به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از کرمان، پروفسور پیتر فلزنر استاد باستانشناسی دانشگاه توبینگن آلمان در نشست تخصصی «باستانشناسی ایران و خاور میانه» در دانشگاه در سخنرانیای با عنوان «بین النهرین، سوریه و جنوب شرق ایران؛ روابط و تبادلات فرهنگی» به زبان انگلیسی پرداخت.
وی ضمن اشاره به برخی از دستاوردهای فعالیتهای میدانی جدید خود، دو فرضیه «مکانهای مرکزی» و «روابط شبکهای» را در تبیین الگوهای استقراری محوطههای پیش از تاریخی جنوب شرق ایران و بین النهرین مورد توجه قرار داد و به دنبال کشف مسیرهای بازرگانی میان تمدّن هزاره سومی جیرفت و بین النهرین، سه مسیر احتمالی را به سوی خلیج فارس و سپس بین النهرین مطرح ساخت.
علی دانشی از پایگاه میراث فرهنگی جیرفت بعنوان سخنران دیگر در خصوص «استقرارهای پیش از تاریخ دشت رودبار» سخن گفت.
وی با اشاره به شباهتها و تفاوتهای جغرافیایی دشت رودبار با بخشهای شمالی حوزه فرهنگی هلیل رود، به پراکندگی اغلب آثار و محوطههای پیش از تاریخی رودبار در نواحی دشت و به ویژه نقاطی درمرکز دشت و در کنار رودخانه هلیل رود اشاره کرد.
به گفته وی، اغلب شواهد باستانشناختی این دشت را تپهها، محوطههای استقراری و گورستانهایی تشکیل میدهد که برخی از آنها گویای شیوه معیشت کوچروی و برخی دیگر، نشانگر معیشتی بر پایه یکجانشینی بوده است.
گئورگ نویمان از دانشگاه توبینگن آلمان نیز در این نشست با عنوان «گستره و روابط فرهنگی لرستان در هزاره سوم قبل از میلاد» سخرانی کرد.
وی تاثیرات خارجی بر فرهنگهای هزاره سومی در لرستان را به سه دوره تقسیم نمود؛ دوره اول از ۳۱۰۰ تا ۲۸۰۰ پیش از میلاد که دوره تأثیر تمدنهای بزرگ بر لرستان و همزمان با دوره پروتوعیلامی بوده است. دوره دوم از ۲۸۰۰ تا ۲۴۰۰ پیش از میلاد که مصادف با کاهش نفوذ قدرتهای پیرامون لرستان بوده است. دوره سوم، همزمان با دوران پس از ۲۴۰۰ پیش از میلاد که تأثیر بین النهرین بر آثار لرستان مشهود است.
گئورگ نویمان پس از توضیح این دورهبندی، به تبیین ویژگیهای فرهنگی و روابط فرامنطقه ای لرستان پرداخت.
سخنران بعدی، میثم شهسواری استاد مدعو دانشگاه و کارشناس پایگاه میراث فرهنگی جیرفت بود.
وی در خصوص «حوزه فرهنگی هلیل رود در دوران تاریخی» به سخنرانی پرداخت و بر همین اساس، به توضیح و تبیین محوطه ها و آثار برجای مانده از دوران تاریخی به ویژه دورههای هخامنشی، پارتی و ساسانی در حوزه فرهنگی هلیل رود اشاره کرد.
شهسواری ابتدا دشتهای واقع در حوزه آبریز هلیلرود را معرفی و آثار و شواهد تاریخی در این دشتها را به انواع تپههای تاریخی، محوطههای استقراری کوچک، گورستانها و قلعهها تقسیم نمود. همچنین برخی از شاخصترین گونههای سفال دوران تاریخی در این حوزه را معرفی نمود.
سخنران پایانی نشست، محمد کرمی از دانشگاه توبینگن آلمان بود؛ عنوان سخنرانی وی «فارس در هزاره پنجم پیش از میلاد: سفال نخودی منقوش و توسعه ساختار اجتماعی ـ سیاسی» بود.
وی ضمن اشاره به پیشینه فعالیتهای باستانشناسی در فارس از سال ۱۹۲۸ میلادی تاکنون، به توضیح برخی از دستاوردهای باستان شناسانی همچون هرتسفلد، استاین، واندنبرگ و عباس علیزاده پرداخت. همچنین جدول گاهنگاری محوطههای باستانی فارس را با توجه به یافتههای سفالی، پیکرکها، اثر مهرها، آثار معماری و تدفین در تپه ها و محوطه های باکون، گپ، بلاغی و... مورد توجه قرار داد و به توضیح آن پرداخت.