گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو» - یادداشت دانشجویی*؛ تاکید اولیه متن بر اصل قرار گرفتن معاهده منع اشاعه، یا همان NPT از نکات مثبت برجام است که صریحا اذعان دارد بعد از دوره محدودیت ها و اعتمادسازی ایران حقوق خود را مطابق ان پی تی خواهد داشت و با ایران به مانند یک کشور عادی بر مبنای NPTرفتار خواهد شد.
در متن آمده است کمیسیون مشترکی به موضوعات ناشی از این برجام رسیدگی کرده و مطابق مفادی که در ضمیمه ها شرح داده خواهد شد عمل خواهد کرد که شرح این اقدامات کمیسیون مشترک و نحوه رسیدگی به مسایل ناشی از این برجام در ضمیمه چهار آمده همچنین اعضا و کلیات کار این کمیسیون در بخش ۱ این ضمیمه و نحوه عملکرد ان در بخش ۲ از این ضمیمه آمده است، از بررسی و نظارت و رسیدگی به امور راکتور اراک و سایر راکتور ها، تا مباحث نطنز، از بحث های تست ماشین ها و کاربرد ایزوتوپ ها در فردو، تا سایر فعالیت های تحقیق و توسعه تا نحوه رسیدگی به اعتراضات و اختلافات ۷ کشور و نحوه برگزاری جلسات و مکان جلسات که مشخصا نیویورک و وین و ژنو است و ...
اما در ادامه آمده است که: از آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواسته خواهد شد تا نسبت به اقدامات داوطلبانه مرتبط با هستهای به نحو مورد توافق در این برجام، نظارت و راستی آزمایی کند؛ از آژانس درخواست خواهد شد که به طور منظم به شورای حکام وآنگونه که در این برجام مقرر شده است به شورای امنیت اطلاع رسانی کند ؛ اولا از برخوردهای سیاسی آژانس بر مبنای مطالعات ادعایی بیش از یک دهه اخیر، و طرح اسناد ساختگی جدید و پیچیده تر کردن مسئله، دوما افشای اطلاعات ایران توسط آژانس نگرانی هایی وجود دارد.
در هر ۲ مورد چیزی به عنوان حق اعتراض یا لغو اجرای توافق از سوی ایرا ن مشاهده نمی شود، یعنی اگر در میانه کار آژانس اسناد جدیدی مطرح کند یا مخاطرات امنیتی ای برای تاسیسات یا افراد ایران به وجود آید نحوه برخورد ما روشن نیست، در صورتی که نحوه نظارت های آژانس و حتی بازرسی های بازرسان و حتی رفت و آمدهای آنان مشخص شده است، در این زمینه شاید گفته شود که آژانس بناست تا پایان دسامبر(۲۴ آذرماه) همه مسائل را حل کند اما اشاره ای به اینکه اگر اسناد جدیدی طرح شود تکلیف چه خواهد شد؛ نشده و در متن چیزی مشاهده نمی شود.
این احتمال از آنجایی موضوعیت دارد که سال گذشته قبل از دومین تمدید ژنو، ظاهرا ۵ مورد از سوالات آژانس مبتنی بر مطالعات ادعایی پاسخ داده شده بود و بنا بود مسائل مربوط بهPMD حل شود که پس از آن دوباره ۶۰ سوال جدید مطرح شد، این بار نیز باوجود اینکه گفته شده آژانس مطابق رود مپ یا نقشه راه باید مسائل را تا ۲۴ آذر ماه جمع بندی کند اما تضمینی برای ارائه اسناد ساختگی و ادعاهای جدید وجود ندارد و پیش بینی مبتنی بر این امکان در متن موجود نیست.
با توجه به صحبت های رهبری که آژانس را غیر عادل و سیاسی کار خوانده بودند این نگرانی جدا وجود دارد...
از جملات نه چندان مهم که عبور کنیم می رسیم به این نکته که این قطعنامه شورای امنیت، همچنین لغو تمامی مفاد وضع شده و فقط قطعنامههای قبلی شورای امنیت از روز اجرا، ایجاد برخی محدودیتهای خاص و خاتمه بررسی موضوع هستهای ایران توسط شورای امنیت سازمان ملل ۱۰ سال پس از روز توافق برجام را مقرر خواهد کرد.
