گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، یادداشت دانشجویی*؛ غربی ها و در راس آنها آمریکا در زمان جنگ سرد گروه های افراطی منطقه (طالبان و القاعده) را شکل داده اند تا بدینوسیله از آنها برای مقابله با گسترش کمونیسم استفاده کنند چراکه اسلام نمی توانست با عالم ماده و ماتریالیسم یکی باشد پس این دو دیدگاه متفاوت را که در مقابل هم قرار می گرفتند علیه یک دیگر تجهیز کردند. هرچند که غربی ها مواضع اسلام را نمی پذیرفتند ولی با توجه به فضای جنگ سرد به عنوان تاکتیک از آن علیه کمونیسم استفاده کردند.
با پایان جنگ سرد در سال ۱۹۹۱ دیگر خبری از دشمن سرخ (کمونیسم) نبود و حالا دشمن سبز یعنی اسلام را مطرح کردند که باید با آن مقابله نمود .چرا که اسلام با به چالش کشیدن لیبرالیسم ؛ منافع غربی ها را تحت شعاع قرار داده و بدینوسیله آنها را به دنبال بهانه ای برای مقابله با اسلام واداشت که سرانجام با انفجار برج های دو قلو در نیویورک توانستند به این خواسته خودشان برسند و موج اسلام هراسی را در جهان شکل دهند.
از آنجایی که رسیدن به اهداف کلان نیازمند پشتیبانی افکار عمومی از اقدامات خود است حادثه اا سپتامبر را به راه انداختند و از اینجا بود که دکترین بوش یعنی مبارزه با تروریسم که از دید آنها عمدتا صبغه اسلامی داشت کلیک خورد.
در سال ۲۰۰۱ برای مبارزه با طالبان به افغانستان و در سال ۲۰۰۳ برای مبارزه با القاعده به عراق حمله کردند که این قبیل اقدامات آمریکا بدون هیچ دلیل و مدرکی صورت گرفت و فقط با این دلیل که هرجا آمریکا احساس کند منافعش توسط گروه های تروریستی تهدید می شود با سیاست پیشگیرانه نه پیش دستانه سعی در مقابله با آن را دارند.
مبارزه با ترورسیم بین الملل که از سال ۲۰۰۱ در دستور کار سیاست بین الملل قرار گرفت همواره در حاله ای از ابهام به سر می برد زیرا مدعیان مبارزه با تروریسم بین الملل برخورد دوگانه با این پدیده دارند چنانچه که از دید غربیها دو نوع تروریسم (خوب و بد) وجود دارد که هدف آنها از این برخورد دوئالیستی به تداوم بحران، تخریب زیرساختهای منطقه، تضعیف گروه های مقاومت، گسترش اسلام هراسی و تامین امنیت اسرائیل از طریق مشغول کردن افکار عمومی در پدیده تروریسم بر می گردد.
هرچند که غربی ها با هدف تجهیز افکار عمومی به اسلام ستیزی، پدیده تروریسم و بنیادگرایی اسلامی را ناشی از خود منطقه و نبود توسعه اقتصادی و سیاسی می دانند ولی نسبت به اقدامات منافقانه خود در برخورد با این گروه ها توجهی ندارند و بدین منظور طرح خاورمیانه بزرگ یا جدید را مطرح کردند تا بتوانند به گسترش فرهنگ لیبرالیسم در منطقه بپردازند، افراد لیبرال-سکولار که در راستای منافع غربیها هستند را به قدرت برسانند و در نهایت بتوانند زمینه های حضور و نفوذ خودشان در منطقه فراهم کنند به هر حال این طرح آمریکایی محتوم به شکست شد و روند توسعه آن متوقف شده است زیرا در یک روند دموکراتیک در کشورهای منطقه اسلام گرایان پله های قدرت را سعود نمودند و توانستند نقش موثری را در سرنوشت کشورشان داشته باشند (امثال عراق و لبنان).
در سال ۲۰۱۱ آمریکایی ها با این بهانه که باید از مخالفین بشار اسد در جهت رسیدن به اهدافشان حمایت کنند در مساله سوریه دخالت کردند ولی در عمل خواسته آمریکایی ها برای شکل دادن به گروه های تروریستی و تجهیز آنها بود تا بتوانند از طریق آن سقوط بشار اسد را فرآهم کنند و بعد از مدتی داعش را به جان کشورهای منطقه انداختند که به کشتار و تخریب هرچه بیشتر در منطقه روی آوردند. همواره خبرهایی از این گروه تروریستی در رسانه های بین الملل پخش می شد و غربیها به طور مغرضانه ای آنها را گروهایی می دانستند که همواره در پی پایان دادن به حکومتهای دیکتاتوری منطقه و به دست گرفتن قدرت سیاسی هستند.
طالبان، داعش، القاعده، جبهه النصره، بوکوحرام و... همه برای تخریب چهره مقدس اسلام تجهیز شدند و می شوند که دسیسه قدرتهای بزرگ در شکل گیری آنها نقش داشته است مثلا در مورد داعش که خانم هیلاری کلینتون در کتاب خاطراتش از آن یاد کرد و گفت که این آمریکایی ها بودند در طول یک دهه آن را سازماندهی کردند تا بتوانند مهندسی ژئوپلیتیکی کشورهای منطقه را تغییر دهند همچنین افشاگر سرویس اطلاعاتی آمریکا ادوارد اسنودن هم به نقش آمریکا در تشکیل این گروه تروریستی اشاره داشته است.
