به گزارش خبرنگار دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، سیدمجتبی عطاردی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف در نشست خبری «ناگفتههای عطاردی از زندان آمریکا» اظهار داشت: به دلیل تعهداتی بین من و آمریکا وجود دارد قسمتی از مسائل را سانسور میکنم چرا که هنوز سه نفر از افراد این پرونده محاکمه نشدهاند و توسط پلیس اینترپل تحت تعقیب هستند.
وی افزود: در دانشکده برق دانشگاه صنعتی شریف مشغول به کار هستم و ۲۰ سال به عنوان عضو هیئت علمی در این دانشگاه فعالیت میکنم و مجموعه آنچه که در یک سال و نیم بر من در آمریکا اتفاق افتاد در کتابی جمع آوری شده که در آینده در اختیار همگان قرار میگیرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف تصریح کرد: حدود سی سال به آمریکا رفت و آمد داشتم و ۱۲ سال آنجا بدون هیچ مشکلی زندگی میکردم اما آخرین باری که به آمریکا رفتم دو پلیس به پای هواپیما آمدند و مدارک و گذرنامه من را گرفتند.
عطاردی ابراز داشت: پلیس در ورود قانونی من به آمریکا که مثل قبل بود بدون هیچ احضاریه و اختاریه و مقدمهای من را گرفتند و حتی نگفتند دستگیر شدهام.
وی افزود: پلیس به من گفت: میتوانید در حضور وکیلت صحبت کنی و هر چه بگویی میتواند علیه تو در دادگاه استفاده شود اما چون برایم عادی بود و نمیدانستم دستگیرم کردند در حالی که شرایط مساعد نداشتم به سئوالاتشان پاسخ گفتم.
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف گفت: آنها تمام ایمیل من را به صورت غیرقانونی چک کردند و تمام اطلاعات شخصی من را درآوردند و به زعم خودشان اطلاعات را کنار هم قرار دادند و گفتند من جرمهایی را انجام دادهام که من رد کردم.
عطاردی ادامه داد: پس از اصرار من که به آنها گفتم که باید به خانه بروم رسماً اعلام کردند که شما دستگیر هستید و نمیتوانید به خانه بروید و من ترسیدم و تازه متوجه شدم که چه خبر است و به حالت سکته بودم که مرا به بیمارستان بردند.
وی افزود: چون دراختیار آنها بودم هر اتفاقی که برایم میافتاد مسئولیتش به عهده آنها بود و پس از معاینه مشخص شد که باید در بیمارستان بستری شوم و گرنه میخواستند مرا به زندان ببرند.
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف اظهار داشت: پس از معالجات متعدد به مدت دو روز اجازه هیچ گونه تماسی به من ندادند در حالی که هر زنداین باید با خانوادهاش در ارتباط باشد اما آنهاحتی اجازه ملاقات با برادرم را که در آنجا ساکن بودن را نیز ندادند.
عطاردی تصریح کرد: امید داشتم که پس از ترخیص از بیمارستان به دادگاه بروم و از خودم دفاع کنم اما به خاطر ترفندهای که آنها داشتند از من رضایت گرفتند تا مرخص شوم و مجبور شدم تا دوشنبه برای رفتن به دادگاه در زندان بمانم.
وی افزود: مسیر زندان از جای میگذشت که پر از زباله و بد بودو چون تازه با واقعیت زندان رفتن مواجه شده بودم وضعیت روحیام بهم ریخت و ورودی زندان بسیار وحشتناک بود و همچون هفت خوان رستم بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف ابراز داشت: یکسری مقدمات وتشکیل پرونده در زندان انجام شد اما باز هم کیفرخواستی به من ندادند و در ابهام و تاریکی مطلق راجع به زندانی شدنم بودم.
عطاردی اضافه کرد: زندان مخلوطی از جانیان و آدم کشان و هم جنس بازان بود که سابقه زیادی داشتند و من که به عنوان یک شخصیت علمی بودم با آنها در یک مکان قرار دادند.
وی ابراز داشت: تقریبا یک هفته با خانوادهام تماس نداشتم و آنها فکر میکردند که مرا از بین بردهاند چرا که نیروهای امنیتی به آنها گفته بودند که مرا گرفتند و با اینکه در زندان فدرال زندانی بودم اما چون خانواهام اسم مرا در زندانها پیدا نکرده بودند ترسیده بودند.