هنوز تکلیف محدودیت های خاص معلوم نشده و دقیقا این محدودیت های جدیدی که همزمان با لغو قعطنامه های قبلی ایجاد می شود محل ابهام و سوال است، اما آنجا که می گوید مفاد این برجام طبق دوره های زمانی این متن انجام می شوند از نکات مهم متن است، دوره های زمانی ای که در موارد مختلف ۸ و ۱۰ و ۱۵ ساله می باشند در ادامه بحث های مربوط به حوزه های فعالیت های هسته ای و تحریم ها و برنامه اجرایی به طور کلی مشخص و تعریف شده اند که البته جزییات دقیق همه این مسائل در ضمایم توافق آمده است.
نکات مهم در حوزه هسته ای
نکته اول؛ به قید محدودیت در تحقیق و توسعه مرتبط است از جمله: «برخی محدودیت های مشخص در برخی فعالیت های تحقیق و توسعه»، که این نیز مطابق بند ۲ بیانیه لوزان اعمال شده است در صورتی که نامحدود بودن و عدم قید در تحقیق و توسعه از خطوط قرمز نظام بود، اما در ادامه آن گفته شده : « برای هشت سال نخست و به دنبال آن، با یک ضرباهنگ معقول، تکامل تدریجی به سمت مرحله بعدی فعالیتهای غنی سازی ایران برای اهداف منحصراً صلح آمیز، به نحو موصوف در پیوست ۱ خواهد بود».
این کلمه نخست یا FIRST متاسفانه تداعی کننده کلمه FIRST در توافق ژنو است، آنجا که عبارت «اولین ۶ ماه» یا FIRST SIX MONTH به کار رفته بود که مشخص شد دومین و سومین نیز در کار است و عملا ژنو که فریز فعالیت های هسته ای ما بود یکسال دیگر افزون بر ۶ ماه تمدید شد، آیا این عبارت ۸ سال نخست، ۸ سال دوم و سوم نیز در پی خواهد داشت؟ یعنی محدودیت های خاص غنی سازی و تحقیق و توسعه ۱۶ یا ۲۴ ساله خواهد شد؟ یعنی پس از دوره ده ساله اعتماد سازی که ایران صرفا از سانتریفیوژ های نسل اول استفاده و جایگزین می کند آیا پس از آن بلافاصله می تواند از سانتریفیوژ های نسل های بالاتر برای ادامه غنی سازی استفاده کند؟ یا اینکه پس از آن محدودیت خاص دیگری ادامه دارد و ظاهر قضیه عادی شدن پرونده و پایان محدودیت ها در ۱۰ سال است؟
متاسفانه باید گفت همانطور که مطابق بند ۴ بیانیه لوزان آمده است «تحقیق و توسعه غنی سازی روی ماشین های سانتریفیوژ مطابق جدول زمانی و سطح توافق شده است»؛ به زبان ساده اینکه علاوه بر محدودیت در سطح غنی سازی تا حد ۳.۶۷ درصد ، تحقیق و توسعه مرتبط با غنی سازی حتی بدون کاربردی کردن آن هم مقید به زمان و محدود شده است و باید مورد توافق با طرف مقابل قرار گیرد، تحقیق و توسعه ماشین ها برای ۱ سال رو آی آر ۴ /آی آر ۵/ آی آر۶/ و آی آر ۸ خواهد بود که حتی برای فناوری های جداسازی های ایزوتوپ های مورد کاربرد این غنی سازی هم استفاده نخواهد شد یعنی نه تنها مستقیما در فرایند غنی سازی نخواهند بود که در فعالیت های اولیه تحقیقاتی برای غنی سازی یا موارد دیگر که در علم فیزیک تاثیر چندانی برای چرخه غنی سازی مورد نظر نخواهد داشت نیز اجازه کاربرد این ماشین ها را نخواهیم داشت.
محدودیت دیگر اینکه اجازه تست فقط برای ماشین های آی ار ۶ و آی ار ۸ داده شده و از سال هشتم به بعد تست کردن حدود ۳۰ عدد از این دو ماشین با قیودی اجازه داده شده است، سوال این است که چرا هم در سطح و هم در نوع ماشین محدودیت ایجاد شده (که مطابق بیانیه لوزان قابل پیش بینی بود)، حال دامنه این محدودیت به تعداد ماشین ها نیز رسیده است؟ چرا ایران نباید تعداد ماشین های بیشتری لااقل از همین چند نوع ساخته و تست کند؟ آن هم در حالی که همین کشورها به سرعت در حال تقویت دانش و ارتقای توان و کیفیت سانتریفیوز های خود هستند، محدودیت در سطح و نوع و تعداد ماشین ها عملا خط قرمز ما در تحقیق و توسعه نامحدود را نقض کرده است.