داعش که با نام اسلام در منطقه به جنایت می پردازد برخی از تحلیلگران آن را صرفا یک امر دینی و اختلافات مذهبی می دانند که غربی ها هم بر این امر معتقد هستند درحالی که اگر به نحوه شکل گیری داعش و حمایت هایی که از جانب غربی ها می شود نگاه کنیم می فهمیم که ماهیت سیاسی قضیه نسبت به دینی-مذهبی بودن آن پررنگ تر است.
داعش که همواره در حال گسترده تر شدن بود باعث نگرانی حامیان آن چه در منطقه و چه در غرب شد و یک ائتلاف به ظاهر ضد داعشی تشکیل دادند که هدفشان نه برای مبارزه موثر علیه داعش بلکه یک نوع ریاکاری سیاسی بود تا از موضع گیری افکار عمومی علیه خودشان در مورد حمایت از داعش جلوگیری کنند و بدون درخواست سوریه و نقض حاکمیت این کشور وارد خاک سوریه شدند و در چند مورد اندک مواضع داعش را بمب باران کردند.
به طور کلی اختلافات و جنگ هایی که در خاورمیانه وجود به طور هدفمند سعی در معرفی اسلامی خشن، خون ریز و وهابی ای است که غربیها و متحدین منطقه ای آن را هدایت می کنند.
جمهوری اسلامی ایران که از بدو تاسیس تا به حال حمایت از مظلوم و گروه های مقاومت منطقه را در دستور کار خود قرار داده بود مورد هجمه های دشمن قرار گرفته است و ایران را به عنوان حامی تروریست و خودشان را مبارز تروریسم یاد میکنند. ولی ایران در مساله سوریه حمایت از بشار اسد را برای مبارزه با تروریست ضروری دانست و اقدامات مثبتی را علیه داعش انجام داد.
. محور ایران، روسیه، سوریه و عراق که در برابر اتحاد آمریکایها قرار گرفت توانست ضربات سنگینی را بر داعش وارد کند و دستاوردهای های قابل ملاحظه ای را هم به دست بیاورد که این اقدامات ناکارآمدی ائتلاف به رهبری آمریکا را روشن ساخت. مجموع اقدامات مذکور ایران در سطح منطقه باعث شد که غربی ها علاوه بر اسلام هراسی یک نوع ایران هراسی هم شکل دهند.
تروریستهای داعش همچنان به اقدامات خشونت بار خودشان ادامه دادند و باعث کشته شدن ده ها نفر از مسلمانان در لبنان شدند. در پاریس چند مورد اقدام تروریستی رخ داد که داعش مسئولیت آن را برعهده گرفت ولی حادثه ترورسیتی که در پاریس شکل گرفت ابعاد گوناگونی از تحلیلها را در بر می گیرد، اول اینکه اقدامات تروریستی در پاریس را می توانیم ناشی از خود داعش بدانیم چراکه این گروه تروریستی در خاورمیانه نتوانسته است چندان جولانگاه مناسبی داشته باشد؛ باعث شد که تروریست های داعش تصمیم به بازگشت به خانه و کاشانه خود بگیرند و چون خوی تروریستی بودن در آنها وجود داشت حادثه تروریستی را در پاریس انجام دادند و همچنین در برابر محور مقاومت با رهبری ایران و سوریه دچار شکست سنگینی شدند و برای اینکه دامنه حضور خودشان را نشان دهند و حمایت غربی ها را کسب کنند این اقدامات تروریستی را انجام دادند.
اما نکته دیگر اینکه این مساله به خود غرب بر می گردد یعنی مباحث مربوط به اسلام ستیزی غرب، مشروعیت بخشیدن بیشتر به حضور نظامی خود در منطقه، سخت گیری بیشتر نسبت به مسلمانان و برای متوقف کردن ورود پناهجویان به غرب است. همچنین برای اینکه بتوانند در برابر محور ایران-روسیه قرارگیرند و آبروی از دست رفته خو در برخورد با تروریسم را در نزد افکار عمومی التیام بخشند نیاز به چنین اقداماتی داشتند. بدین ترتیب ساختگی بودن این حادثه بیشتر مدنظر است.
واکنش رسانه های غربی نسبت به این حادثه جالب بود با اینکه گروههای تروریستی حدود سه دهه در خاورمیانه حضور دارند و جان و مال مردم را به قتل و غارت می برند هیچ واکنش موثری نشان نمی دهند و حالا با کشته شدن ۱۳۰ نفر در پاریس واکنش بین المللی به این حادثه را شاهد بودیم و اخبار این حادثه تیتر اول بسیاری از رسانه ها برای چند روز متوالی بوده است و حتی نشست گروه ۲۰ که در ترکیه شکل گرفت یکی از مباحث آنرا به حادثه پاریس اختصاص دادند که این ناشی از رویکرد تبعیض آمیز و هدفمند غربی ها نسبت به پدیده هاست.
اگر غربی ها در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ اسلام ستیزی را رسما در دستور کار خود قرار دادند تداوم و تشدید این روند را با یک حادثه دیگر۱۳) نوامبر(۲۰۱۵ که همانند حادثه مذکور است یافتند. چرا که با این دو حادثه سعی در فریب افکار عمومی برای تخریب چهره واقعی اسلام و مشروعیت بخشیدن به اقدامات خودشان نسبت به اسلام و مسلمانان دارند.
رحمان حبیبی-دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.