استقرار نظام سیاسی خدامحور و مبتنی بر ارزش ها و گام برداشتن در مسیر حق با اعتماد به قدرت لایزال الهی، در شرایطی که بسیاری از ملت ها از ظلم و تبعیض و فساد به ستوه آمده اند، دیگر مولفه قدرت نرم ایران محسوب می شود.
سومین مولفه اثباث خیرخواهی و اخلاق مداری جمهوری اسلامی ایران در قبال مردمان تحت ستم و مظلومان عالم است، جایی که ملت ها شاهدند ارزش های الهی در اولویت کنش ها قرار گرفته و دفاع از مظلومین و حمایت از مقابله کنندگان با ظالمین بدون هیچ مصلحت گرایی از جانب ایران پیگیری می شود.
چهارمین مولفه قدرت نرم ایران را می توان قدرت بازدارندگی و هیبت و اعتماد به نفس در مقابل تهدیدهای نظامی و اقتصادی دانست. به عنوان مثال دشمنان همواره با تهدید نظامی طرف مقابل خود را در موضع انفعال قرار داده و او را به پای میز مذاکره می کشانند اما وقتی این ادبیات در قبال ایران به کار گرفته شد مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) با صراحت به آمریکایی ها فرمودند:اولا غلط می کنید و ثانیا دوران بزن و در رو تمام شده است.
تمامی موارد مذکور در شرایطی است که قدرت پوشالی آمریکا در حال رنگ باختن نزد ملت ها علی الخصوص ملت های مسلمان ساکن در منطقه غرب آسیا است.
نشانه ها و عوامل افول هژمونی آمریکا:
نظام سرمایه داری آمریکا دچار تضادهای شدیدی گشته و اکنون با چالش هایی اساسی مواجه شده است. گسترش بحران های اقتصادی، بی عدالتی و رشد جنبش های اعتراضی گواهی بر این مدعاست. نظام آمریکا امروز با بحران تولید رضایت اجتماعی مواجه شده است.
علاوه بر ناکارآمدی نظام سرمایه داری آمریکا، عملکرد مبتنی بر ظلم و بی عدالتی که حتی در حق مردم خود آن کشور نیز اعمال می شود بی اعتمادی گسترده ای را علیه ایالات متحده در پی داشته است.
آمریکا که همواره سعی داشت با استفاده منابع قدرت نرم خود من جمله هالیوود چنان القا نماید که تنها قدرت مسلط بر جهان و ناجی بشریت است اکنون با بحران تولید رضایت مواجه گردیده است. ظهور جنبش های اسلام گرا در جهان اسلام که در تضاد فرهنگی با تمدن غرب و نظم نوین مد نظر آمریکاست از آثار افول این هژمونی است.
راهکارهای آمریکا برای مهار انقلاب اسلامی و مقاومت در منطقه:
راهبرد اصلی که غرب در قبال کشورهای منطقه اتخاذ نموده است، تلاش برای تجزیه و یا سودانیزه کردن آن هاست. در همین راستا آمریکا و هم پیمانانش راهکارهای متعددی را برای دستیابی به اهداف خود در دستور کار قرار داده اند.
یکی از این راهکارها تطمیع گروه های مختلف برای دستیابی به قدرت یا کسب سهم بیشتری از منابع و اراضی و همچنین دست گذاردن بر روی گسل های فکری، قومیتی و عقیدتی در داخل کشورها به منظور ایجاد درگیری و بی ثباتی است، امری که توان کشورها را معطوف درگیری های داخلی نموده و آنان را به سوی بالکانیزه شدن هدایت می نماید. تحت این شرایط خلاء قدرت به وجود آمده و جنگ های جان فرسا زیرساخت های کشور مورد نظر را نابود می نماید که در نهایت می توان به تجزیه آن منجر گردد.
بحران ناشی از گسترش این راهکار به دلیل ساختار قبیله ای، نژادی و طایفه ای بسیاری از کشورها در غرب آسیا قابل تعمیم و گسترش به مناطق همجوار در داخل مرزهای سیاسی سایر کشورها نیز می باشد.
در همین راستا غرب به دنبال تجزیه سوریه، عراق و یمن است. تطمیع برخی دولت ها برای دستیافتن به شکوه و هیبت و امپراطوری های رویایی مدفون در دل تاریخ، آنان را به ماجراجویی هایی وا می دارد که آتش بی ثباتی در منطقه را شعله ور خواهد ساخت.
فتنه جویی های اردوغان در سوریه و عراق و آتشی که تازه واردهای بی تجربه سیاست عربستان معرکه ای را به پا ساخته است که در نهایت تبعات آن دامن گیر امنیت و ثبات خودشان نیز خواهند شد. در صورت پیشرفت اهداف مورد نظر غرب این دو کشور قربانی های بعدی جغرافیای استعمار بوده و چه بسا تجزیه و نابودی کامل، دستمزد اعتماد آنان به آمریکا باشد.