در ادامه ؛ قیدِ بدون روتور بودنِ همین دو نوع نیزمحدودیت دیگری است که ایران پذیرفته؛ به بیان ساده روتور در سانتریفیوز نقش موتور در خودرو را دارد، خودرو بدون موتور آهن پاره است و سانتریفیوز بدون روتور. در حالی که مطابق بند ۶ لوزان بنا بود فردو از یک سایت غنی سازی به یک مرکز فناوری و فیزیک و تحقیق و توسعه (البته مورد توافق طرفین) بدل شود، در برجام نشانی از امکان تحقیق و توسعه نا محدود در فردو دیده نمی شود و متاسفانه علاوه بر عدم امکان غنی سازی به طور مطلق در فردو، تحقیق و توسعه مرتبط با غنی سازی هم به نطنز محدود شده است آن هم برای ۱۵ سال و آن هم این تحقیق و توسعه پر از محدودیت، یعنی فردو که قرار بود غنی سازی و مواد شکافت پذیر در آن نباشد و محل فناوری و تحقیق و توسعه باشد عملا تحقیق و توسعه ی چندانی نیز در آن نخواهد بود مگر تعداد محدودی سانتریفیوژ نسل بالاتر بدون روتور و بدون تست کردن، که فعالیتی نیز برای تحقیق و توسعه مرتبط با غنی سازی ندارند، یعنی یک دکور محض از فردو ساختن.
به این فردوی دکور بیفزایید وضعیت ۱۰۴۴ سانتریفیوز نسل اول در آنرا... ۱۰۴۴ ماشین آی آر وان یا همان نسل اول، در ۶ ابشار که به طرز مسخره ای دو تای آنها خالی خواهد چرخید و چهارتای آنها صرفا تولید ایزوتوپ خواهد کرد؛ در فردو خواهد بود، لازم به ذکر است در نیروگاه های اتمی به مجموعه ای از سانتریفیوژ ها که برای غنی سازی یا تست کردن و فعالیت های تحقیقاتی صرف و یا محدود در کنار هم قرار می گیرند، آبشار می گویند، تعداد مرسوم برای هر آبشار ۱۶۴ و یا ۱۷۴ عدد است هر چند می تواند کمتر یا بیشتر هم باشد اما بهترین چینش آبشار همین دو تعداد است که در فردو ظاهرا بناست ۶ آبشار ۱۷۴ تایی از سانتریفیوژ های نسل اول قرار بگیرد که مجموعا برابر است با ۱۰۴۴ عدد.
نکته مهم در این بخش کاهش ذخایر اورانیوم غنی شده از ۱۰ تن به ۳۰۰ کیلو می باشد، سخن در این باره بسیار است اما فعلا عبور می کنم. در کل می توان گفت بلایی که بر سر ذخایر و تحقیق و توسعه و فردو آمده، همان برنامه ای است که آمریکا قبلا در فکت شیت تفسیری خود از لوزان به آن اشاره کرده بود.
اراک
مطابق متن برجام رآکتور باز طراحی شده و با سوخت ۳.۶۷ درصدی کار خواهد کرد که پلوتونیوم در سطح تسلیحاتی تولید نخواهد کرد و همه سوخت مصرف شده در آن به خارج منتقل می شود و ظاهرا ۱+۵ مطابق یک سند رسمی قبل از روز اجرای توافق مسولیت های مشخصی در بازطراحی رآکتور اراک بر عهده می گیرند، این که طرف حساب ما در بازطراحی یکی از این ۶ کشور نیست خود محل بحث است؛ به احتمال زیاد رآکتور اراک در بازطراحی برای ۲ یا ۳ دهه قابل استفاده نخواهد بود و هدف از تقسیم وظایف در بازطراحی طولانی کردن این کار، برای همین زمان است یعنی خوابی که آمریکا ازابتدا برای اراک دیده بود با این کار امکان تعبیر خواهد یافت.