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف افزود: پس از یک هفته توانستم با سیستم مخابراتی زندان که تمام مکالمات را ضبط و ترجمه میکرد با برادرم تماس تلفنی داشته باشم وماجرای زندانی بودنم را بگویم.
عطاردی گفت: اتفاقات بدی در زندان افتاد و به مسئولان امنیتی گفتم میخواهم با وثیقه آزاد شود اما آنها گفتند چون تعلقاتی نداری فرار میکنی و نمیتوانی آزاد باشی که شرایط روحی من بدتر شد.
وی اظهار داشت: از طریق برادرم وکیلی گرفتم که بعدا مشخص شد صهیونیستی بود و وکیلم را عوض کردم.
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد: با حمایتهای دولت و رسانهای شدن دستگیریام توانستم کمی استفاده کنم و با وثیقه ۵۰۰ هزار دلاری از زندان آزاد شوم.
عطاردی با اشاره به اینکه یکی از هم سلولیهایم برای من تصویری به عنوان یادگاری درست کرد گفت: در روز هفتاد بار سوره انقطاع را میخواندم چرا که شنیده بودم برای ازادی زندانیان توصیه شده است و آنجا حتی مهری برای نماز هم نبود و در زندان لس آنجلس قرآن هم نبود و بیشتر از آنچه حفظ بودم استفاده میکردم و بعدها که میتوانستم از طریق ایمیل با خانوادهام در ارتباط باشم از آنها خواستم تا برخی سورهها را برایم ایمیل کنند.
وی تصریح کرد: زمانی که در زندان لس آنجلس بودم دوشنبه فرا رسید و با غل و زنجیر من را به دادگاه بردم وهر چه تلاش کردم که استاد دانشگاه هستم و خطری برای جامعه ندارم قبول نکردند و دادستانی که خانم هم بود کارهای که به من برخورد و به من گفت این تروریست است و اگر از زندان بیرون برود برای ما ضرر دارد که بر همین اساس قاضی دلایل من را نپذیرفت.
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف ابراز داشت: از همه چیز ناامید شدم و به زندان بازگشتم و فهمیدم اینها بنا هیچ گونه مماشاتی را ندارند و دادگاه ظاهرسازی بوده است و به من گفتند که نزدیک به ده تا ۲۰ سال در زندان خواهی ماند و خودت را آماده کن اما من تسلیم مشیت الهی شدم تا کمی وضعیت روحیام بهتر شد.
عطاردی اضافه کرد: در زندان لسآنجلس بودم که به من اطلاع دادند باید به زندان سانفرانسیسکو منتقل شوند که این انتقال وضعیت رقتباری هم داشت. همسلولی من میگفت انتقال به زندان سانفرانسیسکو با این وضعیت جسمانی تو بسیار سخت است و مشخص نیست که بتوانیم جان سالم به در ببری زیرا صبح زود زندانیان را با اتوبوس و در شرایطی که دستها را به شکل باز با زنجیر به صندلیهای اتوبوس میبندند و کمر و پای زندانی نیز در غل و زنجیر است منتقل میکنند و ممکن است چند روز نیز به طول بینجامد.
عطاردی با حالت برافروخته به دلیل یادآوری روزهای سخت زندان گفت: با توجه به گفتههای همسلولیام در شرایط انتقال ممکن بود شب در یک زندان دیگر با شرایط سختی بخوابم، به هر حال ساعت ۵ یک روز صبح گفتند باید منتقل شوم که به خاطر وحشت، حالم نامساعد شد و نتوانستم از تشک بلند شوم، عصا هم داشتم ولی گفتم من نمیتوانم راه بیایم. همسلولیام که بسیار مراقب من بود و تقریبا به بادیگارد من تبدیل شده بود داد زد که برایم ویلچر بیاورند.
وی با یادآوری خاطرات عجیبی از زمان زندان گفت: همسلولیام میدانست من یک آدم مذهبی هستم و به من احترام میگذاشت و حتی گفت برایش عجیب است که من پس از ۳۳ سال فقط با یک زن زندگی کردم و به همین دلیل برایش حکم قدیس را داشتم. همسلولی من دوست نداشت من از کنارش بروم و حتی تعریف کرد که یک پاکستانی مسلمان هم قبلا به عنوان همسلولیاش بوده است.
