پس در واقع مبدع کد پوشش شما بودید؟
بله بله کد مانتو روسری را من نوشتم، در فروشگاه تعاونی هم نمونه زدم.
و فکر میکنید کار درستی بود؟
افتخار میکنم من. چریکهای فدایی خلق، حزب توده، هر چی که فحش بود دادند به من. در روزنامه آرمان روزنامه فلان (روزنامههایشان را اگر بگردم دارم. خیلی از اینها نگه داشتم. خانمم میگفت آخه مستاجری از این چیزها چیه میکشی با خودت!) نوشتند دکتر افروز گفته که خانمها یک دانه شن دهنشان بگذارند که صدایشان را نامحرم تشخیص ندهد، و روبند بزنند بیایند دانشگاه. کاریکاتور کشیده بود یک خانمی اینجوری کرده [دهانش را کج میکند] شن گذاشته دهنش. مسخره کردند توهین کردند، فحش دادند. جوابی ندادم، بالاخره کار خودم را کرده بودم.
بعد جهاد دانشگاهی تشکیل دادیم، برای اولین بار. من اولین دبیر شورای مدیریت جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران شدم. جهاد سازندگی از یک طرف شکل گرفت، جهاد دانشگاهی هم ما راه انداختیم. موقعی که منافقین و مشرکین و چریکها و فداییان و همه اینا فعال بودند جهاد دانشگاهی خیلی اثربخش بود، با انجمن اسلامی و اینها کار میکردیم. مثلا بعضی از کمدهای دانشجوهای دانشکده علوم و فنی، من خودم میرفتم و با بچهها کمدها را باز میکردیم و میدیدیم توش کوکتل مولوتوفه. زمان غائله بنیصدر خیلی کار سخت بود برای ما.
بعد من یک نامه نوشتم به آیتالله منتظری که آقا به ما یک نماینده بدهید در دانشگاه. تقاضای نماینده برای دانشگاه تهران کردیم. ایشان هم آیتالله محفوظی را حکم داد، پدر دکتر صادق محفوظی. ایشان شد اولین نماینده ولی فقیه در دانشگاه تهران.
ادامه این گفتگوی جذاب را طی روزهای آینده از خبرگزاری دانشجو دنبال کنید.
واقعا لذت بردم
و ارزوی عاقبت بخیری این استاد. عزیز را دارم