بخش تحقق فکت شیت امریکا درباره اراک است، مشخصا آن بخش از فکت شیت امریکا که گفته بود ایران به مدت ۱۵ سال هیچ رآکتور آب سنگین دیگری نمی سازد علاوه ی بر آن مطابق انتظار و طبق بیانیه لوزان آب سنگین اضافی اراک صادر خواهد شد و انباشت آب سنگین در کشور نخواهد بود و بازفرآوری و پلوتونیوم نیز نخواهد داشت، نکته مهم در این بخش تعهد عجیب ایران به اعمال همین رویه درباره ی سوخت اضافی و آب سنگین سایر رآکتور های آینده خود است، یعنی در آینده نیز ایران هر رآکتور آب سنگین دیگری نیز بسازد باید سوخت را برای آن انباشت نکند و باقی سوخت را صادر کند و تمام محدودیت های اعمال شده بر اراک را برای رآکتور های آینده هم اعمال کند، نکته مهم دیگر که ضربه ای به رآکتور آب سنگین اراک است در بند B پاراگراف ۲ از ضمیمه اول برجام آمده است و آن کاهش توان راکتور اراک از ۴۰ مگاوات به ۲۰ مگاوات است که عملا با کاهش توان، کاربرد راکتور در تولید رادیو داروها و تولید برق نصف می شودو این نیز از دیگر خطوط قرمز نقض شده است.
و اما درباره شفافیت و اقدامات اعتماد ساز
در این بخش از برجام امده است : «ایران، منطبق با اختیارات مربوطهی رئیس جمهور و مجلس (پارلمان)، وفق ماده ۱۷ (ب) پروتکل الحاقی به موافقتنامه جامع پادمان خود، این پروتکل را به صورت موقتی اجراء، و اقدام به تصویب آن در چارچوب زمانی پیش بینی شده در پیوست ۵ کرده، و کد ۱/۳ اصلاحی ترتیبات فرعی بر موافقتنامه پادمان خود را به طور کامل اجرا خواهد نمود»؛
نکته مثبت در این بخش اجرای پروتکل وفق ماده ۱۷ ب پروتکل است،
ماده ۱۷ ب می گوید: ایران( یا هر کشور طرف آژانس) می تواند در هر تاریخی پیش از به اجرا در امدن پروتکل اعلام نماید این پروتکل را به طور مشروط به اجرا در می آورد، یعنی ایران می تواند با ایجاد محدودیت ها و قید و شرط هایی، بازرسی هایی محدود به آژانس بدهد که هم اسرار کشور حفظ شود هم از آژانس بهانه ها گرفته شود، هرچند برخی از این محدودیت ها در خود پروتکل نیز تعریف شده اند، مهم است توجه کنیم که گزارش های آژانس در یک دهه اخیر همیشه یک ترجیع بند تکراری داشته با این عنوان که «هیچ انحرافی در برنامه هسته ای ایران مشاهده نشده اما آژانس تا زمانی که ایران پروتکل الحاقی را به اجرا در نیاورد نمی تواند تضمین قطعی بدهد که فعالیت های ایران کاملا صلح آمیز است» این بند تکراری در تمام گزارشات البرادعی و آمانو موجود است، حال مطابق این توافق چنین به نظر می رسد که ایران مطابق یک نقشه راه و تفاهم با آژانس ، با اجرای مشروط و نه کامل و بی قید و شرط پروتکل، بنا دارد که مسائل حال و گذشته را با آژانس حل کرده و تایید قطعی صلح آمیز بودن فعالیت های خود را از آژانس دریافت کند،
قیود احتمالی ایران برای بازرسان آژانس، عدم بازدید از اماکن نظامی و عدم نصب دوربین در اماکن نظامی و نمونه برداری های صرفا محیطی از اطراف پارچین یا هر سایت دیگری که آژانس درخواست بازدید از آنرا دارد که البته این مسئله در متن ضمیمه شماره ۱ که در بندهای L، N، M از ان یعنی موارد شماره ۶۴ تا ۶۷ از ضمایم متن را شامل می شود، ظاهرا مورد اشاره قرار نگرفته است، نگرانی در مورد این مسئله از آنجایی موضوعیت دارد که دسترسی های محدود و مدیریت شده ایران، اگر چنانچه به جلب رضایت آژانس نینجامد عملا آژانس گزارش عدم اجرای تعهدات از سوی ایران را به ۵+۱ گزارش خواهد کرد و در آن صورت خبری از لغو تحریم نخواهد بود، چون قطعنامه ای که بناست چند روز آینده صادر شود و ۶ قطعنامه قبلی را لغو کند پس از اینکه آژانس اقدامات ایران را تایید کرد اجرا می شود و چند روز آینده صرفا تصویب می شود و نه اجرا.
