گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مرضیه انبری؛ پاییز قریب به هفده سال پیش اتفاق نادری در روند مذاکرات هستهای ایران رخ داد و بر سر مسئلهای توافق شد که ایران را به حالت استثنا در آورد. مهر ماه ۱۳۸۲ حسن روحانی به عنوان دبیر وقت شورایعالیامنیتملی به اتفاق محمدجواد ظریف و دیگران در دولت دوم محمدخاتمی مسئول پرونده هستهای و مذاکرات مربوطه شدند.
قریب به ۷۰ روز بعد در ۹ آذر ۱۳۸۲ ایران امتیازی به طرف غربی داد که نظیر آن در تاریخ پس از انقلاب اسلامی بی سابقه بود. ایران پروتکل الحاقی آژانس بین المللی انرژی اتمی را پذیرفت و نظارت این سازمان از حالت پادمان که تمام کشورها شامل آن میشوند به حالت استثنایی و عجیبی مختص ایران در آمد. البرادعی سالها بعد در خاطرات خود این اقدام ایران را اعطای یک امتیاز انحصاری توصیف کرد. اما پروتکل الحاقی چه بود؟
یک نوع از نظارتهای آژانس که پیشتر تحت عنوان پادمان از آن یاد کردیم مربوط به راستی آزمایی کشورها میباشد. مثلا کشوری که مدعی است یک تن اورانیوم با غنای پنج درصد دارد بازرسان آژانس حق نظارت و تایید این ادعا را دارند. اما پروتکل الحاقی چه نقشی ایفا میکند؟
شاید حسن روحانی هنگامی که خاطرات خود را در کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای مرقوم میکرد گمان نمیبرد این کتاب در نهایت گواه قضاوت بر ده سال نقش آفرینی او در سیاست خارجه چه در زمان محمد خاتمی و چه در دولت خود او باشد.
روحانی در بازهی سال ۸۳ نوشته است که بازرسان آژانس درخواست بازدید از اماکنی را داشتند که سرویسهای غربی مشخص کرده بود! وی در جای دیگر اشاره میکند پس از پذیرفتن پروتکل الحاقی این نگرانی در داخل کشور وجود داشت که مجلس و دولت هم بازرسی شود. او همچنین نوشته است که در سال ۸۳ ما در موقعیتی بودیم که پروتکل الحاقی را پذیرفته بودیم و مصاحبهها با دانشمندان انجام شده بود.
اما باز گردیم به ماهیت پروتکل الحاقی که به صورت خلاصه یعنی بازرسیها به صورت Anywhere , Anytaim انجام شود. به دلیل اینکه مشمول حدس و گمانهایی درباره برنامه هستهای ایران است که ادعا نشده است، اما به ظن آژانس و سرویس غربی، که به شهادت حسن روحانی تعیین کننده محل بازرسی است، به وجود آمده است. هر زمان و هرجایی که آژانس احتمال انجام فعالیت هستهای را بدهد باید مورد بازرسی قرار گیرد حتی دفتر رئیس جمهور و مجلس که سیاستمداران نگران بازرسی آن بودند! یا سایتها و مراکز نظامی که به گزارش علی اصغر سلطانی نماینده وقت ایران در آژانس ۲۶ بار از مراکز نظامی ایران، که هیچ کشوری تا کنون تجربه نکرده است، بازدید شد! و حتی شبستان حرم امامرضا (ع)! این قانون پروتکل الحاقی است.
میوههای مذاکرات سعد آباد برای طرف غربی در آن بازه تقریبا دو ساله بیش از حد معمول هم شد. به واسطه پروتکل الحاقی مراکز نظامی بسیاری در ایران بازدید شد و دانشمندان هستهای ایران توسط آژانس شناسایی شدند؛ اما مذاکرات همچنان ادامه داشت و نیاز به استفاده زودهنگام از دستاوردهای این امتیاز انحصاری نبود. سالها بعد زمانی که با نقض عهد اروپاییها پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل فرستاده شد ایران نیز در واکنش به این کار پروتکل الحاقی را کنار گذاشت و استثنا بودن ایران برای آژانس توسط تیم مذاکره کننده ایرانی انکار شد و مذاکرات در جهت برخورداری ایران از تمام حقوق هستهای ادامه یافت.