به راه انداختن جنگ های نیابتی از طریق اجیر ساختن تروریست هایی نظیر گروه داعش و امثال آن راهکار دیگر غربی هاست. به نظر آمریکایی ها راغب به شکل گیری دولت توسط چنین گروه هایی نبوده و به دنبال مهره هایی قابل مهارتر و تحت امرتر هستند. کارکرد اصلی تروریست های تکفیری و سربازان نیابتی غرب در منطقه مشروعیت بخشیدن به ایده های تجزیه طلبانه و همچنین درگیر ساختن توان محور مقاومت است.
برخی اعلام مواضع، طرح ها و کنش های مقطعی نیز ترفندی فریبکارانه است که صرفا به منظور زنده نگاه داشتن بحث تجزیه در اخبار و افکار عمومی و دامن زدن به اختلافات احتمالی بین گروه های مختلف دنبال می شود.
شایان ذکر است برخی انگیزه های مقطعی نیز در میزان پیگیری سیاست های تجزیه طلبانه موثر است. رقابت های داخلی آمریکا و اتهام وارده به اوباما از جانب جناح رقیب مبنی بر مماشات وی در قبال مقاومت و داعش یکی از عواملی است که موجب شده بحث حمایت از تجزیه کشورهای منطقه به عنوان اهرم فشاری بر اوباما، مطرح گردد.
همچنین موفقیت های روزافزون محور مقاومت در مقابل تروریست های تکفیری آمریکا را در مقام انتخاب بین شکست کامل تکفیری ها، که مترادف است با پیروزی بسیار استراتژیک مقاومت، و یا شکل گیری دولتی شدیدا افراطی قرار داده است که علی رغم تمایل برای به روی کار آوردن دولتی مطیع تر، جلوگیری از شکست را حتی به قیمت روی کار آمدن داعش ترجیح می دهد.
نتیجه گیری:
با توجه به برنامه های پیچیده و به شدت خطرناکی که برای منطقه غرب آسیا به جریان افتاده است لزوم حفظ وحدت بین ملت های مسلمان و پرهیز از تفرقه افکنی بیش از پیش احساس می گردد. پرهیز از تفرقه افکنی بین مذاهب مختلف اسلامی، اقوام و گروه های مختلف فکری و سیاسی و عواملی که به از بین بردن انسجام ملی کشورها منجر می گردد باید در اولویت توجه اقشار مختلف جوامع اسلامی باشد.
مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) خرداد ماه سال ۱۳۹۲ فرمودند: امروز هر حنجره ای که به وحدت دنیای اسلام دعوت کند، حنجره ی الهی است، ناطق من الله است. هر حنجره ای و زبانی که ملت های مسلمان را، مذاهب اسلامی را، طوایف گوناگون اسلامی را به دشمنی با یکدیگر تحریک کند و عصبیتها را علیه یکدیگر تحریک کند و عصبیت ها را علیه یکدیگر تحریک کند، ناطق من الشیطان است.
هوشمندی برای تشخیص صحیح و دقیق راهکارها و برنامه های دشمن از دیگر موارد ضروری است که باید مورد توجه واقع گردد. تحلیل ناصحیح، دیر و یا همراه با خطا و بدون شناخت کافی از دشمن موجب شکست و یا تحمیل هزینه های گزاف برای ملت های مسلمان خواهد شد.
امام خمینی (ره) در وصیتنامه الهی سیاسی شان در مورد افراد تحت امر قدرت های بزرگ چپاولگر هشدار می دهند و می فرمایند: می دانیم که قدرت های چپاولگر در میان جامعه ها افرادی به صورت های مختلف از ملی گراها و روشنفکران مصنوعی و روحانی نمایان که اگر مجال یابند از همه پرخطرتر و آسیب رسانترند ذخیره دارند که گاهی سی-چهل سال با مشی اسلامی و مقدس مآبی یا پان ایرانیسم و وطن پرستی و حیله های دیگر، با صبر و بردباری در میان ملت ها زیست می کنند و در موقع مناسب ماموریت خود را انجام می دهند.
از این رو باید توجه داشت که از فعال سازی گسل های فکری و عقدیتی و تعلقی جلوگیری کامل به عمل آمده و با تقویت مولفه های قدرت نرم و افزایش بازدارندگی و همچنین قرار دادن دشمنان در موضع انفعال از طریق فعال ساختن افکار عمومی ملت های غربی از فتنه انگیزی های بیشتر پیشگیری نمود.
هادی پورافشار-فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.