نکته دیگر اینکه در این نقشه راه تعریف شده بین ما آژانس است؛ ایران تعهد به حل مسائل مندرج در ضمیمه گزارش ۸ نوامبر ۲۰۱۱ یعنی آبان ماه ۹۰ داده است در حالی که در آن مقطع این اسناد و ادعای های گزارش آژانس را «ادعاهای بی اساس که ارزش بررسی ندارند خوانده بود» حال چگونه آن ادعاهای بی اساس و ساختگی پاسخ داده می شود و حل و فصل می شود آن هم تحت اجرای مشروط و محدود پروتکل که باید رضایت آژانس را هم بدنبال داشته باشد محل سوال است... اگر در این نقشه راه با بازرسی های محدود و درون پروتکلی نه فرا پروتکلی به آژانس اجازه بازرسی داده شود و آژانس تایید کند مطابق متن برجام باید تا ۱۵ اکتبر یعنی ۲۳ مهرماه آژانس تکمیل کند و متعاقبا باید مدیرکل آژانس تا ۱۵ دسامبر یعنی ۲۴ اذر ماه، ارزیابی نهایی خود را به شورای حکام ارائه و بحث مسائل گذشته و حال را تمام کند.
دو نکته
۱-همانطور که ذکر شد چه تضمینی وجود دارد که آژانس ادعاها و درخو است بازرسی های جدیدی مطرح نکند؟ اگر مطرح کرد مطابق کدام بند برجام ایران باید عمل کند و رد یا قبول کند؟
۲_اگر در دسترسی های محدود رضایت آژانس جلب نشد و دسترسی به مراکز نظامی و حساس را طلب کرد تکلیف چیست؟ چون مطابق ماده ۵ پروتکل آژانس می تواند چنین درخواستی مطرح کند، آمانو پس از بیانیه لوزان گفته بود: در بسیاری از کشورهای دیگر ما گاه به گاه، هنگامی که دلایل کافی داریم، درخواست دسترسی به سایتهای نظامی را مطرح میکنیم. چرا برای ایران اینطور نباشد؟ اگر ما برای دسترسی، دلیل داشته باشیم این کار را انجام میدهیم و ایران اصولاً باید آن را بپذیرد.
اگر درخواست بازدید از اماکن نظامی مطرح شود دو حالت وجود دارد یا ایران می پذیرد یا نه. اگر پذیرفت که خطر افشای اطلاعات حساس ما وجود دارد اگر نپذیرفت آژانس اعلام می کند ایران رضایت آژانس را مطابق پروتکل اخذ نکرده لذا تعهدات خود را انجام نداده است و از لغو تحریم خبری نخواهد بود.
اما نکته مثبت در این بخش نپذیرفتن به کار گیری دوربین های آنلاین است که مطابق لوزان امکان طرح آن توسط آژانس بود و مدرن تکنولوژی هایی که از لوزان وارد برجام شد محدود به آشکار سازها و وسایل سنجش آلودگی و ابزارهایی از این دست شده و نه دوربین انلاین. در این بخش نکته دیگر تعهد ایران به بازرسی ها و نظارت های ۲۵ و ۲۰ و ۱۵ ساله بر کارخانه های تغلیظ سنگ معدن اورانیوم و کنسانتره و روتورها و بیلوزهای سانتریفیوزها و فناوری های مدرن فوق الذکر برای سنجش مستقیم میزان غنی سازی و مهر و موم های الکترونیک است که متاسفانه مطابق بند های ۳ و ۴ از قسمت بازرسی های فکت شیت امریکا پس از لوزان است، در صورتی که وقتی ایران مطابق تعهدات پادمان و اساسنامه آژانس، تمام فعالیت های مرتبط با غنی سازی و تزریق گاز و ... را اعلام می کند؛ نظارت بلند مدت بر کارخانه ی کنسانتره و تغلیظ بی معنی است و زمانی که ایران تعداد سانتریفیوز های خود را کم کرده و جمع آوری کرده و در انبار ها تحت نظارت ازانس قرار داده چرا باید قطعات ریز سانتریفیوزها نیز ۲۰ سال تحت کنترل باشند؟ زمانی که خود سانتریفیوژها را ایران پذیرفته که استفاده نکند، در این بخش امتیازهای بزرگی به آژانس داده شده که اطلاعات مهمی در اختیار آنان می گذارد، در پروتکل ارائه اطلاعات مربوط به برخی معادن و کارخانجات مرتبط آمده اما نظارت و کنترل بلند مدت بر آن تعریف نشده است.