طی این سالها با استنکاف طرف غربی از ارائهی اورانیوم با غنای بالای بیست درصد که جزو نیازهای ایران برای موارد دارویی بود، سعید جلیلی دبیر وقت شورایعالیامنیتملی ایران به طرف غربی وعده داد که دانشمندان ایرانی به تنهایی به غنی یازی بیست درصد دست پیدا میکنند که با تمسخر ۶ کشور مواجه شد، اما ایران به واسطه تلاش شهید شهریاری به این مهم دست یافت و نیازی به خرید از خارج از کشور و خروج ارز نبود. هنگامه پافشاری ایران بر حق هستهای که آتیه آن تولید برق در نیروگاه بوشهر و موارد دارویی بیماران سرطانی در راکتور تهران بود زمان آن رسید که از میوههای سعدآباد استفاده شود تا ایران مجددا وادار به اعطای حقوق انحصاری و پذیرش استثنا بودن و خرید مایحتاج از آن سوی مرزها شود.
برای اینکار لازم بود اصل برنامه هستهای مورد هدف واقع شود تا کند و یا نابود گردد و متعاقب آن چند تن از دانشمندان هستهای کشور در دهه هشتاد به شهادت رسیدند و روند خرابکاریها با جدیت وصف ناپذیر دنبال میشد تا اینکه در دهه نود یک بار دیگر طی مذاکرات هستهای، در دولت روحانی، پذیرش استثنا بودن علارغم عضویت در NPT (اعضای NPT صلح آمیز بودن برنامه هستهای این کشورها به تایید رسیده است) رخ داد و پروتکل الحاقی مجددا پذیرفته شد و بازهم هر جا و هر زمانی در ایران در یک حباب شیشهای برای آژانس هویدا شد تا آنطور که حسن روحانی نوشت سرویسهای غربی آژانس را برای بازدید خط دهی کنند. بازدید از هرجایی که گمان کنند فعالیت هستهای در حال انجام است حتی زیر پای شما به عنوان خواننده این مطلب و در هر زمانی
اکنون ما در انتهای دهه نود شمسی هستیم درحالی که دوباره با بدعهدیها مسیر مذاکرات مسدود شده و ایران باز در دو راهی قرار دارد. درحالی که او نیز مانند سایر فیزیکدانان برای آژانس شناخته شده بود و برای کوک کنندگان آژانس و برای رژیم صهیونیستی یعنی سگ هار طرف غربی که نقش پلیس بد را مادام العمر به عهده دارد و نتانیاهو بارها از محسن فخری زاده و هدف حذف او سخن سراییها کرده بود و نهایتا پدر هستهای ایران بدونه محافظت خاص بدونه حتی یک ماشین ضدگلوله و بدونه حساس شدن دستگاه اطلاعاتی کشور به امنیت او و در خواب خرگوشی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران و کسان دیگر عصر آن جمعهی شوم در آغوش دماوند به معراج رفت.
یک علامت سوال در ذهنها باقی ماند! آنهم رابطه مصاحبههای سال ۸۳ با هویدا شدن هویت فخری زاده و همکاران او برای طرفهای خارجی است. درحالی که رژیم صهیونیستی در هر شرایطی سعی در نفوذ اطلاعاتی به ایران دارد و ما واقف به نقصهای زیاد در وزارت اطلاعات هستیم مشخص نیست بر اساس چه منطق ابلهانهای باید دانشمندان هستهای را در ویترین برای بازرسان آژانس به نمایش گذاشت. تا پروژهی شناسایی نقاط ضعف و قوت ایران برای طرف غربی سریعتر انجام شود!
دوباره ایران بود که با گروه تکراری مذاکره کننده خود استثنا بودن را پذیرفت؛ و درهای زمان و مکان را برای جاسوسان در پوشش بازرس باز کرد؛ و درحالی که رویهی طرف غربی در تمام سالهای گذشته استمرار تحریمها و ترور و خرابکاریهایی قبیل آنچه در نطنز رخ داد بوده ایران فعلا استثنا بودن را پذیرفته است تا دوباره تنها طرف کوتاه آمده از مواضع باشد و هم شهید بدهد و هم چیزی عاید او نشود؛ و اوباما با ۱۲ فرمان تحریمی که در حوزه اختیارات رئیس جمهورآمریکا است و ترامپ با ۳ فرمان همواره بر رویکرد افزایش تحریمها ادامه بدهند درحالی که مسئولین ایرانی تراژدی هستهای به رنگ سیمان رقم زده اند و برای بازگشت به سال ۹۲ شاید عمر یک دولت باید صرف شود و آینده ملت صرف بازگشت به گذشته گردد.
نشریه بیتعارف، دانشگاه الزهرا، شماره ۴۲