عطاردی با تشریح چگونگی انتقالش به زندان سانفرانسیسکو گفت: مرا با ویلچر به طبقه پایین آوردند و در اتاقی لباسهایم را عوض کردند. البته قرار بود زندانبان با پلیس قضایی (مارشال) صحبت کند که مرا در شرایط ویژهای منتقل کنند و من به او گفتم که حال من خوب نیست. با دادگاه تماس بگیرد که در شرایط بد منتقل نشوم که پس از نیم ساعت گفتند به سلولم برگردم، من در دلم بسیار خوشحال شدم ولی بروز ندادم که پلیس گفت خوشحال باش به سانفرانسیسکو منتقل نمیشوی و حتی پس از ورودم به سلول همسلولی من بسیار خوشحال شد و به من تبریک گفت که این تبریک در زندان هم برایم جالب بود. پلیس به همسلولیام گفت من فیلم خوبی بازی کردم و به همین دلیل منتقل نشدم و این مسئله را با عبارت «برنده اسکار» مطرح کرد.
عطاردی با اشاره به ادامه خاطرات زندان گفت: در ادامه با ایام کریسمس مواجه شدیم و مجبور شدم یک ماه در زندان بمانم که البته وکیلم تلاش کرد و شرایط ویژهای فراهم شد که مرا با اسکورت خاصی البته با غل و زنجیر به سانفرانسیسکو بردند و در بین راه لسآنجلس و سانفرانسیسکو مرا به مارشال سانفرانسیسکو تحویل دادند که این زمان مدت ۸ ساعت طول کشید.
وی در پاسخ به این سوال که آیا وکیل صهیونیسم را مقامات آمریکا برای وی در نظر گرفته بودند یا خیر گفت: در زندان آمریکا برای کسی که وکیل ندارد یک وکیل معرفی میکنند ولی من ترجیح دادم خودم یک وکیل بگیرم، برادرم در جستجوی یک وکیل بود ولی نتوانست کسی را پیدا کند. با دفتر حفاظت منافع تماس گرفت که گفتند نمیتوانیم کسی را معرفی کنیم و برادر من یک وکیل را که قیمت ارزانی داشت و ۳۰ هزار دلار بود برای من در نظر گرفت که بعدها فهمیدیم وی صهیونیسم است و حتی قیمت ارزان وی نیز با برنامه بود و میخواست یک بحث سیاسی بسازد.
عطاردی با اشاره به توطئهها و آزارهای وکیل صهیونیست گفت: این وکیل از من خواست که در آمریکا بمانم و گفت اگر در آمریکا بمانی این مسئله تمام میشود و خانوادهات را هم به آمریکا منتقل میکنیم و تهدید میکرد که اگر این کار را نکنی ممکن است سالهای سال در زندان باشی، زمانی که دید من راضی به این کار نمیشوم بحث امیر حکمت را پیش کشید و گفت از دولت ایران بخواه که تو را با امیر حکمت معاوضه کند ولی من گفتم که من کاری نکردم ولی او یک جاسوس است و حکمش هم صادر شده است.
این استاد دانشگاه شریف با بیان اینکه اذیتها و تهدیدهای وکیل برایم به یک کابوس تبدیل شده بود، ادامه داد: برای تعویض وکیل استخاره کردم، شاکی من دولت آمریکا بود و من به عنوان یک شخص از این مسئله میترسیدم، وکیلم هم بسیار با برنامه عمل میکرد به طوری که یک روز بدون خبر توافقنامهای را به خانه برادر من آورده بود و گفت اگر امضا نکنم دوباره حبس خانگیام تبدیل به زندان میشود ولی در آن زمان من با او صحبت نکردم و خود را به خواب زدم به طوری که بستگان وی را از خانه بیرون کردند.
وی با اشاره به شرایط تغییر وکیل صهیونیست گفت: از اینکه وی را تغییر دهم میترسیدم زیرا او با FBI در ارتباط بود، به هر حال به خدا توکل کردم و با استخاره وی را تغییر دادم، یک روز به وی ایمیل زدم و گفتم تو دیگر وکیل من نیستی که او هم قبول کرد و گفت وکیل بعدی را معرفی کن تا مدارک را تحویلش دهم.
به گفته وی، این وکیل مدام به دنبال خبری کردن و سیاسی کردن موضوع بود به طوری که از آسوشیتدپرس میخواست که با من مصاحبه کند ولی من اجازه ندادم.