تحریم ها
اما در مورد تحریم ها چیزی که در کلیت واضح است اینکه؛ تحریم های مرتبط با هسته ای شورای امنیت و اتحادیه اروپا و یکجانبه امریکا نه در روز نهایی شدن (که روز تایید برجام و لغو قطعنامه های قبلی شورای امنیت است) و نه در روز اجرا( که پس از این مدت و تایید آژانس مبنی بر انجام تعهدات ایران می باشد که احتمالا ۲۴ اذرماه است ) لغو نمی شوند، بلکه پس از ۱۰ سال از روز توافق است یعنی حدود آبان یا اذر ماه ۱۴۰۴ به طور کامل لغو می شوند، اما در این مدت به طور کامل در تعلیق خواهند بود مشروط بر اینکه آژانس عمل به تعهدات ایران را تا ۲۴ آذر و در طی این ۱۰ سال تایید کند و بازی جدیدی درست نکند، تمام قطعنامه های ۱۶۹۶ / ۱۷۳۷/ ۱۷۴۷/ ۱۸۰۳/ ۱۸۳۵/ ۱۹۲۹/ ۲۲۲۴ در روز نهایی شدن یا همان ۲۴ اذر در حقیقت با یک قطعنامه جدید تعلیق می شوند که قابل اعمال مجدد هستند، علاوه بر آن اتحادیه اروپا همه تحریم های خود را با همان شرط گزارش آژانس تعلیق می کند و امریکا نیز دستورات اجرایی ۱۳۵۷۴/۱۳۵۹۰/۱۳۶۲۲/۱۳۶۴۵ و بخش های ۵ تا ۷ و ۱۵ دستورالعمل ۱۳۶۲۸ مطابق نحوه ی مشخص شده ی ضمیمه ۲ و ۵ برجام تعلیق کامل خواهد کرد، قطعا رفع همه ی تحریم ها در این توافق دستاورد بزرگی ست، این رفع تحریم ها شامل: نقل و انتقالات مالی ، فعالیت های بانکی، خدمات بیمه ای، بانک مرکزی، اعتبارات صادرات، وام های ترجیحی به دولت ایران، اوراق مشارکت دولت ایران، حمل و نقل، پتروشیمی فراورده های نفت و گاز، تکنولوژی حوزه ی نفت و گاز، سرمایه گذاری در حوزه ی نفت و گاز، صنایع دریایی کشتی های باری و تانکرهای نفت، طلا، الماس، فلزات گرانبها، مسکوکات و اسکناس، الومینیوم و فولاد، فلزات مشابه، لغو فهرست اشخاص حقیقی و حقوقی و نهادهای ایران و مختصر موارد دیگری، که تفصیل آنها در ضمیمه ی ۲ از برجام آمده می شود و می تواند تاثیرات مهمی بر اقتصاد ایران داشته باشد رفع تحریم های سوئیفت و بانک مرکزی سبب دریافت درآمدهای بلوکه شده ی ما در بانک های آمریکا که بابت طلب خرید نفت است شود و منابع زیادی برای اقتصاد و تکمیل پروژه های عمرانی و تقویت صنعت و ایجاد اشتغال به همراه داشته باشد( به شرط مدیریت صحیح داخلی)، همینطور رفع تحریم های اوراق مشارکت و بیمه و مسائل تبادلات مالی اثر مهمی بر سرمایه گذاری و صادرات و تراز تجاری کشور خواهد داشت، در حوزه تحریم های پتروشیمی نفت و گاز و فلزات امکان ایجاد پیشرفت های بسیاری در این حوزه ها و تقویت و گسترش توان اقتصاد ملی در هر کدام از زمینه ها را می تواند در پی داشته باشد (باز هم به شرط مدیریت صحیح داخلی).
جمع بندی کلی
نگارنده از بحث های سنگین و ریز مربوط به کمیسیون مشترک و همین طور ساز و کار حل و فصل اختلافات چشم پوشی کرده و آنرا به زمان دیگر و نوشته دیگری موکول می نمایم؛ اما در کل می توان گفت خطوط قرمز نظام در زمینه تحقیق و توسعه و تاسیسات اراک نقض شد، اما در زمینه بازرسی ها و تحریم ها (مشروط بر برخورد صحیح و منصفانه آژانس در این دو حوزه و عدم برخوردهای سیاسی سابق) می توان نمره قابل قبولی در این موارد به تیم مذاکره کننده داد و متن برجام در این دو زمینه را نسبتا مناسب و خوب ارزیابی کرد، شاید دلیل متوازن خواندن نسبی توافق از سوی منتقدان نیز همین باشد.
عبدالباسط انصاری، دانشجو رشته فیزیک دانشگاه پیام نور ایلام
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.