وی در پاسخ به این سؤال که در پایان متوجه شدید به چه اتهامی زندانی بودید یا خیر گفت: کیفرخواستمان عمومی است البته بخشی از کیفرخواست به علت وجود چند اسم محرمانه است ولی اتهام من این بود که یکسری تجهیزات خریدم و وارد ایران کردم ولی برای همین اتهامات هم آنها مدرک محکمهپسند نداشتند چون من چیزی نخریده بودم، چیزی به ایران نفرستاده بودم و چیزی را هم در ایران تحویل نگرفته بودم، فقط به فردی سفارش خرید داده بودم که آنها استنتاج کردند من میخواستم سفارش آمریکایی تهیه کنم.
عطاردی گفت: البته یک قانون با عنوان توطئه در آمریکا وجود دارد یعنی چند نفر توطئه میکنند که قوانین آمریکا را نقض کنند و آنها هم همین جرم را به من بستند یعنی گفتند من نقشه کشیدم که قانون تحریم آمریکا را نقض کنم، ولی من گفتم من هرگز با این اسامی که شما اعلام کردید صحبتی نداشتم که چنین نقشهای طراحی کنم.
این استاد دانشگاه شریف ادامه داد: البته شرایط جسمی من هم اجازه نمیداد وارد دعوای محاکمهای با دولت آمریکا شوم زیرا ممکن بود با شهود الکی مرا بیاعتبار کنند.
وی در رابطه با ارتباطش با دولت ایران در زمان بازداشتش گفت: من نمیتوانستم با دولت ایران در تماس باشم بلکه فقط میتوانستم با همسرم و وکیلم تماس بگیرم ولی همسرم با دولت ایران در ارتباط بود و من برای هر کاری با همسرم مشورت میکردم، البته وکیل ابتدایی من میگفت حق ندارم به همسرم چیزی بگویم ولی دادستان گفت اگر او به کسی چیزی نگوید مشکلی ندارد.
وی ادامه داد: دفتر حفاظت دولت ایران هم ابتدا واکنشی نشان نداد ولی وقتی وزارت خارجه پیگیری کرد رئیس دفتر حفاظت خواست با من ملاقات داشته باشد که با توطئه وکیل ابتداییام نشد ولی پس از آن دادستان گفت مشکلی ندارد که باز هم وکیل میخواست حضور داشته باشد که با سوال از دادستان فهمیدم نیازی به حضور وکیل نیست و با رحمانی سرپرست دفتر حفاظت که به لسآنجلس آمده بود، ملاقات کردم.
عطاردی با صدای بغضآلود به نامه همسرش به قاضی دادگاه اشاره کرد و گفت: همسرم در آن زمان به قاضی دادگاه نامهای نوشت و از وی خواست شرایط عادلانهای را در دادگاه در نظر بگیرد.
در این نامه همسر عطاردی با اشاره به حقوق بدیهی زندانیان در تمام کشورهای دنیا خطاب به قاضی دادگاه گفته بود: زندانیان در سراسر دنیا حق ملاقات با خانواده خصوصاً همسر و فرزندان را دارند. زندانیان کشور شما هفتهای یک بار همسر و فرزندان خود را ملاقات میکنند. طبق قوانین بسیاری از زندانها، یک زندانی حتی اجازه شرکت کردن در عروسی دخترش را هم دارد، اما من و همسرم در طول این ۱۶ ماه یک بار هم همدیگر را ملاقات نکردهایم، با توجه به اینکه من به علت بیماری قلبی توانایی سفر طولانی و دیدار همسرم را ندارم. او در طول این ۱۶ ماه از محیط زندگی خود و خانواده بزرگش دور و از تدریس در دانشگاه که کار اوست و حتی از شرکت در عروسی دختر اولش نیز محروم بوده است.
در این نامه، همسر عطاردی اتهام وی را فقط در سایه اختلافات سیاسی دو کشور برشمرده و اعلام کرده بود: برای دادگاه محترم محرز است که او یک شهروند شریف برای هر جای دنیا که زندگی کند است و سود و منفعتی که وجود او برای بشریت داشته است، از خیلی از مردم عادی بیشتر است. آیا این عادلانه است که چنین کسی مطابق یک جنایتکار محکوم شود؟ محکومیتی خشن برای یک شخصیت علمی که در واقع جرمی انجام نداده است؟
در پایان این نشست خبری تابلویی به عنوان یادگاری از سوی خبرگزاری فارس به مجتبی عطاردی اهدا شد.